از قدیم رسم بر این بوده است که در فضاهای سنتی، پاشنه ها بر محور سلایق می چرخید و میل ها بر معیارها می چربید و رابطه، ضابطه را می بلعید و فرد هم بر سیستم می ارزید و هر جا سخن از عدالت به میان می آمد، بلافاصله می گفتند: گذشته ها هر چه بود، گذشت و ما بنای گذشته گرایی نداریم و قرار ما آینده پردازی است!
اما واقعیت ها چنین چیزی را نشان نمی دادند، زیرا پس از مانورهای تبلیغاتی اولیه تازه نفس ها، می دیدیم که یواش یواش که آب ها از آسیاب ها می افتادند، باز آش همان آش و کاسه همان کاسه بود! فلذا باز ما می ماندیم و انتظار برای شکار فرصتی تازه که می بایست برای آزمایش شانس مجدد در یک فرجه انتخاباتی دیگر به انتظار بنشینیم تا ببینیم تیم های جدید نامزدها، چه وعده ای را رو می کنند و ما باید رو به کدامین آفتاب بایستیم؟!
این قصه تلخ سالهاست که در عرصه های اجرایی کشور توسط برخی از مدیران بالادست به نمایش گذاشته می شود و تجربه نشان داده است حتی ناصحان هم که عمدتاً از طیف ها و جناح های مقابل اند، روزی که خودشان بر اریکه مدیریت تکیه می زنند، مبتلا به همین تعصب شده و کاملاً نصیحت ناپذیر و نامنعطف عمل می کنند!
میل گراها که همواره معیارگراها را در مسلخ منافع خویش قربانی می کنند، عمدتاً با ردیف کردن نامهای مطرح، به تقابل با معیارگرایانی می پردازند که ضابطه منشانه به رصد توانایی ها، مهارتها، انگیزه ها و کارآمدی ها توجه کرده و نامها را در ذیل معیارها به سنجش و اندازه گیری در می آورند!
و اما حالا با فروکش کردن کشوری این بحثها بخاطر انتصابات مرکزی، طبعاً دامنه بحث متوجه سِمَت های درجه سه اجرایی و درجه یک استانی شده و به تبع آن مباحثات این روزهای محافل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی استان ما نیز عمدتاً حول و حوش انتخاب استاندار اصلح می چرخد!
اما متاسفانه مثل همه دوره ها شاهدیم که میدان داران اصلی، همان میل گراها بوده و معیارگراها در حاشیه میدان داری آنها در برخی محافل و رسانه ها سرکوب شده و به محاق می روند و از این رو باز هم بیشتر بازار گرمی ها، متوجه افراد است و معیارهای کارآمدی در درجه دوم و در ذیل توصیف افراد مطرح قرار گرفته اند!
اوج این بداقبالی ها جایی است که وقتی نامها و مصادیق به تجلی در می آیند، معیارها قربانی و منطق ها زندانی می شوند و با مانور چهره ها، فراموشکده های اذهان ما میزبان معیارهایی می شوند که هر کدام می توانستند مولد فرشته های نجات برای استان ما باشند، چرا که اگر معیارها بر میلها رجحان می یافتند، شعور عمومی جامعه نیز فعال و مصداق یابی ها، منطقی تر می گردید!
ضمن تشکر و تقدیر از همه بیست استاندار گذشته که به هر حال به اندازه توان خویش برای تعالی وضعیت استان تلاش کرده و اهتمام ورزیده اند، یادآور می شود که آقایان نیاز، فلاح، اکبری، کشاورزیان، رحمانزاده، رعیت از نسل اول و کریمی مله، عبوری، عشوری وحسین زادگان از نسلهای دوم و سوم و دیگران برای انتخاب بیست و یکمین استاندار مازندران، همه از مصادیق نامها هستند و بدون هیچ پیش قضاوتی، فقط تاکید می کنم که ما اگر بخواهیم کسی را در بین این نامها برگزینیم، بایستی بنا به سفارش و رهنمود امام علی(ع) که فرمود: علی را با حق مقایسه کنید و نه حق را باعلی! باید معیارگرایانه عمل کنیم و نامها را در ذیل معیارها قرار دهیم!
علیهذا آنچه را که ذیلاً می نگارم، پس از معیارهای کلی مثل التزام فکری و عملی به ولایت مطلقه فقیه و همه معیارهای قانونی، رئوس برخی از معیارهای انتخاب استاندار اصلح برای استانی مثل مازندران است که سالهای متمادی در تب محرومیت می سوزد، اما در نگاه عمومی، سرسبز و درگیر پدیده برخوردارنمایی است:
1-برخورداری از قدرت جامع مدیریتی بویژه در ابعاد سازندگی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی
2-برخورداری از قدرت بکارگیری نیروهای توانمند بومی در طیف های متنوع خودی
3-برخورداری از قدرت وحدت بخشی بین طیف های مختلف در جامعه و هم افزایی نیروهای خودی
4-برخورداری از قدرت تعامل با کانون های تاثیرگذار استانی مثل نماینده رهبری، نمایندگان مازندران در مجلسین خبرگان رهبری و شورای اسلامی، ائمه جمعه و جماعات
5-برخورداری از قدرت لابی گری، رایزنی و چانه زنی در سطوح ارشد مدیریتی و امتیازآوری برای مازندران
6-برخورداری از قدرت فهم مشکلات اصلی استان و اولویت بندی و پیگیری سلسله مراتبی آنها
7-برخورداری از قدرت برقراری ارتباط با رسانه های متنوع اعم از شبکه استانی، و رسانه های مکتوب و مجازی
8- برخورداری از قدرت برقراری ارتباط با اقشار مختلف مردم اعم از قومیتها، طبقات، جنسیتها و مشاغل و غیره
9-برخورداری از قدرت جسمی لازم در ارائه یک مدیریت عملیاتی و میدانی و ثبت بالاترین آمار حضور در صحنه
10-برخورداری از قدرت حضور ذهن و تیزاندیشی برای پرهیز از دوباره کاریها، موازی کاریها و نظارت بر کارها
11-برخورداری از قدرت تجربه کاری نمایان در منظر نگاه مردم در زمینه های مرتبط با توسعه استان
12-برخورداری از قدرت اعتبار در مدیریت کلان جامعه و نیز در نگاه کارشناسان کشوری و استانی
13-برخورداری از قدرت جاذبه لازم برای فراخوانی و بکارگیری سرمایه گذاران بزرگ استانی و فرااستانی
14-برخورداری از قدرت شفافیت و سلامت فردی و خانوادگی در پیشینه مدیریتی و ماالی
15-برخورداری از قدرت بیان و اقناع افکار عمومی و توسعه مشارکت مردم در برنامه های توسعه استانی
16-برخورداری از قدرت محروم نوازی و محرومیت زدایی در اقصی نقاط استان
17-برخورداری از قدرت ایجاد امنیت جانی، مالی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، شغلی و محیطی
18-برخورداری از قدرت گزارش دهی به مردم و افکار عمومی و سلسله مراتب
19-برخورداری از قدرت حضور تاثیرگذار در جلسات تخصصی و عملیاتی کردن مدیران دستگاههای اجرایی
20-برخورداری از قدرت تحقق توسعه متوازن و پایدار و جبران محرومیت چنددهساله مازندران
21-برخورداری از قدرت بکارگیری تیم توانمند مدیریتی و مشاورتی در سطوح مدیریت ارشد استانی
22-برخورداری از قدرت بکارگیری پتانسیل های ارزشمند دانشگاه و حوزه و سایر اتاق فکرها و هم اندیشی ها
23-برخورداری از قدرت تحقق حماسه اقتصادی و برون رفت از بحران های بیکاری، گرانی، تورم، کم درآمدی
24-برخورداری از قدرت جلوگیری از تحمیل سیاست های غلط در زمینه واردات و صادرات محصولات کشاورزی
25-برخورداری از قدرت ارائه برنامه های جامع و کاربردی در زمینه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی
26-برخورداری از قدرت امیدبخشی، شورآفرینی و شوق انگیزی در افکار عمومی به تأسی از دولت تدبیر و امید
27-برخورداری از قدرت اعمال قاطعیت در پیگیری مصوبات قانونی و انعطاف پذیری در قبال موانع قانونی
28-برخورداری از قدرت جلوگیری از رانت خواری افراد ذی نفوذ و باندبازی در حوزه های مدیریتی
29-برخورداری از قدرت تحقق عدالت و مقابله با تبعیض در گزینشها و سایر خدمات عمومی و تخصیصی
30-برخورداری از قدرت شنیداری صدای مردم و اعتناء به نظرات و شکایات و پیشنهادات و گزارشات مردم
31-................................................
البته تردید نباید کرد که معیارهای انتخاب استاندار اصلح بسیار بسیار بیشتر از موارد معدودی است که رئوس آنها به نگارش درآمده اند و در این زمینه بایستی وسواس بیشتری به خرج داد و کسانی همانند نماینده محترم رهبری معظم در استان، نمایندگان محترم مجلس، رسانه ها و نیز صاحب نفوذان مازندرانی در سطوح مدیریتی کشور که قدرت و موقعیت چانه زنی با دولت را دارند، باید به این نکات توجه مضاعف نمایند تا خدای ناکرده سکان هدایت و مدیریت اجرایی استان به کسی سپرده نشود، که فاقد برخی از این معیارهای اساسی و یا حتی در تقابل با این معیارها باشد!
به هر حال باید بپذیریم که اینجا مازندران است، استانی که در سطوح ملی دارای مدیران بسیار قوی بوده و هست و بسیار تاسف بار و حیرت انگیز خواهد بود که اگر نتواند برای استانداری مازندران اولاً یک مدیر بومی و ثانیاً یک مدیر قوی و ثالثاً یک مدیر مرضی الطرفین انتخاب کند و از این رو از فعالان استانی در این عرصه انتظار می رود تا فارغ از میل های جناحی، فامیلی، قبیله ای، شهری، طیفی و دهها ملاک تعصبی که دون شأن و عقلانیت نخبگان و فرهیختگان استان است، از میان اسامی مطرح و غیرمطرح سراغ کسی بروند که بینی و بین الله فقط انگیزه خدمت و نیز توان خدمت دارد و در یک جمع بندی عقلایی همه بر این نظر باشند که آمدن او شاید برای حامیانش هم نفع شخصی نداشته باشد، اما برای استان و شهروندان مازندرانی، گزینه ای مناسب و نافع است و همین کفایت می کند تا مازندران برای قرارگرفتن در سطوح استانهای توسعه یافته، استارت زده و از این رتبه درجه سومی کنده شود و اصطلاحاً به لیگ برتر مسابقات توسعه های استانی راه یابد!
در پایان تاکید می گردد که انتخاب استاندار اصلح، نیازمند حوصله مندی مدبرانه و نیز تحقیق و تطبیق کشفیات و واقعیات و به عبارتی بومی سازی معیارها و توانایی هاست و تعجیل در تصمیم گیری، سمی کشنده برای پیکره مدیریتی استان است و قطعاً موافقان و مخالفان و حتی منتقدان و ممتنعان باید روی این اصل به توافق برسند که استاندار مازندران بایستی شخصیتی ملی، ماهیت و اقامتی بومی و نیز شناختی استانی داشته و فراتر از طیف های افراطی و تفریطی، یک اعتدال گرای واقعی باشد و نگذارد که سمت های مدیریتی، دستخوش تاخت و تاز میدانی و رسانه ای کسانی گردد که دافعه آنها بیشتر از جاذبه آنهاست و مدیریت آنها تلفیقی از دو مولفه مدارا کردن و اداره کردن امور در مسیری رشدیابنده و تغییرگرا باشد که این به صواب نزدیک تر است!
صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه-