.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
چگونه روایت‌های کلیشه‌ای رسانه‌ها بحران آتش‌سوزی الیت را تشدید کردند؟
آتش‌سوزی جنگل‌های الیت در چالوس از منظر رسانه ای، تنها یک حادثه زیست محیطی نبود، الیت نمونه‌ای از نحوه بازنمایی بحران در رسانه‌ها بود.
چگونه روایت‌های کلیشه‌ای رسانه‌ها بحران آتش‌سوزی الیت را تشدید کردند؟

به گزارش شمال نیوز، نبود آموزش های لازم در خبرنگاری بحران در ایران، گاها به زیان بحران های طبیعی و انسانی تمام می شود، در مساله آتش سوزی الیت نیز، روایت این بحران به‌دلیل ساده‌سازی، کلیشه‌سازی و تقلیل مسئله، نه ‌تنها واقعیت را پنهان کرد بلکه به تداوم حریق و نابودی حدود ۸ هکتار از جنگل‌های ارزشمند هیرکانی انجامید.

 

بررسی این رویداد از منظر نظریه‌های رسانه‌ای نشان می‌دهد چگونه یک بحران طبیعی می‌تواند در سطح رسانه‌ای به اتفاقی عادی و قابل پیش‌بینی تبدیل شود و یا در انتشار ویروسی شبکه های اجتماعی به تقلیل مساله بینجامد. انتشار ویروسی بدون توجه به منبع خبر و نیز کلیشه سازی و تقلیل مساله هر دو در خبرنگاری بحران یک آسیب به شمار می رود.

 

برای تحلیل بحران آتش سوزی در جنگل های الیت چالوس، روشن ساختن این مساله دارای اهمیت است که کدام مساله باید برجسته سازی شود،

 

نظریه برجسته‌سازی بیان می‌کند که رسانه‌ها تعیین می‌کنند مردم به چه چیزی فکر کنند، نه اینکه چه فکری کنند. در ماجرای آتش‌سوزی جنگل‌های الیت، رسانه‌ها بیشترین توجه را به عوامل سطحی و قابل مشاهده مانند دمای بالا، وزش باد یا دسترسی سخت به منطقه معطوف شد و در عین حال ضعف مدیریت بحران، کمبود تجهیزات و تأخیر در هماهنگی نهادها را کم‌رنگ جلوه دادند. این برجسته‌سازی انتخابی باعث شد مخاطب بحران را یک رخداد طبیعی تصور کند و نکته مهم تر اینکه به دلیل عدم آشنایی رسانه های جریان اصلی به منطقه، جغرافیای حادثه نیز به خوبی اطلاع رسانی نشد.

 

همین مساله بود که اظهارنظرهای مختلف مسئولان کشوری را در پی داشت که روایت ۲۰روز آتش سوزی و یا چند هفته در چند نقطه را روایت کردند. در حالی که با برجسته سازی مساله به بحران آتش سوزی در منطقه ای مشخص بدون امکانات محلی، رسانه ها می توانستند از تخریب بیشتر جنگل های هیرکانی جلوگیری کنند.

 

تمرکز رسانه‌ها بر جنبه‌های قابل لمس و ملموس، افکار عمومی را از پیچیدگی‌های بحران دور کرد و باعث شد پرسشگری درباره مسئولان و نهادهای متولی کاهش یابد. وقتی افکار عمومی روی عوامل طبیعی و ابعاد حریق متمرکز شود، فشار اجتماعی برای بهبود عملکرد و پاسخگویی نهادها کمتر می‌شود و چرخه تداوم بحران تقویت می‌شود. به بیان دیگر، برجسته‌سازی ناقص، مدیریت ناکارآمد را پوشانده و بحران را طولانی‌تر کرد.

 

چگونه روایت‌های کلیشه‌ای رسانه‌ها بحران آتش‌سوزی الیت را تشدید کردند؟

 

چارچوب‌گذاری رسانه‌ای نیز به معنای انتخاب زاویه و لحن روایت برای ارائه معنی به مخاطب است. در الیت، رسانه‌ها بحران را در چارچوب طبیعی و غیرقابل پیشگیری روایت کردند و عبارت‌هایی مانند آتش‌سوزی پاییزی ناشی از خشک بودن طبیعت و دسترسی سخت را برجسته ساختند. این چارچوب، جنبه‌های مدیریتی و ساختاری بحران را از دید مخاطب پنهان کرد و آن را به یک حادثه عادی و قابل انتظار تبدیل کرد که می باید در انتظار راهکاری طبیعی(باران) نشست.

 

چارچوب‌بندی کلیشه‌ای، باعث کاهش حساسیت اجتماعی و سیاسی می شود. با بازنمایی بحران در قالب روایت‌های از پیش تعیین‌شده، انتقاد از تصمیمات نهادهای مسئول یا ضعف‌های ساختاری کمتر برجسته شد. به عبارتی، چارچوب رسانه‌ای نه تنها واقعیت را ساده کرد، بلکه مسیر اصلاح و پاسخگویی به بحران را محدود کرد.

 

نظریه سکوت مارپیچی در این بحران به ما می آموزد که وقتی روایت غالب یک دیدگاه خاص را تقویت می‌کند، افراد با دیدگاه مخالف تمایل پیدا می‌کنند سکوت کنند تا از انزوا یا نقد اجتماعی جلوگیری کنند. در الیت، روایت رسانه‌های رسمی که بحران را طبیعی و اجتناب‌ناپذیر نشان داد، باعث شد بسیاری از فعالان محیط‌زیست، خبرنگاران مستقل و ناظران محلی از بیان نقدهای خود خودداری کنند.

 

این سکوت جمعی، به تثبیت روایت غالب کمک کرد و صدای انتقادی واقعی از چرخه اطلاع‌رسانی حذف شد. بدون بازخورد انتقادی و فشار اجتماعی، تصمیمات مدیریتی کمتر اصلاح شد و بحران به دلیل نبود مطالبه عمومی طولانی‌تر شد.

 

چگونه روایت‌های کلیشه‌ای رسانه‌ها بحران آتش‌سوزی الیت را تشدید کردند؟

 

این نظریه می‌گوید رسانه‌ها موظف‌اند اطلاعات صحیح، کامل و مفید برای جامعه ارائه کنند. در بحران الیت، رسانه‌ها وظیفه خود را نیمه‌تمام انجام دادند؛ گزارش‌های میدانی محدود بود، داده‌های دقیق ارائه نمی‌شد و تحلیل عمیق درباره کمبود تجهیزات یا ناهماهنگی نهادی منتشر نشد.

 

بی‌توجهی به مسئولیت اجتماعی باعث شد مخاطبان از شدت بحران و نقش دستگاه‌های متولی اطلاع کافی نداشته باشند. عدم انتشار اطلاعات جامع، فشار اجتماعی و سیاسی لازم برای بهبود مدیریت بحران را کاهش داد و به شکل غیرمستقیم به ادامه آتش‌سوزی و نابودی جنگل‌ها کمک کرد.

 

واقعیت اجتماعی توسط گفتمان‌ها و بازنمایی‌های رسانه‌ای شکل می‌گیرد. در الیت، رسانه‌ها با تکرار روایت‌های کلیشه‌ای و ساده‌سازی حادثه، تصویری واقعی از بحران ارایه ندادند.

 

این بازنمایی ساختگی، ادراک عمومی از بحران را تغییر داد و موجب شد مخاطبان و تصمیم‌گیرندگان باور کنند کاری بیش از این نمی‌توان انجام داد. نتیجه این شد که فرصت‌ها برای پیشگیری و مدیریت مؤثر از دست رفت و بحران ادامه یافت.

 

شیوه بازنمایی رسانه ها از مدل های حریق در استان های شمالی نیز کلیشه ای و تقلیل یافته است، حریق در جنگل های مازندران مساله ای همیشگی است که به زودی با بارش باران به پایان می رسد اما در مساله الیت تاخیر در رسانه ای کردن ابعاد حادثه، جنگل های هیرکانی را به دست آتش سپرد.

 

مدل پروپاگاندا نشان می‌دهد رسانه‌ها برای محافظت از ساختار قدرت، رویدادها را به شیوه‌ای بازنمایی می‌کنند که کمترین هزینه سیاسی را ایجاد کند. در الیت، رسانه‌ها نقش نهادهای مسئول را کم‌رنگ کردند و توجه را به اقدامات نیروهای عملیاتی محدود کردند.

 

با چنین بازنمایی، انتقاد و پرسشگری درباره مدیریت بحران کاهش یافت و روایت غالب از سوی قدرت سیاسی و رسانه‌های رسمی تثبیت شد. در نهایت، این رویکرد باعث شد بحران طولانی‌تر شود و خسارت جنگل‌های هیرکانی افزایش یابد مساله ای که نشان می دهد مناطق حادثه خیز نیاز به دوره های مستمر آموزش خبرنگاری بحران دارند.


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000292393
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.01 seconds.