آخرین عناوین
پربیننده ترین عناوین
|
جایی که تاراج عفت را جز مرگ چاره نیست!
آزاده بابانژاد
شمال نیوز: هنوز از خاطر هیچ یک از ما نرفته یاد بانویی را که برای حفظ عفت در عصری که تاراج آن را برخی آسان میدانند با قربانی کردن جان آن را حفظ کرد و قهرمانانه کشته راه عفت شد.
آنچه در 24 آذرماه 93 در یکی از شهرهای مازندران رخ داد، مرگ یک بانوی عفیف را در هفتم فروردین 94 رقم زد، شاید در نگاه اول یک سهلانگاری بود اما وقتی به جزئیات حادثه فکر میکنیم؛ نهتنها یک جریان پیچیده اجتماعی است بلکه یک تلنگر به خانوادهها و مسئولان امنیتی و اجتماعی است. شرحی بر حفظ و پاسبانی از عفت ماجرا از آنجا آغاز شد که فردی به نام معصومه فولادی 44 ساله، متاهل اهل و ساکن شهرستان نکا، صبح روز دوشنبه 24 آذرماه 93، همانند سایر روزهای کاری، از مکان همیشگی (روبهروی ساختمان شِوِلد نکا) سوار یک خودروی پژو نقرهای میشود که راننده آن یک جوان 23 ساله متاهل و اهل «پنبهچوله» ساری بود با لباس فرم سربازی که این لباس، نقطه اعتماد زن به مرد جوان بود تا در دقایق اولیه اطمینان خاطری از رسیدن بهموقع و بدون نگرانی به مقصد خود در شهرک صنعتی ساری حاصل کند، اما دیری نپائید که جوان به ظاهر آرام و متین از مسیر اصلی منحرف و وارد یک جاده فرعی شد. پسر جوان از تنها سرنشین خودرو خواست که در صندلی جلو و کنار او بنشیند و از طرفی نیز با سرعت به سمت مسیری نامعلوم در حال حرکت بود، زن جوان که مدام از او میپرسید کجا میروی؟ با این پاسخ که امروز جای خوبی خواهی بود، مواجه شد. اما بانوی عفیف هرچه تلاش کرد پسر جوان را آرام کند نتیجهای نگرفت، او که نمیدانست چه بر سرش خواهد آمد، ترجیح داد تا راه دیگری را برگزیند، در حالی که خودرو به مسیر خود ادامه میداد، درب عقب ماشین را باز کرد و خود را به بیرون پرت کرد. اما معصومه فولادی که بر اثر این حادثه، قطع نخاع شده و وضعیت جسمانیاش براساس تشخیص پزشک معالج، رو به وخامت گزارش شده بود، پس از یکونیم ماه به کما رفت و پس از 19 روز به دلیل عفونت شدید به بیمارستان امیرمازندرانی ساری منتقل و 24 روز را در آنجا بستری شد و پس از آن نیز 20 روز را در بیمارستان بوعلی نکا گذراند اما بانوی عفیف، در هفتم فروردین امسال و پس از 106 روز تحمل بیماری، سرانجام تسلیم مرگ شد و در آرامگاه شهر نکا آرام گرفت. نحوه دستگیری جوان خاطی در حادثهای مشابه زمانی که مرحومه معصومه فولادی برای حفظ عفتش، خود را از خودرو به بیرون پرت کرد، پسر جوان به دلیل ترس یا بیتوجهی، از صحنه حادثه گریخت، پلیس نیز با نشانههای عنوان شده از سوی خانم فولادی، به دنبال جوان مجرم شتافت. اما 15 روز از حادثه تلخ 24 آذرماه 93 در نکا و 10 روز از دیماه 93 میگذشت که حادثه مشابهی در شهرستان نکا به وقوع پیوست. ساعت 7:30 صبح 10 دیماه 93، بانوی دیگری به نام کلثوم روحاللهزاده، 52 ساله، متاهل و اهل یکی از روستاهای شهرستان نکا، از ورودی روستای «زیدی» نکا سوار خودروی جوانی شد تا به منزل خود در روستای «ولوجا» نکا برود. او در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در مازندران گفت: پسر جوان، لباس سربازی به تن داشت که باعث شد به او اعتماد کنم، کمی بعد از من خواست تا در صندلی جلو و کنار او بنشینم، حتی روسریام را کشید، ضمن اینکه حرکات زشتی انجام میداد و الفاظ رکیکی را نیز به زبان میآورد، مدام اصرار میکرد تا فریاد نزنم و چیزی نگویم. این بانوی محجبه اضافه کرد: به او گفتم که بیمار هستم، حتی او را نصیحت کردم که من نیز فرزندی به سن و سال شما دارم و چرا این رفتار را انجام میدهی، با پاسخهای زشت و خواسته شیطانی او مواجه شدم. روحاللهزاده با بیان اینکه چارهای جز فریاد زدن و درگیر شدن با او نداشتم، افزود: همین درگیری و حرکت ماشین به سمت چپ و راست باعث شد که یک راننده عبوری متوجه حادثه شود و پس از عبور سریع از کنار خودروی ما در 100 متر جلوتر بایستد تا ببیند چه اتفاقی افتاده است. وی ادامه داد: درب ماشین قفل بود، مادرم را به جدش فاطمه زهرا (س) خواندم و توکل بر خدا کردم، پسر جوان که متوجه حساسیت راننده جلویی شد، از من خواست تا جیغ و فریاد نکشم، من همچنان که زیر لب خدا را صدا میزدم، پایم را گوشه درب گذاشتم و به سمت بیرون هل میدادم، همزمان که این جوان خودرو را متوقف کرد، درب ماشین باز شد و من به سرعت بیرون آمدم، او که دیگر چارهای نداشت، پا به فرار گذاشت اما راننده جلویی به دنبالش رفت و شماره پلاکش را یادداشت کرد. این بانوی محجبه گفت: در حالی که رمقی نداشتم و شوکه شده بودم، از راننده متعهد خواستم تا مرا به منزل پسرم در روستای «ولوجا» نکا ببرد، سپس به پاسگاه انتظامی محل و از آنجا به اطلاعات و ثبت احوال شهر سورک میاندورود و سرانجام نیز به پادگان بابلسر رفتیم تا فرد خاطی چهرهنگاری شود. وی با بیان اینکه اصلا از حادثهای که برای معصومه فولادی پیش آمد، اطلاعی نداشتم و وقتی فهمیدم که او قربانی رفتار شیطانی همین جوان شده است، خیلی متاثر شدم، افزود: پس از حدود چهار روز تلاش مستمر پلیس، این جوان توسط دوربینهای جادهای شناسایی و سرانجام دستگیر شد. روحاللهزاده در پاسخ به اینکه در این حادثه تا چه اندازه خودتان را مقصر میدانید، گفت: از ظاهر و لباس راننده به اشتباه افتادم، به خانمها توصیه میکنم که اگر نگران عفت و آبروی خود هستند، سوار هر خودرویی نشوند و آنهایی که شاغل یا دانشجو هستند و مجبورند تا رفتوآمد کنند باید بیشتر مراقب خود باشند. این زن محجبه درباره کاری که مرحومه فولادی انجام داد و منجر به مرگ او شد، گفت: من اصلا او را نمیشناختم و امروز که به مراسم ختم او آمدم، فهمیدیم که زن محجبه و عفیفی بود که باوجود دغدغهها و مشکلات زندگی اما با آبرومندی زندگی کرد و حتی در بین اقوام نیز به رعایت حجاب و عفت، زبانزد بود. مادرم قربانی ناهنجاری اجتماعی شد در ادامه با دختر مرحومه معصومه فولادی به گفتوگو نشستیم تا اندکی از زندگی پرفراز و نشیب خود و مادرش بگوید. فاطمه فولادی، 24 ساله و مجرد است و لیسانس حسابداری دارد، مادرش مرحومه فولادی او را سه ماهه باردار بود که پدرش را از دست داد، مادرش بعد از سه سال ازدواج مجدد داشت و همین باعث شد تا همه مخارج زندگی فاطمه به عهده مادرش باشد. او به خبرنگار خبرگزاری فارس در مازندران گفت: مادرم قربانی ناهنجاری اجتماع شد، اجتماعی که باید امنیت و آرامش را به خانوادهها بدهد گاهی موجب نگرانی و ایجاد مشکل میشود. این دختر جوان اضافه کرد: مادرم همیشه حجاب خود را حفظ میکرد، عفیف بود، میگویند؛ حجاب محدودیت نیست و مصونیت است اما مادرم باوجود حفظ حجاب، قربانی راه عفت شد. فولادی که البته حال خوبی برای گفتوگو نداشت و با رفتن مادرش همه آرزوها و آینده خود را مبهم و تاریک میدید، گفت: در 3.5 ماه انتظار برای شفای مادرم اما همه چیز به مرگ او ختم شد، فقط ما میدانیم که چه بر او گذشت و چه ظلمی به او شد. وی ادامه داد: مادرم در روزهای نخست که در بیمارستان امام خمینی(ره) ساری بستری بود، از ما خواست تا به هیچ عنوان گذشت نکنیم، قاطعانه میگفت که آن جوان خاطی باید قصاص شود، او میدانست که کاملا فلج و قطع نخاع شده است، میدانست که دیگر امیدی به زندگی او نیست، از ما خواست تا بعد از مرگ او شیون نکنیم و به خدا توکل داشته باشیم. فولادی با اشاره به اینکه آن جوان خاطی، پروندههای مشابهی داشت و از خانواده متمولی است، گفت: امیدوارم که دادگاه رای عادلانهای بدهد و خانواده این جوان نتوانند قانون را دور بزنند و خود را تبرئه کنند زیرا خواسته مادرم نیز قصاص بود. وی در پایان گفت: اکنون برادر 15 سالهام تنها دلخوشی من است و به امید او زندگی میکنم، ظلمی که به مادرم شده است قابل جبران نیست اما امیدوارم دستگاه قضایی در اینباره هیچ گذشتی نداشته باشد. مرحومه فولادی، شهید راه عفت است سیدرضا میرزاخانی یکی از اقوام مرحومه معصومه فولادی نیز در گفتوگو با خبرنگار فارس در مازندران گفت: مرحومه فولادی مقید به رعایت حجاب و عفاف بود و ضمن اخلاق نیکو و برخورد خوب، حجاب خود را حفظ میکرد و به نظر من او شهید راه عفت است. بیتردید در عصری که عفت به تاراج میرود و گمان برده میشود که بانوان عفیف و باحجاب از گزند معضلات اجتماعی مصون هستند، چه خوب میشود تا آنچنان که شایسته این بانوی عفیف است از او یاد شود. /گزارش از آزاده بابانژاد ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
working();
|
working();
|
« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما » هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد