.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
به بهانه 18 فروردین سالروز عروج سردار سرلشگر شهید محمد حسن طوسی
« سردار طوسی » رزمنده ساز ، شهیدپرور و شناسنامه لشکر ویژه 25 کربلا
شمال نیوز : در سالروز عروج خونین سالک الی الله و عارف بالله عزیز دلم سرلشگر شهید طوسی دلگویه ای را به دوست شهیدم و نیز خانواده متقی و ولایی ایشان تقدیم تا بخشی از بدهی سالانه ام را ادا کرده باشم! ....
بازنشر

شمال نیوز - دکتر صادقعلی رنجبر/  : در سالروز عروج خونین سالک الی الله و عارف بالله عزیز دلم سرلشگر شهید طوسی دلگویه ای را به دوست شهیدم و نیز خانواده متقی و ولایی ایشان تقدیم تا بخشی از بدهی سالانه ام را ادا کرده باشم!

طوسی، عاشق ترین پرنده ایست که ماندگارترین پرواز را در زیباترین معراج عشق به یادگار گذاشت!

طوسی، مقاوم ترین دونده ایست که توقف نداشت و متواضع ترین فرمانده ایست که تکلف نداشت!

طوسی رزمنده ای بی قرار، اما صبور! شیدا،اما فکور! دلربا، اما جسور! بی ادعا و بی غرور بود!

طوسی به تنهایی یک لشکر بود! امیری دلاور بود! مالک اشتر بود!

خطرپذیر و خاطره آفرین! دلنشین و آتشین! همیشه متبسم و شیرین بود!

متوکل و متوسل! عارف و اهل دل! و وقار منزل و محفل بود!

عشق را می فهمید! وصل را می سنجید! درد را می چشید!

کربلا نرفته، کربلایی بود! عروج نکرده، آسمانی بود! قیامت ندیده، بهشتی بود!

از فرشته ها، فرشته تر! از پرنده ها، پرنده تر! خلاصه از همه گل ها، گل تر بود!

با همه بود و از همه برتر بود! از زمینیان، سرتر بود! خاکی تر از همه خاکی ها، اما از افلاکیان، افلاکی تر بود!

با رفتنش، مرغ دل ما، دیگر برای پرواز هوایی نمی شود! بی تابی نمی کند! سمایی نمی شود!

طوسی، از نسل نادری بود که خیلی زود کمیاب شدند! کیمیا شدند! در ناکجاهای دل آبادها، تنها شدند!

طوسی، بازمانده ای از سپاه حسین(ع) بود که در رکاب پیر خمین، کربلا را در جبهه ها متجسم کرد!

طوسی، تداعی رشادت عباس بن علی(ع) و مالک اشتر نخعی بود که تا شهادت، لحظه ای نیاسود و نیارامید!

خلوص و عشق، دستمایه زندگی مؤمنانه شهید طوسی بود که ثمره مشهودش نفوذ در قلبها و عروج تا خدا بود!

معارف دینی شهید طوسی، در بندگی بی قید و شرط و رضایت از هر آنچه که روزی او بود، خلاصه می شد!

اگر چه طوسی ها، همیشه در اقلیت اند، اما در چشم انداز ما، واصل به همان بی نهایت اند!

برخی می گویند شهادت، خط پایان ماراتن مجاهدانه شهداست، اما من معتقدم که این آغازی دیگر است!

شهید با شهادت الگو می شود و جامعه را برای خونخواهی خویش، فراخوان می کند!آزادي زندانيان جرائم غيرعمد با هزينه مراسم چهلم پدر شهيدان طوسي

طوسی ها، بزرگراهی را طراحی کرده اند که ما تا انتهای دنیا، رهرو آنهائیم و دل در گرو آنها داریم!

همراهی با طوسی ها، قدرشناسی از نعمت حضور شهدا به عنوان ولی نعمتان جامعه است!

مراقب باشیم که وقتی زبان ظاهر ما به تجلیل از شهید طوسی ها می پردازد، زبان باطن ما به آنها نتازد!

همراهی با شهدا، لبیک گفتن به ولایتی است که شهدا در خیمه گاه کربلایی آن، از جان مایه گذاشته اند!

همراهی با شهدا، استکبارستیزی است که شهدا با نثار خونشان آن را از عمق جان فریاد کرده اند!

همراهی با شهدا، همدلی با بازماندگان و یارانی است که حتی از مصیبت فراق شهدا، حماسه ها ساخته اند!

ادعای همراهی با شهدا ناکافی است و شرط آن، زندگی شجاعانه ای است که دنیا خواهی در آن راهی ندارد!

طوسی یک نام نیست، کلام نیست، بلکه یک مرام است، مکتب است، اعتقاد و تجلی یک اهتمام است!

سابقه همراهی با طوسی ها، کفایت نمی کند! اعتبار این سابقه، منوط به استمرار آن در شرایط اکنون است!

با اعتبار طوسی ها، بازی نباید کرد، بلکه زندگی باید کرد!

آنانکه در گذشته طوسی ها را درک نکرده اند، اکنون نیز نباید با لطایف الحیل و جنگ زرگری، از طوسی عبور کنند!

طوسی، خود عاشق گمنامی بود و برای گمنامی خود دعا می کرد، تجلیل ما از طوسی، نیاز ماست نه انتظار او!

طوسی، آقا بود نه آقازاده! دلداده بود، نه دل به دنیا داده! آزاده بود نه واداده! آماده بود نه جامانده!

از بازماندگان طوسی نیز نباید انتظاری جز این داشت، و وقتی که آنها نیز می خواهند آزاده باشند، آزارشان ندهید!

پرداختن به طوسی، طوسی نوازی یا کلمه بازی و جمله سازی نیست، بلکه طوسی پردازی، دل آوازی است!

لطفاً در ایستگاه طوسی، کمی بیشتر بیاندیشید! بزرگی طوسی را در اندازه تمثالش نجوئید! او را در خود او بیابید!

طوسی ها، همانند شهدای کربلا، تا همیشه تاریخ و برای همه نسل ها و همه عصرها قابل مطالعه اند!

لطفاً بجای طوسی سازی در اذهان علیل، طوسی یابی کنید و مستند دفاع مقدس را بر فیلم ها ترجیح دهید!

طوسی، همانند دوره حیات ظاهری اش، متواضعانه می نگرد و با هیچکس رقابتی ندارد، وَهم رقابت، وَهن اوست!

ادب طوسی، ولایی است، پس با نام طوسی، باندسازی نکنید! یقیناً طوسی در هیج باند و جناحی نمی گنجد!

لطفاً بنام نهاد و حلقه و محفل و خاطره، طوسی ها را مصادره نکنید! طوسی ها متعلق به همه اند!

طوسی ها، امامزاده های جامعه امروزند که طواف مقابر آنها باید حرکت ساز و حماسه آفرین باشد!

طوسی، نماد شجاعت ایمانی رزمندگان شمالی و تاریخ پر افتخار سرزمین علویان، یعنی شمال کشور است!

طوسی، شناسنامه لشکر ویژه 25 کربلای مازندران و گیلان و گلستان است!

طوسی به همراه دیگر شهدای شاخص، اسناد زنده نقش آفرینی های بالادست شمالی ها در دفاع مقدس اند!

طوسی ها، ماندگارترین چهره های دوست داشتنی در ذهنیت های پاک و فعال شمالی ها تا همیشه تاریخ اند!

طوسی ها، رزمنده ساز و شهیدپرورند و جامعه همواره متأثر از خط فکری و سیره عملی آنها رفتار می کند!

طوسی ها در باور مردم ما زنده اند و به یمن چنین باورهای زنده ای، استکبار جهانی هیچ غلطی نمی تواند بکند!

اعتراف می کنم که اشتهای نوشتاری ام در پردازش به شهید طوسی، انتها ندارد و میل به نگارش در باره طوسی، امری کوششی نبوده و مثل شعرها و سخنان دلی، کاملاً جوششی است و در حالی تصمیم به پایان این نوشتار می گیرم که ارادت همچنان باقی است!

خوشا بحال شمال کشور که الگوهای کاملی همانند سرلشگر شهید طوسی دارد که در کنار شهدای شاخصی همچون سرلشگران و سرداران شهید حاج حسین بصیر، علیرضا نوری، ابوعمار، حسین مهرزادی، حمیدرضا نوبخت، حسین بهرامی، محمد رحیم بردبار و یاسر زندی انگیزه ساز و حرکت آفرین اند و عطر بوی وجود شریف آنها، شمال لاله خیز را به کنام شیران بیشه مبدل کرده است.

علیهذا تأکید می گردد که طوسی ها را فقط نباید در سالروزها و مناسبات و یادواره های سالانه به یاد آورد و با محدودنگری به آنها جفا کرد، بلکه باید آنها را به کمک رسانه ها و سایر تریبون ها، در زندگی ها جریان داد و از مرامشان، فرهنگ سازی کرد و زندگی نامه ها و وصیت نامه ها و نامه های شهدای بزرگی همچون طوسی را باید به عنوان گزینه های روی میز نسل های امروز و فردا به تجلی در آورد تا هویت جویی آنها به کمال خواهی منجر گردد!

بهر حال باید پذیرفت که شهید بزرگوار طوسی همیشه قهرمان، نماد و مصداق عینی نفس قدسی و ملکوتی امام راحل در کشف و هدایت و سعادت بخشی به نسلی است که می توانستند در بستر ضدفرهنگی رژیم طاغوت، سرنوشتی غیر از این داشته باشند و انتخاب اسلام و قرآن و امام، موهبتی از جنس بعثت و کربلاست که شاید تکرار آن در بسیاری از براهه تاریخ، بعید جلوه کند، اما محال نبوده و شدنی است!

در پایان حقیر به عنوان یکی از کم مقدارترین دوستان شهید طوسی، از همه طوسی پردازان می خواهم که مبادا خدای ناکرده، بجای درست کردن ابرو، چشم ها را کور کرده و با انگیزه های درست، انگیخته های نادرست داشته و همانند دوستی خاله خرسه رفتار کنید و از این لحاظ ضمن همراهی گام به گام و صمیمانه با خانواده گرامی اش که انصافاً به طوسی و آرمان های شهید طوسی وفادار مانده و زینب وار، پیام رسان صدیق خون عزیزشان بوده اند، تأکید می گردد که تلاش کنید تا با معرفی جامع، عمیق و همه جانبه ی اسطوره ای مانند سرلشگر شهید طوسی، این شهید شاخص را اسوه نسل امروز و نسل های فردا قرار دهید تا همانند مشعل های فروزان و خورشید تابناک، از جامعه و ذهن های پر از ابهام نسل هایی که بخاطر صغر سن و فقدان حضور در صحنه ها، پیشینه های سرخ انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را درک نکرده اند، تاریکی زدایی کند!

دکتر صادقعلی رنجبر/ عصو هیات علمی دانشگاه


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

صادقی 21 فروردين 1393
دست مریزاددکتر حق مطلب رو ادا کردی .جای شهدادردل های ما وراهشان تاابدمستدام وجاری است.انشااله خداوندمارادرپیمودن راه شهداثابت قدم بدارد. ارادتمند:صادقی مدیرسازمان دانش آموزی مازندران
كاظم 21 فروردين 1393
حاج صادق سلام، خداوند انشالله كلامت را گوياتر، قلمت را تيزتر، و پاسداريت را رفيع‌تر گرداند. الحق و الانصاف در وصف شهيد طوسي و پاسداري از ارزش‌هاي راه شهيدان، كه در يك كلام"اطاعت و پشتيباني از ولايت فقيه" است، درست و عالي قلم زدي. اين حقير به عنوان يك بسيجي گمنام، در مدت‌هايي كه در سال‌هاي دفاع مقدس بنا به ضرورت در جلسات و ... در خدمت "شهيد طوسي" بودم، همه اوصافي را كه وصف كرديد، در ايشان ديدم، و توصيف شما به حق بوده‌است. خدايا ما شرمنده هم‌سنگران و هم‌رزمانمان هستيم، و دلتنگ دوري‌شان. از منبع فضل و كرمت شهادت نصيب ما بفرما و مارا با آن دوستان شهيد زندگي جاويد ببخشاي.
محمد جونیان 21 فروردين 1393
طوسی را باید بیشتر بشناسیم، این وظیفه همه ماست.
دکتر رنجبر چه زیبا گفتند که (طوسی خود عاشق گمنامی بود و برای گمنامی دعا مبی کرد و تجلیل ما از طوسی نیاز ماست نه انتظار او)
خدا وکیلی همین است، چرا ما باید سردار طوسی را فقط به مناسبت سالگردش بشناسیم.
چرا نباید ما فیلمی از زندگی این سردار بزرگ و افتخار مازندران و شهرستان نکا بسازیم که برای نسل جوان بماند؟ چرا نباید تندیسی از این شخصیت در مرکز شهرستان نکا یعنی ورودی این شهر بسیازیم که هر مهمان و مسافری که می خواهد از این شهر بگذرد ببیند و بداند که مازندران چه شخصیتی داشت و چه کسی جبهه و جنگ را مدیریت و اداره و عاشقانه مبارزه می کرد. از دکتر رنجبر بخاطر تعهد اخلاقی شان که به عناوین مختلف و مناسبت های ویژه یادی از این سرداران گمنام می کنند تشکر می کنم.آری نیاز من و تو است نه انتظار او.
یا علی مدد- محمد جونیان
کریمی - خبرنگار صدا و سیما در تاجیکستان 20 فروردين 1393
سلام می فرستیم بر روح زاهد شبهای وصال و شیر بیشه های شمال که به حق مالک اشتر جبهه ها نامیده شدو چه خرسندم که نام و نسب از شهری دارم که قدمگاه سردار فاتح فاو بود دلم عجیب برایت تنگ شده سردار کریمی - خبرنگار صدا و سیما در تاجیکستان
65 20 فروردين 1393
سلام و احترام

چه زیبا خرامیدند و رفتند وچه اتشی در جانهای ما به ودیعه ماند.

خوشا به سعادت طوسی ها که با رفتن جاودانه شدند و بدا به حال ما که هستیم ولی نیستیم.راز ماندن را با خود نبرده بودند که ما درک درستی از پرواز نداشتیم.
گرامیباد یاد و خاطره ی این سردار رشید و همه ی شهدایی که بهانه ی نفس کشیدن جامعه اند.روحشان شاد

آرزو ولیپور. رییس دانشگاه فرهنگیان
حاج محمد 20 فروردين 1393
سلام احسن اقای دکتر انصافا حق طوسی راادعا کردی در این زمان دل تنگ این جملات زیبا در وصف شهدابودم اینبار قلم شمامانند اسلحه طوسی قلب مرفعین و بعضی مدیران صدای تیر و تفنگ نشنیده را هدف بگیردو از خواب .... را بیدار کند / حاج محمد
نا شناس 20 فروردين 1393
گرامیباد یاد و خاطره ی این سردار رشید و همه ی شهدایی که بهانه ی نفس کشیدن جامعه اند.روحشان شاد رفتارشهدا بايد تئوريزه شود و درقالب رفتار مديريت با الگوي ايراني اسلامي در دانشگاهها تدريس شود اين اولين وساده ترين انتظار از دانشكده علوم انساني دانشگاه مازندران است چه زیبا درست و عالي وصف شهيد طوسي و پاسداري از ارزش‌هاي راه شهيدان، كه در يك كلام "اطاعت و پشتيباني از ولايت فقيه" است، را قلم زد سبك مديريت شهيد طوسي وساير فرماندهان لشگر ٢٥كربلا بايد تدريس شود ارزش كار دانشگاهي را دارد
کریمی 21 فروردين 1393
ققنوس جبهه های جنگ سلام!
باز سالروز عروج تو و سلامهای دستپاچه من،باز فروردین و تلنگری بر خواب عقربه های روزمرگی های من، باز یاد تصویر قاب گرفته تو بر شهرم و خاطرات همکلامی با پدرت که از اروند میگفت، از شستن لباسهای بسیجیان،از غواصهای گم شده در کربلای چهار، از چفیه و قرآن کوچکی که از تو برایش به یادگار مانده است،قرآنی که بوی بهشت می دهد
افسوس که امسال نیز نیستم اما دلم خوش است که تو میدانی هر بار که از کنار روستایت عبور می کردم به فرزندم میگفتم شهرمان را به نام تو می شناسند تا هرگاه نشانی می دهیم بدانیم از گذرگاه کدام شهید به آرامش امروز رسیدیم فقط کاش بودی

سید رضا کریمی – خبرنگار صدا و سیما در تاجیکستان
نا شناس 21 فروردين 1393
اینا رفتن و امروز دارن یه سریها از نامشون نون میخورن
نا شناس 21 فروردين 1393
استاد دكتر رنجبر ، هميشه بايد به قلم شما احسن گفت ، بعنوان يك مازندراني به طوسي ها مي باليم ، يك جمله اضافه كنم "طوسي متعلق به انسانيت است "
بعنوان يك فردي كه سالها است باجوانان سه نسل در عمل مشغولم ؛ تربيت شخصيت هايي مثل شهيد طوسي را عملي كردن جمله امام كه فرمود : حفظ نظام از اوجب واجبات است، مهمترين وظيفه نظامات تربيتي است.
براي عملي كردن جمله ، طوسی ها متعلق به همه اند!...طوسی ها، رزمنده ساز و شهیدپرورند و جامعه همواره متأثر از خط فکری و سیره عملی آنها رفتار می کند!......طوسی ها، همانند شهدای کربلا، تا همیشه تاریخ و برای همه نسل ها و همه عصرها قابل مطالعه اند ، بايد مراكزآموزشي ما بيشتر احساس مسؤليت كنند .
اين عبارات بايد تئوريزه شود و دركلاس درس به جوانان انتقال يابد، گروه مديريت دانشكده علوم انساني مازندران بايد اين مسئوليت را بيشتراحساس كند، رسانه ها بايد مطالبه گيري كنند در هر صورت از جناب رنجبر متشكريم
علی کریمی مله 21 فروردين 1393
با گرامیداشت یاد سردار والامقام شهید طوسی، توفیق درک محضر ایشان را در لشکر ویژه و صف شکن 25 کربلا نداشتم اما شنیده ها حاکی از عظمت روح و بزرگی ابعاد شخصیت ایشان است. نگاشته هایی اینچنینی از همرزمان و بستگان این شهید عزیز لازم و ارزنده است اما از یاد نبریم که مناسبت های نکوداشت فقط حامل بار عاطفی نیستند بلکه سازوکاری برای تبدیل خاطره ها به حافظه جمعی است تا شخصیت و سیره شهید طوسی ها در زندگی فردی و جمعی نسل های بازمانده بازنمایی شده و به منصه ظهور رسد. پس چنانچه سلوک شهیدان همیشه ماندگار نشانی در سبک و سیاق زندگی ایرانیان نداشته باشد، دلالت آشکاری است که شهیدان به حافظه جمعی ما در نیامده اند و چنین امری خسارتی جبران ناپذیر است. آنان در زمره رستگاران و مقربان نزد حق تعالی و اداکنندگان تکلیف الهی خویش هستند اما مراقبت از فرهنگ ایثار و شهادت مسئولیت دشوار بازماندگان است. بنابراین سزاوار است همواره دست به دعا برداریم که خدایا مشی و منش شهیدان را در زندگی ما پایدار و استوار بدار. آمین. علی کریمی مله
نا شناس 22 فروردين 1393
عاقد دوباره گفت: "وكیلم?..." پدر نبود

ای كاش در جهان ره و رسم سفر نبود

گفتند: رفته گل...!نه ، گلی گم... !دلش گرفت

یعنی كه از اجازه بابا خبر نبود

هجده بهار منتظرش بود و برنگشت

آن فصلهای سرد كه بی درد سر نبود

ای كاش نامه یا خبری ، عطر چفیه ای

رؤیای دخترانه ی او بیشتر نبود

عكس پدر ، مقابل آیینه ، شمعدان

آن روز دور سفره بجز چشم تر نبود

عاقد دوباره گفت : "وكیلم؟..." دلش شكست

یعنی به قاب عكس امیدی دگر نبود

او گفت: با اجازه بابا... بله... بله...!

مردی كه غیر آینه ای شعله ور نبود

تقدیم به همه فرزندان شهدا ارادتمند مهدی خالداران فرزند شهید



نا شناس 21 فروردين 1393
فرمانده‌ای که از جنازه برادرش گذشت

یا همه زخمی‌ها و شهدا، یا هیچ کدام. برایم فرق نمی‌کرد آنهایی که روی زمین افتاده بودند همه برادرم بودند و همه برایم مثل محمد ابراهیم بودند. دلم نیامد بچه‌های مردم مفقودالجسد بمانند... . هر سال با آغاز فصل بهار دل‌های بهاری عاشقان فرهنگ ایثار و شهادت یاد فرمانده‌ای را در خود زنده نگه می‌دارند که همه وجودش مردانگی و وفا بود. فرمانده‌ای که روزگاری در لشکر ویژه و خط شکن 25 کربلا علمداری می‌کرد، وقتی نام محمدحسن بر زبان جاری می‌شود، همرزمانش یاد نمازی را که قبل از عملیات والفجر8 در کنار نهر ابوفلفل به او اقتدا کرده بودند، می‌افتند و در فراقش می‌سوزند و می‌سازند. «سرلشکر شهید محمدحسن طوسی» قائم مقام فرماندهی و فرمانده واحد اطلاعات و عملیات لشکر ویژه 25 کربلا در هجدهم فروردین 1366 در دشت تفتیده شلمچه کربلایی شد و به رب‌الاربابش رسید. دو فرزند دیگر به نام‌های «محمدحسین و محمد ابراهیم» هم از خانواده گرانقدر طوسی هدیه به محضر رب‌العالمین شدند. متن زیر خاطره‌ای زیبا و تکان‌دهنده از زبان همسر شهید طوسی، خانم حلیمه عرب‌زاده طوسی است که تقدیم مخاطبان می‌شود. برادرِ همسرم، «محمدابراهیم» 17 سال از سن‌اش می‌گذشت، بسیار خوش سیما و زیباروی بود. شهادت از چهره معصومانه‌اش می‌بارید. چشم‌هایی آبی رنگ، موهایی طلایی و محاسنی نرم و زیبا داشت؛ مظلوم و کم حرف بود. حیف می‌شد اگر چنین دسته گلی به شهادت نمی‌رسید و روی زمین می‌ماند. شهادت برازنده وجود نازنین محمد ابراهیم بود و خدا نخواست که پیکر چنین آلاله‌ای به خانه برگردد، مادرش را چشم انتظار گذاشت، چرا که خاک‌های آسمانی "چیلات" عاشق چنین پیکری شده بودند، با او خو گرفته و به راحتی از او دل نمی‌کندند. خاک‌های پاک چیلات محمدابراهیم‌های لشکر 25 کربلا را در دل خود مخفی کرده و آنها را شافع ملکوتی شدن‌شان قرار داده بودند. پیکر محمدابراهیم‌ها و گام‌های محمدحسن‌ها خاک چیلات را همانند تربت غریب بقیع، تقدس بخشیده بود و دیگر خاک چیلات بوی بقیع می‌داد. عملیات والفجر 6 عملیاتی که با رمز یازهرا(س) در منطقه عمومی چیلات آغاز شده بود، بیش از 350 شهید از لشکر 25 کربلا در این عملیات با مادرشان مأوا گرفتند و بسیاری از آنها در دل آن خاک‌ها تنیده شده و مخفی و گمنام ماندند و گمنامی آنها سند بارز زهرایی شدن‌شان بود. هنگامی که خبر شهادت و مفقودالجسد شدن محمدابراهیم را به مادر دادند، مادر همسرم که زن باصلابت و مقاومی بود و در برابر مشکلات قد خم نمی‌کرد، فقط یک جمله بیشتر نگفت: «به محمدحسن بگوئید اگر پیکر محمدابراهیم را پیدا کرد بیاورد وگرنه خودش بیاید تا دلم آرام گیرد». ولی محمدحسن سخت احساس شرمندگی می‌کرد و تاب دیدن روی مادر را نداشت. چندی نگذشت که محمدحسن با ماشین آمد. صدای ماشین، مادر را متوجه آمدنش کرد، بلافاصله مادر از روی طاقچه قاب عکس محمدابراهیم را گرفت، بوسید و به طرف درب حیاط شتافت. با دیدن قامت رعنا و رشید محمدحسن، اشک دور چشمان مادر حلقه زد او را در آغوش کشید، بوسید و گفت: - «ننه جان؛ خوش آمدی. ننه، فدای آن قد و قامت رعنایت شود. عکس محمدابراهیم را از دستم بگیر، تو محمدابراهیم را برایم نیاوردی ولی من او را برایت آوردم، او را با افتخار تقدیم خدا کردم و از خدا خواسته بودم محمدابراهیم پیش مرگ و قربانی محمدحسن شود. همین قدر که محمدحسنم سالم است خدا را شکر می‌کنم. اگر پیکر پسرم نیامده فدای گمنامی و غربت مادر رزمندگان حضرت فاطمه زهرا(س)». از محمدحسن درباره شهادت برادرش و اینکه چرا او مفقود ماند پرسیدم که در جوابم گفت: در حین عملیات مظلوم والفجر6 بعد از تصرف جاده آسفالته مسیر شهرهای علی غربی – علی شرقی عراق و پاسگاه چیلات، عراقی‌ها پاتک سنگینی را علیه نیروهای ما شروع کردند. پس از شروع پاتک و پیشروی عراقی‌ها، نیروهای ما از هم جدا شده و همدیگر را گم کردند. «مرشدی» از نیروهای واحد اطلاعات و عملیات که در عملیات والفجر8 به شهادت رسید، در تکاپوی پیدا کردن محمدابراهیم بود که دید رزمنده‌ای در جوار تخته سنگی در کنار جاده آسفالته به حالت دَمَر بر زمین افتاده است، سینه‌خیز به سوی او رفت، دید که آن رزمنده شبیه محمدابراهیم است و چون لباس پلنگی به تن داشت مطمئن شد که خود او است. تکانش داد، چند مرتبه او را صدا زد ولی محمدابراهیم جوابی نمی‌داد، تنها کاری که محمدابراهیم کرد سه بار کف دستش را به خون پشت سرش کشید و روی دست مرشدی مالید. چون قدرت تکلم نداشت با اشاره به مرشدی فهماند که برود. توی آن هجمه وسیع آتش و درگیری، مرشدی محمدابراهیم را روی دوش خود گذاشت و مسافتی او را با خود به عقب آورد اما آتش دشمن آنقدر سنگین بود که نتوانست پیکر محمدابراهیم را به خط دوم بیاورد. او را در پشت تپه‌ای که ما به آنجا مشرف بودیم، قرار داد و از طریق بی‌سیم موضوع را به من گفت، از من خواست تا اجازه بدهم از نیروها کمک گرفته و محمدابراهیم را به عقب بیاورد. از او پرسیدم: -«اگر محمدابراهیم را به عقب بیاوری تکلیف سایر زخمی‌ها و شهدا چه می‌شود؟» گفت: «امکان آوردن بقیه نیست.» به مرشدی گفتم: - «یا همه زخمی‌ها و شهدا یا هیچ کدام، برایم فرق نمی‌کرد، آنهایی که روی زمین افتاده بودند، همه برادرم بودند و همه برایم مثل محمدابراهیم بودند. دلم نیامد بچه‌های مردم مفقودالجسد بمانند و تنها برادر مرا به عقب بیاورند. از طرفی هم در آن وضعیت بحرانی نمی‌خواستم جان نیروهای دیگر را به خطر بیاندازم بنابراین از آوردن پیکرش گذشتم و به ادامه عملیات پرداختم». اینجا بود که محمد حسن، فرمانده‌ای با روح بلند از جنازه برادر نازنین خود گذشت و دفتر تاریخ را با شکستن نفس، ایثارگری و فداکاری پیوند زد و این حرکت او باید درس و چراغ راهی برای آیندگان باشد


نا شناس 22 فروردين 1393
ممنون آقای خالداران متن تاثیر برانگیزی بود.فقط خدا میدونه توی دل همسران و فرزندان و پدران و مادران شهیدان جان برکف چی میگذره.بعنوان یه جوون امروزی همیشه خودمو مدیون شهدا و خانوادهاشون میدونم و همیشه از خودم میپرسم ای خدا آنها که بودند و من و امثال من که هستیم؟آقای دکتر رنجبر از شما هم سپاسگذارم تلنگر بسیار خوبی بود.نذر روح بزرگوارشونو کردم که انشاالله خداوند حاجتمو داد برای این بزرگواران در حد توانم خیرات کنم.آمین.صلوات + فاتحه نثار روح آن بزرگمردان تکرار نشدنی
علی 23 فروردين 1393
ضمن ادای احترام به مقام رفیع سرلشگر شهید محد حسن قاسمی طوسی ، خوب بود در ذکر اسامی سرداران نام سردارشهید حمیدرضا نوبخت که در دوره ای قام مقام لشگر ویژه 25 کربلا بوده اند را ذکر می فرمودید. انشا ءالله با شهدا محشور شویم.
راوی 23 فروردين 1393
این رسم مانبودکه زیاران جدا شویم//مابین کوچهاتک تنهارهاشویم//ان روزهاکه شوق شهادت به سینه بود//توفیقمان نبود که شبیه شما شویم///////////////////////////////انان خوب دریافتند که زندگی به خون وابسته است وپیکرتاریخ بی خون خدامرده ای بیش نیست
ناصر 23 فروردين 1393
اندیشه ی جهادی حسن باقری ، درایت همت ، شجاعت متوسلیان ، اخلاص چمران،عشق بروجردی ومهربانی خرازی در طوسی عزیز جمع بود.حقیقتا او مرد جهاد بود و سرانجام جهاد در راه خدا شهادت است.یادش گرامی.از استاد عزیزم حاج صادق رنجبر نیز بسیار سپاسگزاری می کنم.
میثم 23 فروردين 1393
طوسی 3 سال قائم مقام لشکر 25 کربلا بود و اصلا این مقام اورا نگرفت.بعد از او شهید بصیر هم که آمد به عنوان قائم مقام اینگونه بود.آن ها حقیقتا خدایی بودند .شهادت بهترین مزدشان بود.
نا شناس 22 فروردين 1393
احسنت
نا شناس 22 فروردين 1393
سلام،احسنت،خوب است.
نا شناس 23 فروردين 1393
رحمت الله علیه
شلمچه نیوز 24 فروردين 1393
به یاد سردار سردار طوسی عزیز؛
ســرشار از یــاد تـوام ســـردار!
reza 24 فروردين 1393
گرامی باد یاد و خاطره ی شهید طوسی و علمدار شهدای کشور و استان مازندران شهید حاج سید مجتبی علمدار.....
احمد 25 فروردين 1393
سردار شلمچه دلاور مازندران روحت وتمام شهدا کشور ایران شاد همرزم شما
دوستداران شهدا 26 فروردين 1393
ياد و نام همه شهداي لشكر25 كربلا را گرامي مي داريم.علي الخصوص سردار شهيد حاج عباسعلي فريد(استادآموزش نظامي)
نا شناس 27 فروردين 1393
چه گلهايي پرپر شدند حالا بعضي از آقايان توي ادارات رنگ جيهه را نديدند و تير از كنارش رد شد خودشون را جانباز معرفي و از بهترين مزايا استفاده مي كنند كسي هم نيست به آنها بگه بالاي چشم تون ابروه دارن اموال دولتي را به يغما مي برن .
نا شناس 16 ارديبهشت 1393
سلام چه گلهای از میان ما پر کشیدند یا شهید کیایی ابو عما درویشی ودیگر شهدا که در گردانها بی نام ونشان هستند یادی کرد وبه نیت آنها صلوات شهدا می گویند بعد از ما چه کردید برتر این است مسئولین بگویند ما بعد از این که رفیقهای ما شهید شدمد ما چه کار کردم یا مسئولین سپا ه که بچه های بسیجی که از سپاه اعزام شدند یک بار هم شده به آنها سر بزنیم که بعد از جنگ وضعیت جسمی آنها چگونه است سر زنند از بچه های بسیجی هیچ هونه هزینه مصرف نمی شود بچه های بسیج هستند که از دورانجنگ تحمیلی رنج می بردن دل جولی می خواهند
عارف سوادکوهی 18 ارديبهشت 1393
تشکر عالی بود. انتظار این است که از ایثار و جانفشانیهای شهدای گرانقدر و مخصوصا شهید بزگوار طوسی بیشتر مطالب نوشته شود
مهدي خان نيا 27 ارديبهشت 1393
گرامیباد یاد و خاطره ی این سردار رشید و همه ی شهدایی که بهانه ی نفس کشیدن جامعه اند.روحشان شاد رفتارشهدا بايد الگوي ما شود و درقالب رفتار مديريت با الگوي ايراني اسلامي در دانشگاهها تدريس شود اين اولين وساده ترين انتظار از دانشكده علوم انساني دانشگاه مازندران است چه زیبا درست و عالي وصف شهيد طوسي و پاسداري از ارزش‌هاي راه شهيدان، كه در يك كلام "اطاعت و پشتيباني از ولايت فقيه" است، را قلم زد سبك مديريت شهيد طوسي وساير فرماندهان لشگر ٢٥كربلا ، به نظر من بايد در دانشگاه ها تدريس شود.
نا شناس 13 خرداد 1393
شادی روح شهدا ی کربلا وشهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای 25 کربلا و حضرت امام صلوات بفرست
دکتر بهرام عنایتی 14 خرداد 1393
((کوچه ها را به نامشان کردیم که هر گاه ادرس منزلمان را میدهیم بدانیم از گذر
گاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه میرسیم!!))
آیا دانشگاههای ما توانست مدیریت جهادی شهدا را در ساده ترین حالت به دانشجویان بگوییند!!!
عباس زارع آقمشهدي 30 مرداد 1393
سردار روحت شاد انشاا... به حرمت خونهاي پاك شما شر آمريكا جنايتكار و اسراييل سگ صفت از سر مردم مظلوم فلسطين و غزه ريشه كن بشه
جعفری سورکی 20 مهر 1393
سلام خدا به روح عرشی ات ای سردار مقاوم ای فرمانده دلاور و مستحکم سالهای عشق و عاشقی سالهای مظلومیت مردان مرد بی ادعا . سلام بر آنهایی که از نفس افتادندتا ما از نفس نیفتیم . قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم یادم هست قبل از عملیات کربلای چهار با آن قد رشید و دلاور وارد گردان عاشورا شدی بچه ها دور شما حلقه زدند شعار می دادند و.... و... واز چهره شما معصومیت و مظلومیت هویدا و خستگی و نخوابی چند شبانه روز برای شناسایی و جمع آوری اطلاعات از خطوط دشمن توجه هر رزمنده ای را جلب می کرد . درود خدا بر آنهایی که به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم آری آنها رفتند تا بمانند ونماندند تا بمیرند . آفرین بر پدر و مادرت . و آفرین بر طوسکلای قهرمان که چنین سرداران شجاع و گمنام تحویل امام و نظام دادند .
اسلامی 23 آبان 1393
سلام بر سردار شهید بزرگوار و همرزمانشان . انشاا... خداوند به ما کمک کنه تا ادامه دهنده راه ان مردان بی ادعا باشیم و شرمنده انان نباشیم انشاا...
نا شناس 20 دي 1393
یادی هم از سرداردلها دکترخاکی فرمانده متواضع گردان یارسول،گردان خط شکن لشگرویژه25کربلا بکنیم
اصفهانیان- از بابل 30 دي 1393
درود خدا بر شما باد ای شهیدان آغشته بخون این آب و خاک هر چه دارد از شما عزیزان جان بر کف دارد که با جان خویش درخت اسلام را آبیاری کردید از همه چیز گذشتید و به ملکوت اعلی پیوستید - شهید طوسی یکی ار ارکان لشگر 25 کربلا بود در تمام صحنه های جنگ حضوری فعال داشت روحش شاد و با امام حسین ع محشور باد.
ناشناس 18 بهمن 1393
اونایی که گمنام هستند چی مگه اونایی که شهید شدند سردار نبودند ارزش ندارند اونایی که به دستور همین فرماندهان رفتند روی مین تا معبر باز بشه بقیه به عملیات ادامه بدن چی پس اون شهیدان چی شاید ارزش اون شهیدان پیش خدا بالاتر باشه کی میدونه جز خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خدا خداخدا خدا
خسرو 24 اسفند 1393
خدایا روح وجان مارا باکمک ویاری شهدا قدسی فرما
خسرو 24 اسفند 1393
خدایا روح وجان مارا باکمک ویاری شهدا قدسی فرما
علی-60ماه بسیجی در جنگ 13 مرداد 1394
شلمچه کربلای 8-گردان امام محمد باقر ع -ساعت حدود 12-1نیمه شب..شب قبل باران بارید.تمام تجهیزات. اعم از اسلحه ومهمات گل ولای. گردان پشت خاکریز اماده حرکت.سردار کمیل-شهید طوسی-سردار صحرایی -سردارشهید بلباسی.ملک خیلی (پیک)وشاید یکی دو نفری که نمی شناختم.وحقیربی سیم چی گردان امام محمد باقر ع.-فرمانده لشگرسردار قربانی از پشت بیسم میگفت بلباسی .تو باید کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا درست کنی.و بلباس پشت بیسیم تایید میکرد.بعد ان روبه سردار طوسی وسردار کمیل گفت اصلا امادگی حمله ندارم.مگر بچه های باران خورده خسته و تچهیزات و..را نمی بینند؟حداقل دو روز مهلت دهید.سردار طوسی گفت بلباسی اسمان بری زمین بیای امشب باید بزنی به خط.دشمن .حدود نیم ساعت کمتر بیشتر .از او اصرار-از او انکاربه نتیجه نرسیدند.انگاه سردار طوسی ایه شریفه يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ را خواند.وگفت بلباسی من به شما دستور میدم بزنی به خط دشمن .چنین شد که شهید بلباسی (مدت دو سالی بعنوان مسول مخابرات وبی سیم چی در کنارش بودم جز خدا-خدا.خدا.وذوب در ولایت وبس)گفت خدایا توشاهد باش من در طول عمرم درراه تو وبه امر تو وامشب نیز به فرموده تو عمل کردم دستور حرکت داد.که انشب واقعا کل ارض کربلا شد.انشب علت اصرار شهید طوسی را متوجه نشدم.ولی سالهای سال گذشت.پس از مطالعه دهها کتاب -مقاله وگفتار فرماندهان ومسولین جنگ.-اگر ان شب بهر دلیل عملیات نمی شد.خسارات جبران ناپذیری به دستارد های عملیات کربلای 5 وشاید از دست دادن جان دهها هزار نفر از نیروهای ما مبدل میشد.نتیجه ودستارد محور گردان امام محمد باقر ع کشته وزخمی واسارت گرفتن صدهابعثی.شهادت وماندن پیکر مطهرشهید بلباسی فرمانده گردان-شهید محسنی معاون گردان-شهید ناعلی تقی پوراز روستای التپه شهرستان بهشهرو.و...یاد وخاطره تمامی شهدای جنگ تحمیلی بخصوص شهدای عملیات کربلای 8صلوات
خلیلی 26 مرداد 1394
خداوند به حرمت این عزیز ابوی گرامیشان را که در بستر بیماریست شفای عاجل عنایت بفرماید.
بسم رب الشهدا 17 شهريور 1394
یاد شیران مرد لشگر 25 کربلا به خیر
نا شناس 8 مهر 1394

تقدیم به برادران شهید طوسی ...
سلوم گمبه شهیدون طوسکلاره
محمـد حسن و دتـا بــــراره
سلوم گمبه شه پهلوون ریکاره
سرلشگر بیسا پنجــه کربلاره
سلـوم گمبه بــرارونه نمــونه
هچی بوم خدایی تـوم نهــونه
اره طـوسی ونه نـــوم آشناهه
ونه سه رهبر هم پیغـوم هداهه
حسینه واری دسه واز هکـرده
خـدای ور هـوا پرواز هکـرده
گـده برار وه سرلشکر نمــونه
وه شیر بیشه ی مــازنـدرونه
لباسه پلنگی جنگ کرده جبهه
شلمچه دشمنـونه خسه کرده
بسیجی ره شه ور وه دسه کرده
شه عمر و زندگی جنگ کرده جبهه
ته صورت بـور بوره مـی یه بلاره
دپیته گـــردن چفی یه بلاره
ونگ داهی کــربلا گتی دریمبی
جبهه ره زوهـی پا گتی دریمبی
پرسی سنگ و دشته ترس نداشتی
کلسه خـون درسی ترس نداشتی
امـه طوسی پلنگـه مــــازرونه
گلـــه بشکسته ی مـــازندرونه
هچی بوم ونه سه تــوم نهــونه
مـاره دل درد دره آروم نهــونه
وره درسی نـــــورانی بـدینه
ونه دس بنویش قـــرآنی بدینه
تنه خـاکــی لباس دل بونه پاره
پرچم شه دسه راس دل بونه پاره
ملـــه ره زوئه پا از یـاد نشونه
ونه ذکـر و دعا از یـاد نشونه
شهیدکـــربلا آخــــر بیمو
شهید نینــوا آخــــر بیمو
خلـه تیسابه بینه تابـوت همرا
رفیقــون دس دهـی بورده بالا
ته تابوت پرچمه ایران چه خاره
گلــه پرپر بمـــویی ته بلاره
ننا ته سه دبـاره غش بکــرده
ونه دل ای تره شه یاد هکـرده
ته شاعر چند تا بنده رو هکرده
شه دله با بنویشتن سو هکرده
شهید دارمی سه تا برار نمـونه
آسونه سر گلـــزاره شهیدونه
طاهـری ته سه اسا شعر بساته
ایناره طــوسی ته خاطر بساته
اگـه خــوانی شمه دل سات بواشه
شهیده سه دهـون صلوات دواشه
***
میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا
فرهاد 22 مهر 1394
کربلای جبهه ها یادش بخیر.
امری صاحبی 30 مهر 1394
سلام و درود خدا برتمام شهیدان وطن
فرهاد 25 آبان 1394
سلام بر فاتحان جاوید و سلام بر بهشتیان لایق بهشت.
محمد کاظم کهنمویی.رامسر 3 اسفند 1394
حاج اقا طوسی از بهترین فرماندهان ما در وتفجر هشت بود . چهره وی همیشه خندان بود .بهترین الگو برای ما بسیجی ها در دوران چنگ بود .تا زنده ایم خاطراتش با ما خواهد بود .روحش شاد . راهش پر رهرو باد
نجفی 23 آذر 1395
شهید طوسی افتخار ایران هست امیدوارم مدیران دستگاه های دولتی بعضی از خصلت و ویژگیهای این شهید بزرگوار را سرلوحه کار خود قرار دهند .

روحش شاد ....
فرهاد 15 بهمن 1395
بزرگ مقلدان حق را سرنوشتی جزشهادت نیست /
نیکو 6 خرداد 1396
اقای هریکنده ای دست درد نکنه ولی شعر شما اشکال خیلی داینه وره هده وچونه اصلاح هاکنن هم معنای اشکال دارنه هم عروضی
عزت اله 20 آبان 1396
بنام خدا 3 سردار با هم بنام شهید طوسی شهید نوبخت وشهید نوای به ترتیب جانشین لشگر * مسول اطلاعات وعملیات لشگر - مسول طرح وعملیات لشگر 25 کربلا بنده بعنوان بیسمچی لشگر -در سنگر بتونی عراقی بودیم این سه فرمانده به من دستور دادن که من درسنگر بمانم وخودشان به خط اول رفتند بعد از ساعتی جنازه شهید نوای توسط بچه های اصفهانی به سنگر انتقال یافت من به این بسیجیها عرض کردم ایشان 3 نفر بودند گفتند که آن دو برای مقابله با دشمن ماندند به ما گفتند که ما عراقیها را سرگرم می کنیم خیلی شجاع بودند یکی تیر بار گرفت و دیگری آرپیچی فقط شما پیکر این شهید را حتما به سنگر بتونی برسانید این اصفهانی ها فرمودند که امکان برگشت برای این دو عزیز غیر محال است چون عراقی ها به آنها رسیدند یا باید اسیر شوند یا شهید در صورتی شهید طوسی به اکسر بسیجیان لقب جمال لیوانی میدادند (منظور ایشان لیوان شهادت بود) که نسیب خودش شد
مهدی 6 خرداد 1397
سلام به همه بزرگواران و دورود فراوان به روح بزرگ همه شهدای ایران مین به ویزه شهدای جنگ تحمیلی. نکته ای که غالباً یادمون میره اینه که بعد رفتن این بزرگواران ما چه کردین؟ اونهایی که موندن چه کردن؟ واقعاً طوسی وار از برادر و مال واسه رضای خدا گذشتیم؟ یا فقط یا رب یارب کردیم و به فکر پرکردن جیب مون بودیم. واقعاً این مزد اون زحمات و جان فشانی های بی بدیل این همه شهید عزیز در راه وطن هست !!!!؟ اونا شهید شدن و به حق شون که قرب الهی میرسن انشاالله ولی ماچی؟؟ به قرب دنیایی!!!!!!!!!!!!!؟ کاش کمی هم با واقعیت و وجدان حقیقی با خودمون و خدای خودمون خلوت کنیم و یه چرتکه کوچولو بندازیم ببینیم چقدر بدهکاریم. اونهایی که الان با استفاده از سام های بزرگواران شهیدمون سوء استفاده می کنن چی؟ اونهایی که از رفتن به جبهه و .... داران واسه خودشون لباس عافیت و معافیت درست میکنن چی؟ اونا کجای این حساب و کتابن؟ مجددا خدا رحمت کنه تمام شهیدان عزیز رو که کارشون واقعاً قابل وصف نیست و مارو هدایت کنه که حداقل آبروشون رو نگه داشته باشیم و نذاریم یه عده جون دهه هشتادی فکر کنن شهادت و ایثار و ... همش حرفه و دروغ. چون اونا فقط الان عملکرد ماندگان رو می بینن نه اون بزرگواران رو. نذاریم یه روز برسه که با این کارهای اشتباه ماهم باورمون بشه که حق با این جوونای مملکتمونه و اینا همش حرفه!!!!(منظورم جوون ها افراد کم سنی که این بزرگواران رو از نزدیک درک نکردن هست و هیچ اهانتی به عزیزان کشورم نمیخوام بکنم)
مختار 13 مهر 1397
تمام شهدا سردارند وهرکدام شجاعتها وسلحشوریهایی دارن د وسرداران بی ادعا یی هم بودند که دنبال پست دنیایی نبودند همچون سردار شهید شیخ موسی نظری از نکا سردار کوههای کوهستان ودشمن کومله وجمع کننده منافقین گنبد وبندر ترکمن وزاغه مرز .درود بر روح پرفتوح همه شهدا وامام شهدا
فرهاد 14 بهمن 1397
خدایا شهدا را شفعای ماقرار بده/خداوندا دست خائنین به آرمانهای شهدارا ازاین کشورکوتاه بگردان/یاعلی مدد
نا شناس 21 مرداد 1398

مازندران را باید با شهدای نامی به کشور معرفی کرد / اعتقاد قلبی شهید به حضرت زهرا(س)
بالنده‌ترین حضور مازندران در دفاع مقدس با نام سردار شهید محمد حسن طوسی پیوند خورده و ایران اسلامی مرهون حماسه آفرینی‌های ایشان و یکایک رزمندگان و سرداران سروقامت است.

بالنده‌ترین حضور مازندران در دفاع مقدس با نام سردار شهید محمد حسن طوسی پیوند خورده و ایران اسلامی مرهون حماسه آفرینی‌های ایشان و یکایک رزمندگان و سرداران سروقامت بلندنظری است که همچون خورشید با ویژگی هایی همچون ایمان به خدا، اعتقاد به ولایت فقیه، شجاعت و روحیه شهادت طلبی، آسمان بی‌کران افتخارات مازندران را تابناک نگه داشته‌اند.

18 فروردین سال 66 سالروز شهادت قائم مقام ویژه و فرمانده اطلاعات لشکر پرافتخار25 کربلا سردار شهید محمد حسن طوسی است.سرداری خاکی از اصحاب آخر الزمانی سید الشهدا (ع) که در دفاع از انقلاب اسلامی لحظه ای آسودگی به خود راه نداد.

به مناسبت سالروز شهادت این سردار اسلام گفتگویی را با تنها یادگار این سردار نامی مازندران سرکار خانم سمیه قاسمی طوسی داشتیم که مشروح آن را در ذیل می خوانید:

سمیه طوسی تنها فرزند سردار شهید تجربه 9 سال زندگی خود با پدر را اینگونه تعریف می کند: با توجه به شرایط موجود در خانه ای سازمانی که متعلق به لشگر 25 کربلا بود(مجتمع شهید بهشتی) و فرماندهان به لحاظ سهولت در رفت و آمد از آن استفاده می کردند زندگی می کردیم.

پدر به عنوان فرمانده اطلاعات عملیات منطقه سه که شامل استان های مازندران، گلستان و گیلان می شد فعالیت می کرد. بعد از شهادت عمویم شهید محمد ابراهیم قاسمی طوسی فضا را به نوعی فراهم کرد که پدر حضور مستقیم در جبهه را ترجیح دهد با توجه به اینکه بعد از پاکسازی آمل از اشرار و منافقان هنوز امنیت کامل در این شهر برقرار نبود پدر به صورت نامنظم بین مازندران و مرزهای کشور فعالیت داشت.

من تنها فرزند بودم و مادر به لحاظ نزدیک بودن با پدر پیشنهاد زندگی و مهاجرت به اهواز را داد اما علیرغم میل پدر ما به اهواز رفتیم. وقتی به اهواز رسیدیم در یک نگاه کوتاه پدر اعلام کرد نمی توانم پیش شما باشم. می روم تا پایگاه و بر می گردم.

روزها گذشت و پدر نیامد مادر ماند و وسایل زندگی که از چالوس به اهواز برده بودیم و با کمک دایی ام جابجا شد و بعد از یک هفته پدر آمدند. مادر پرسید گذاشتی و رفتی؟! پدر در پاسخ مادر گفت: وضعیت همین است نباید بیشتر از این انتظار داشته باشید.

در اهواز به مدرسه می رفتم، آنهم در شرایطی که هواپیماهای جنگی می آمد و مدارس تعطیل می شد، آژیر قرمز فضا را مضطرب می کرد، بچه ها سراسیمه وارد حیاط مدرسه می شدند، پناهگاهی نبود، استرس در کودکان کاملا محسوس بود، فضایی نا امن... معلمان می دانستند این دانش آموزان فرزندان رزمنده ها هستند. وقتی دانش آموزی چند روزی نمی آمد معلم متوجه می شد یا پدر دانش آموزی به شهادت رسید و یا مجروح شد، همه ما نگرانی و استرس جنگ را تجربه کردیم. ترس از بمباران، شهادت و مجروحیت پدر فضای امن را از بچه ها می گرفت.

تنها یادگار شهید طوسی در بیان خاطرات خود به نکته بارز رفتاری پدر اشاره می کند و می گوید: وقتی از شمال به جنوب بر می گشتیم پدر برنج شمال را برای مصرف روزانه به همراه می آورد ضمن رسیدن به محل زندگی، مقداری از آن را برای هر یک از همسایه ها در ظرفی می ریخت و من به خانه هایشان می بردم تا همه از آن استفاده کنند و اینکه هیچ مزیت را تنها برای خود نمی خواست برایم بسیار خوشایند بود حتی در غذا خوردن ابتدا دیگران را در اولویت قرار می داد.

وی در ادامه می گوید: وقتی پدر به خانه می آمد سعی داشت با بردن اعضای خانواده به بیرون فضا را صمیمانه تر کند، اهواز آب نماهای قشنگی داشت یادم می آید مرا در کنار این آب نما پیاده می کرد و با خرید بستنی لحظاتی سرگرم بازی می شدم.

بعد از آزاد سازی آبادان و خرمشهر وضعیت شهرها مناسب نبود یادم می آید به مزار شهدا رفته بودیم و بچه های یتیم را در کنار قبر خانواده هایشان دیدیم پسر بچه ای که پدر و مادرش را از دست داده بود کنار قبری نشسته و گریه می کرد پدر با زبان عربی با کودک صحبت کرد و با سخنانی دلداریش داد.

هنوز به خاطر دارم نگرانی های کودکیم را که چگونه این پسر بچه بدون پدر و مادر می تواند زندگی کند. خطر حضور منافقان از طرف دیگر بر نگرانی های ما و خانواده می افزود و سفارش پدر را از یاد نمی برم که می گفت در هنگام رفت و آمد مدرسه مواظب خودت باش تا کسی غیر از راننده دنبال شما نیاید.

سمیه طوسی درباره مسئولیت پدر در لشگر 25 کربلا می افزاید: مسئولیت پدر طوری بود که مباحث کاری را در خانه مطرح نمی کرد ما تا زمان شهادت پدر درجه خدمتی او را نمی دانستیم، قبل از انجام عملیات والفجر 8 پدر در خستگی زیاد ساعت کوتاهی به خانه آمد تا مادر جلیقه های غواصی را کش دوزی کند در این فاصله زمانی به خواب رفت در همین هنگام مادر متوجه صحبت کردن پدر در هنگام خواب شد و بلافاصله بیدارش کرد تا از ادامه صحبت هایش با خبر نشود.

عملیات حساسی در پیش داشتند، سعی می کردند تمام کارها را خودشان انجام دهند، تمام آذوقه و مهمات را با تویوتایی که در اختیار داشتند حمل می کردند، پدر بعد از بیدار شدن از خواب به مادر گفت: می خواهم به غرب بروم، مادر در پاسخ او گفت: تو که در آبادان هستی! پدر رنگ به رو نداشت و گفت تو چه می دانی؟ و با ناراحتی گفت: نباید با کسی صحبت کنی...

با توجه به اینکه عملیات والفجر 8 معادله عراق و ایران را بهم می ریخت هیچ استانی شروع کار را قبول نمی کرد تمام فعالیت های اصلی را لشگر 25 کربلای مازندران بر عهده گرفت و بعد استان های دیگر وارد عمل شدند.

تنها فرزند شهید محمد حسن طوسی می گوید: از آقای محسن رضایی شنیدم که می گفت، کار شبانه روزی و اطلاعات عملیاتی شهید طوسی در عملیات والفجر 8 بارز بود و وقتی ایشان اطلاعات لازم را مخابره می کردند مورد قبول واقع می شد و به رهبری اعلام می شد. وقتی پدر آماده شد تا در عملیات شرکت کند مادر از او ضمانت خواست و پدر گفتند اگر خداوند جهاد مرا قبول کند و شهید بشوم تو در این جهاد شریک هستی و تو را پیش خانم فاطمه زهرا(س) معرفی می کنم و می گویم همسر من است که پا به پای من در جهاد شرکت کرد، اما مادر از پدر خواستند تا بعد از عملیات ریز موارد را برایش تعریف کند.

با توجه به مهم بودن عملیات والفجر 8 و تکمیل تجهیزات نظامی عراق در منطقه، فکر شکست برای حزب بعث غیر قابل تصور بود اما پدر بعد از عملیات شیمیایی شد و سخنان پدر را در نواری که ضبط شده بود گوش دادم می گفت: دست خدا، عنایت ائمه اطهار و حضرت زهرا(س) را در این عملیات لمس کردیم، توسل به خدا و ایمان به وعده های خداوند در قرآن در این عملیات مشهود بود.

این فرزند شهید در ادامه می افزاید: پدر در سخنانش می گفت: رزمندگان ما، نیروهای ما و برادران ما... همیشه زحمات و تلاش رزمندگان را عمومیت می داد، کاری را به نام خود تمام نمی کرد این همان نکته مدیریتی است و انگیزه ای است برای کسانی که زیر دست مدیرانی این چنینی کار می کنند.این گونه نگاه برای من جالب است با وجود اینکه خودش در راس بود اما نظر جمعی را درکار حاکم می دانست.

خانم طوسی در سخنانش با افتخار از پدر یاد می کرد و می گوید: افراد ارزشمندی را در خانواده از دست دادیم که نبودشان با وجود تمام حمایت های مادر و اطرافیان غیر قابل جبران است، هیچ کسی نمی تواند جای پدر را پر کند.

وی از خصوصیات اخلاقی پدر می گوید:شهید طوسی اعتقاد قلبی به حضرت زهرا(س) داشت و حیات مجدد خود را در نبود خود مجسم می کرد، وقتی به گلزار شهدای گمنام اهواز می رفتیم می گفت این شهدا جایگاهی در محضر خداوند دارند که آرزویم همین راه است و به ما می گفت شما باید صبر پیشه کنید، پدر با صحبت های اعتقادیش مادر را قانع می کرد.

صداقت کامل بین پدر و مادرم حاکم بود واین عاملی بود تا علاقمندی بین این دو زوج بیشتر باشد، وقتی مادرم بیمار می شد با شنیدن اینکه پدر از جبهه در حال برگشت است سلامت کامل پیدا می کرد.

تنها یادگار شهید طوسی به نقل از سردار کمیل می گوید:سردار طوسی می گفت: «اگر من شهید شوم از من تجلیل می کنند اما اگر سربازی شهید شود در گمنامی است». پدر می خواست گمنام باشد.

سمیه طوسی در ادامه سخنان خود شهدا را متعلق به کشور می داند و می گوید: اگر شهدا متعلق به خانواده بودند هیچ وقت فرزند و همسر و خانواده خود را رها نمی کردند و برای صیانت از وطن جهاد نمی کردند.

وی با گلایه اینگونه عنوان می کند:متاسفانه اگر خانواده ها از شهید یاد نکنند کسی نیست از آنان یاد کند، وقتی پدران و مادران شهدا سالخوره و از کار افتاده می شوند کسی نیست به داد آنان برسد، اگر فرزندشان بود عصای دست پدر و مادر می شد، اما نبود متولی خاصی باعث می شود شهدا همچنان مظلوم بمانند.

فرزند قائم مقام ویژه لشکر 25 کربلا مازندران را استانی دارای فرهنگ ، مفاخر علمی و ایثارگری و دیانت می داند و می گوید: کشور، مازندران را نباید با سریال پایتخت3 بشناسد، مازندران شهدای شاخصی دارد که باید در کشور معرفی شوند.

گفتنی است؛ سردار شهید محمد حسن قاسمی طوسی در سال 133۷ از خانواده ای روستایی، زحمتکش و مذهبی در روستای طوسکلا از توابع شهرستان نکا متولد شد.


سردار شهید طوسی که دو برادر دیگر شهیدش یعنی محمد حسین و ابراهیم را نیز با خود همسفر کرده با پدر رزمنده اش نیز همسنگر بوده و در حالی که در مسئولیت جانشینی فرماندهی لشکر 25 کربلا قرار داشت میدان جنگ و جهاد در کنار رزمندگان را به پذیرش سهمیه مکه ترجیح داد و آن را حواله رزمنده ای دیگر کرد.

این سردار شهید قبل از شهادت در آخرین سفر خود به زیارت ولی نعمت ایرانیان حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام رفت و انگار که قول شهادت را از ضامن آهو گرفته باشد در 18 فرودین سال 66 در سن 29 سالگی با ترکش خمپاره رژیم بعثی در عملیات کربلای هشت در منطقه شلمچه برای همیشه به آرزوی دیرین خود رسید و به اصحاب آخر الزمانی سید الشهدا(ع) پیوست و خاک شلمچه را با خونش رنگین ساخت.

این سردار تاریخ اسلام آن گونه که خود خواسته بود تا همچون مادر شهدای گمنام حضرت فاطمه زهرا (س) گمنام بماند، به مدت 8 سال پیکر مطهرش در مقتل شهدای شلمچه ماند و پس از سال ها صبوری خانواده در سال 1374 پیکر پاک و مطهرش تفحص شد و بر دستان مردم دیار علوی چون امامزادگان تشییع و امروز مزارش دارالشفاء آزادگان،دلسوختگان و تمامی عارفان که دل در گرو اسلام و انقلاب دارند، شد.
مرصاد 12 آذر 1398
با عرض سلام وادب خدمت همه بزرگواران رزمندگان ومدافعان حریم ولایت. سردار طوسی اسطوره ای بی بدیل و فرماندهای بی نظیر در عرصه دفاع مقدس است . رزمنده بااخلاصی که وجوه عرفانی واخلاصی او برای همگان روشن است والبته جای مطالعه و تفحص درامورات شخصی واعتقادی دلاور مرد عرصه پیکار لازمه شناخت شخصیت واقعی اوست . در اینجا لازم میبینم در کنار اوصاف بی بدیل سردار طوسی یادی هم بنماییم از بنیان گذار واولین فرمانده لشکر ویژه ۲۵ کربلا . سردار دلاور . ولایت مدار وشیر مرد دیار علویان سردار عبد العلی عمرانی . همرزم و فرمانده سردار طوسی که نماد مجسم اعتقاد به توحید عملی بود . والگوی رزمندگان لشکر وسایرین . همان فرمانده ای که با گذشت سالها از دفاع مقدس همچنان طلایه دار اعتلای فرهنگ ومعارف دفاع مقدس است تسلی بخش بازماندگان دفاعمقدس وخانوادهای شهدا . همان که سرداران شهید دلاوری چون طوسی . نبوی . بصیر. بهرامی . خنکدار و بزرگوارانی چون سردار موئمنی . اباذری . شیر اقائی . مهری و بسیاری از مسئولان مخلص نظام را به عرصه رساند . یاد تمامیشان بالاخص سردار طوسی و سرداران شهید مازندران بخیر . در پایا ما خود ونسل و زریه خود رامدیون فرماندهان شهدا جانبازان وخانوادهایشان میدانیم . انشاالله حافظ خونشان و رهرو مرامشان باشیم . یزدانی
رضا 12 اسفند 1398
طوسی یک فرمانده دلاور
طوسی یک رزمنده گوش به فرمان رهبر
طوسی یک جنس متمایز
طوسی یک عشق برتر
طوسی یک مغز متفکر
طوسی یک مرد بدون ریا
نا شناس 21 فروردين 1399
این مرد می‌ترسید، تشییع جنازه‌اش شلوغ شود/ آخر هم از او چند تکه استخوان بیشتر نیامد

سردار حاج کمیل کهنسال «از فرماندهان لشکر ویژه 25 کربلا در دوران دفاع مقدس»، خاطره‌ای آموزنده و تکان‌دهنده از یار شهیدش، سرلشکر شهید محمدحسن طوسی «قائم مقام لشکر خط‌شک 25 کربلا» بدین شرح بیان می‌دارد:

یک روز بعد از پایان عملیات والفجر هشت، محمدحسن تویوتا را روشن کرد، حرکت کردیم به سمت اهواز.

در حال طی کردن مسیر اروندکنار ـ آبادان، بودیم، فضایی معنوی و روحانی در خلوت من و او ایجاد شده بود، یاد دوستان و یاران شهیدمان می‌افتادیم، نام‌شان را می‌بردیم و به‌حال آنها غبطه می‌خوردیم.

تو همین حال و هوا سیر می‌کردیم، محمدحسن از فراغ دوستانش خیلی نارحت بود، احساس دلتنگی‌اش با نفس کشیدن‌های عمیق و چهره غم‌انگیزش بروز می‌کرد.

من هم، همینطور نام دوستان را یکی‌یکی می‌بردم، اشک دور چشمان‎مان حلقه زده بود؛ محمدحسن با صدایی لرزان و با بغضی بی‌درمان، لب به سخن گشود و یادی از دوستان شهیدش در واحد اطلاعات و عملیات کرد: «نصیرایی شهید شد؛ مرشدی شهید شد؛ بهاور شهید شد؛ معصومی شهید شد.»


توصیفی از احوال شهدای اطلاعات و عملیات می‌کرد و هر چند لحظه یکبار، آهی از سر فراغ و جدایی می‌کشید و به قول ما مازندرانی‌ها «نوازش می‎داد» و برای‎شان مویه‎خوانی می‎کرد.

غم عجیبی وجودم را فرا گرفته بود، تا حالا او را اینگونه ندیده بودم، در همین حال‎وهوا بودیم که شروع کرد به سرزنش کردن خودش؛ از جاماندگی از قافله دوستان شهیدش ناراحت بود و مدام خودش را سرزنش می‎کرد، من که حالش را اینگونه دیدم، گفتم: «تو هم انشاءالله شهید می‌شی، همه ما آرزو داریم به شهادت برسیم، دیر یا زود تو شهید می‎شی، من هم شهید می‎شم. همانجا دعا کردم: خدایا ! از شهدا دورمان نکن.»

محمدحسن گفت: «بیشتر برای زمان بعد از شهادتم، ناراحتم.» متوجه حرفش نشدم، با تعجب گفتم: «بعد از شهادت که نارحتی نداره!» گفت: «برای ما داره؛ نصیرایی را دیدی؟ مرشدی را دیدی؟ بهاور را دیدی؟ معصومی را دیدی؟» چند تن دیگر از شهدا را نام برد و گفت: «دیدی این بچه‌ها چقدر بچه‌های مظلوم و پرکاری بودند، چه کارهای بزرگی توی جبهه کردند؛ تو خودت در جبهه شاهد بودی و دیدی که آنها چقدر زحمت کشیدند و چه از خودگذشتگی‌های بزرگی از خود نشان دادند و چه نخوابی‎ها، چه سختی‎ها و مجروحیت‎هایی را که متحمل نشدند.

وقتی آنها شهید شدند، فقط در همان محدوده محل، روستا و یا شهرشان تشییع شدند، هیچ‌کس آنها را نمی‌شناخت و آنگونه که سزاوارشان بود، از آنها تجلیل نشد، آنها گمنام و ناشناخته ماندند و شخصیت و زحمات‎شان برای مردم ناگفته ماند.»

به فکر فرو رفتم، با خود گفتم: یعنی چه این حرف‌ها؟! چرا محمدحسن باید ناراحت و نگران بعد از شهادتش باشد؟!

گفتم: «حالا چرا باید ناراحت باشی؟» گفت: «از آنجائی‌که من فرمانده این بچه‌ها بودم، مردم و مسئولان مرا می‌شناسند، ناراحتم و می‌ترسم از آن روزی که وقتی من شهید شوم، تشییع جنازه‌ام شلوغ شود، صداوسیما وارد شود، مسئولان بیایند، برایم تبلیغات کنند، کل استان اعلامیه پخش کنند، این است که برای بعد از شهادتم هم ناراحتم؛ من خودم را شرمنده نصیرایی، مرشدی، بهاور، معصومی و دیگر شهدایی که واقعاً زحمت کشیدند و نامی از آنها نیست، می دانم؛ من خودم را کوچک‌تر از آنها می‌دانم، تلاش و زحمت اصلی به‌عهده آنها بود ولی چون که من مسئول بودم، از من تجلیل می‎شود، من خودم را شایسته و سزاوار نمی‎دانم، آنها هستند که باید تجلیل بشوند.»

شهید طوسی با این اعتقادی که داشت، خدا به او عنایت کرد و به همراه یارانش «سردار شهید سید منصور نبوی فرمانده طرح و عملیات لشکر ویژه 25 کربلا و سردار شهید حمیدرضا نوبخت فرمانده تیپ سوم لشکر ویژه 25 کربلا» شهادت‌شان در روز 18 فروردین 1366 در دل دشت تفتیده شلمچه رقم خورد؛ او مفقود ماند و تشییع نشد؛ مدت‎ها از زمان شهادتش گذشت، آن چیزی که دوست داشت، اتفاق افتاد و دوستان شهیدش در واحد اطلاعات و عملیات شناسایی شدند و از آنها تجلیل شد تا اینکه بعد از 8 سال در سال 1374 پیکر پاک سرلشکر دلیر اسلام شهید محمدحسن طوسی به همراه هفتاد و چند تن از شهدای مازندران تشییع شد.
نا شناس 27 شهريور 1399
با سلام هر چند پست ومقام ارزش ندارد ولی سوالی که ذهن منو درگیر کرده اینه چرا این همه افراد تیزهوش وپرتلاش ومتعهد ومتخصص در لشکر 25 کربلا بومی استان ما بودند ولی فرمانده نبودند همش قائم مقام بودند؟!!!! ایا فقط اصفهانی ها وتهرانی ها فرماندهی بلد بودند؟!!! الان میگن سردا ق فرمانده دلیر ل 25 ولی کو اسم ورسمی از سرداران که قد واندازه ای بالاتر از این افراد داشتند ولی کتابی ، مثنوی ی چیزی که از این بزرگان به لندای تاریخ نوشته بشه نیست!! حفظ اثار مازندران تقاضا میشه کتابی در خور شان ومنزلت این عزیزان تهیه کند از زندگی خاطرات وحتی فیلم تهیه گردد فیلم مستند، تلویزیونی سریالی یا سینمایی .. ولی کو!!!
ناشناس 18 فروردين 1400
گرامی باد یاد و خاطره ی شهید طوسی و شهید مدافع حرم شهید راه حضرت زینب (س) شهید حسن رجایی فر
شیرازی 18 فروردين 1401
واژه ها در وصف شهید طوسی و همرزمانش قاصرند چون آنان در نزد خدای خویش حاضرند و عند ربهم یرزقونند و بر اعمال ما ناظرند. باشد که با تداوم راهشان قدر بنهیم اندیشه و اهداف سترگ و بزرگشان را.

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.074 seconds.