.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
"نابرده رنج" در آئینه تمجید و نقد!
صادقعلی رنجبر

سریال دل انگیز "نابرده رنج" اثر درخشان کارگردان موفق کشورمان علیرضا بذرافشان یک اثر استثناء در سلسله کارهای سالهای اخیر تلویزیون در موضوع دفاع مقدس بود که انصافاً علاوه بر هارمونی کلامی و زاویه نگاه مناسب، زحمات زیادی برای تولید آن نیز کشیده شد و نیز مکمل جذابیتهای فنی آن، استفاده از چهره های بنام و کارآمدی همچون ثریا قاسمی، مینا جعفرزاده، سیاوش طهمورث، سام درخشانی و درخشان تر از همه کامبیز دیرباز بود که حقیقتاً علیرغم گمنامی اولیه، این سریال در میانه راه به قطار مطولی مبدل شد که مخاطبان میلیونی اش را در همه ادوار سنی و نسلی و جنسیتی و نیز همه اقشار جامعه در خود جای داد!

کسی نمی تواند تاثیرگذاریهای اخلاقی و معنوی سریال "نابرده رنج" را در رجحان عقلی و وحیانی آخرت بر دنیا و معنویت بر ثروت انکار کند و اینکه به تعبیر رهبر معظم انقلاب، جنگ ما به مراتب غنی تر از هر گنج ظاهری دارای ارزشهای نهفته ایست که متاسفانه کشف نشده و ناشناخته باقی مانده اند.

اگر چه این سریال در مجموع از دیالوگها و محتوا و خط سیر فیلم سینمائی اخراجی های(۱) تاثیر پذیرفته و یا حتی الگو گرفته و در ظاهر نیز چهره برتر همان فیلم در این سریال به همان سرنوشت یعنی شهادت نایل شد و باز هم شبیه همین فیلم و یا سریال شب دهم، عشق زمینی، زمینه توفیق اجباری و تحول روحی و ارتقاء به عشق حقیقی را البته کمی ضعیف تر از آنها فراهم کرد، اما ابتذالهای تزریقی و جانبی و یا بدآموزیهای غیرعمدی ادبیات لمپنیسم در این سریال به مراتب کمتر از نمونه های مشابه بوده است.

در بعد دیگر این سریال به چند موضوع مهم دیگر از جمله خباثت و وابستگی منافقین مزدور به رژیم بعثی، همراهی اعتقادی کردها با نظام جمهوری اسلامی و رزمندگان اسلام و نیز وضعیت طاقت فرسای اسراء و آزادگان پرداخته و علاوه بر آن نقش تاثیرگذار و فراگیر بسیجی ها را نیز به نمایش گذاشته و حضور وحدت بخش و بسیجی گونه نیروهای سپاه، ارتش، ژاندارمری و شهربانی سابق در جبهه ها و عملیاتها را هم از قلم نیانداخته و یکبار دیگر افکار عمومی را به ارزشهای دفاع مقدس و دشواریهایی که پشت سر گذاشته ایم، توجه داده است.

مخلص کلام اینکه در تمجید از این سریال از جمله به جلوه در آوردن نقش آفرینی های فرماندهان جوان بسیجی در جبهه ها هر چه بگوئیم، کم گفته ایم و همواره برای افزایش قدرشناسی کلامی از دست اندرکاران، سازندگان و بازیگران این سریال ارزشمند جای کار بیشتر وجود دارد و آرزو می کنیم که سیمای جمهوری اسلامی در کنار سرمایه گذاری های گسترده در پردازش ارتباطات و واقعیات اجتماعی، به موضوع دفاع مقدس نیز توجه مستقل و مستمر نشان دهد.

خوبی ها و نقاط قوت این سریال به اندازه ای زیاد است که شاید نقد آن کمی بی انصافی بنظر برسد، اما نظر به اینکه هنر در ذات خود، قابلیت رشد و تعالی و تکامل داشته و هنرمند علیرغم احساسات ظریفش، دوست دارد تا به نقاط ضعف کارش نیز پی ببرد، فلذا جدای از تمجیدها، نقدهایی نیز متوجه سریال "نابرده رنج" است که هم برای تنویر افکار عمومی و هم برای تصحیح ساخت های مشابه و پردازش های آتی، ذکر آنها را خالی از حکمت و لطف ندانسته و ذیلاً به اهم آنها اشاره می کنم.

اولاً خیلی جالب نیست که ما مکرراً فیلم ها و سریالهایی بسازیم که در بخش های مختلف مستمراً القاء کنیم که جبهه های ما مشحون از نیروهایی است که در یک توفیق اجباری متحول شده و سابقه خلاف و زندان و اعتیاد و دزدی داشته و یا شبیه سریال "لیلی با من است" بخاطر وام و استفاده از مزایای رزمندگی، کارشان به جبهه کشیده و یا پایشان به خط مقدم باز شده است.

ثانیاً جبهه ها به وسعت غرب و جنوب، بسیار وسیع تر و تشکیلاتی تر از محله کوچکی بنام قرارگاه بعثت بوده اند که هر کس با کمترین اطلاعات بتواند به راحتی آب خوردن به گمشده های خود در جبهه ها دسترسی پیدا کرده و در کنارشان قرار بگیرد.

ثالثاً ساده دلی مومنانه فرماندهان و نیروهای جنگ با ساده لوحی آنها دو مقوله جدا از هم است که القای آن حداقل در پذیرش اولیه دو خلافکار فراری از زندان بنامهای اسد و عماد و استقرار اسد در چادر فرماندهی و دسترسی اش به نقشه های عملیاتی و یا بدتر از آن در قبول منوچهر با یک نمایش خیمه شب بازی اتفاق افتاد و این امر با توجه به نقش آفرینی های ارزشمند حفاظت اطلاعات در جلوگیری از نفوذ ستون پنجمی های دشمن در طول دفاع مقدس، بی انصافی و کاملاً غیر واقعی است.

رابعاً هم سلسله معجزات الهی در نجات یافتن های متکثر اسد و عماد از مرگ و هم کشته شدن این همه نیروهای بسیجی در یک عملیات که اتفاقاً آرایش نظامی مسلط از آن آنان بوده است، نمی تواند باورپذیر جلوه کند، چرا که گویا لطف خدا به انسانها در مراحل قبل از تحول، بیشتر از زمانی است که انسانها کاملاً در صراط مستقیم الهی قرار می گیرند و حالا همه تیرهای دشمن به هدف می نشینند!

خامساً چگونه است که یک فرمانده جوان با آن همه تدابیر، ناگهان با یک محاسبه غلط بجای کمین زدن، کمین می خورد و به آسانی این همه نیروهای بسیجی را به کشتن می دهد و در ذهن مردم و حداقل خانواده معظم شهدا اینگونه القاء می شود که عزیزان آنها، قربانی کم تدبیری فرماندهان خویش شده و حسرت زنده ماندن آنها در دلشان تقویت می گردد و از طرفی ابهت فرماندهان جوان جبهه ها در افکار عمومی افت می کند؟!

سادساً چرا در عملیات پایانی تلفات دشمن نشان داده نمی شوند، ولی اصابت تیرهای آنها به نیروهای ما بوضوح به نماش در می آیند، آیا نباید نگران بود که نسل جوان امروز، نسل جبهه را ناکارآمد تلقی کرده که بی هدف شلیک می کردند و بصورت کاملاً احساسی و ناشیانه به دل دشمن زده و بدون تحمیل تلفات خاص به دشمن، متحمل بزرگترین آسیب ها می شدند؟!

یعنی اینکه اگر ما می خواهیم نقاط قوت دشمن را نشان دهیم که باید هم اینگونه باشد، نباید این عمل را با تحقیر و تضعیف نیروهای خودی متجلی کنیم، ولی ظاهراً افراط و تفریط در این سریال هم خودنمائی می کنند!

سابعاً چرا نیروهای کمکی غالباً دیر می رسند و زمانی هم که رسیدند، مانور پرچم ها بیشتر از مانور سلاحها بود و چرا یک رزم مسلط از سوی نیروهای ایرانی به نماش در نیامد تا بغض متورم نیروهای دلسوز نظام که شاهد تماشای این سریال جذاب بوده اند، جور دیگری گشوده می شد؟!

ثامناً سکانس پایانی این سریال که بی سر و سامانی مالی و روحی و عاطفی نیروهای رزم و مشخصاً جانبازان را در ۲۵ سال پس از آن عملیات و حداقل در بین سالهای ۸۵ تا ۹۰به نمایش در می آورد، چقدر با تمامی واقعیات موجود در جامعه انطباق داشته و دارد و اینجاست که دل ما برای نظام مظلوم ما می سوزد که چرا آثاری تا این حد فاخر هم به نظامی جفا می کنند که حداقل در حاکمیت اصولگرایان که همان حاکمیت نیروها و فرماندهان رزم در مناصب جکومتی است و این همه به جانبازان، آزادگان و رزمندگان توجه می شود و از میان این همه عملکردها، تنها به موارد معدودی می پردازند که خارج از اراده نظام اتفاق می افتد که طی آن مثلاً به جانبازی کم توجهی شده و یا توجه نشده است؟!

تاسعاً عماد در پایان سکانس پایانی با جمله این پنجشنبه آخر است و اعلام خستگی از زنده بودن خود در جهت القای چه مطلبی است؟! وقتی که جبهه ای وجود ندارد آیا این حرف تداعی بحث خودکشی است و یا القای پشیمانی و پریشانی به مخاطبان میلیونی سریال است؟!

بهرحال گمان می رود هر کدام از این دو مقوله ناخوشایند بوده و مزه سریال را به کام نیروهای رزم و نیز دلسوزان انقلاب و نظام تلخ کرده و پایان خوشی را در ذهن ها به یادگار نگذاشته است و این نتیجه با محتوایی که از اول با سریال همراه بوده، کاملاً ناهمخوان است و گویا کارگردان محترم می خواست عجولانه سریال خود را با اخراجی های ۳ و احتمالاً ۴ نیز هماهنگ کند تا همه جور حرفها را زده باشد!

البته این سریال گافهای دیگری هم داده که بعلت تاثیرگذار نبودن نمی خواهم به آنها بپردازم که نمونه اش زمزمه تمسخرآمیز نوحه سالهای پس از جنگ حاج صادق آهنگران توسط منوچهر با محتوای"جبهه ها منتظر ماست، بیا تا برویم"در اوایل جنگ و یا همان مسلح کردن مکرر سلاحها در تیراندازی ها بوده که مشقی بودن فشنگ ها را تداعی می کردند!

در مجموع از آنجائی که این سریال یاد سالهای دفاع مقدس را در ذهن های ما زنده کرده و ما را به معنویت دوستان شهیدمان توجه و تذکر داده و نسل های جدید جامعه را نسبت به بخشی از حوادث ارزشی سالهای نه چندان دور آگاه کرده است، بر خویش فرض می دانم تا از تهیه کننده، کارگردان، نویسندگان، طراح، بازیگران و سایر دست اندرکاران محترم این سریال قلباً اظهار امتنان کرده و از صدا و سیما هم بخاطر چنین گرایشها و سرمایه گذاری هایی تشکر نمایم.

صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه-۶/۵/۹۰


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000292393
 
working();
نظرات خوانندگان :

سهرابی 7 مرداد 1390
نقد بسیار زیبایی است و اتفاقاً برخی از این نکات در ذهن من هم بود و یه جورایی احساس می کردم که بعضی از جاها با هم مچ نیستند و گاهی مثل بازی بچه ها جلوه می کرد که همه چیز ناگهانی جور می شد و کارگردان زحمت زیادی برای جفت کردن قصه ها نمی کشید!ممنونم آقای رنجبر، واقعاً حیف است از این نگاهها محروم باشیم و فیلم ها را خام ببینیم.سهرابی
یارمحمدی از بابل 7 مرداد 1390
انتقاد سازنده یعنی همین، یعنی تعریف و انتقاد کنار هم، یعنی اول تعاریف و بعد هم انتقادات، واقعاً این نقدها منصفانه و زیرکانه است.البته استاد رنجبر کمی مهربانانه نقد کرده و صدا و سیما را پس از سی و دو سال کار در انقلاب اسلامی مورد شماتت قرار نداده، وگرنه نباید در سناریوی قوی، این همه نقطه ضعف دیده می شد و کلاً نباید نسبت به مخاطب ساده انگاری شود و اینطور گمان شود که مخاطب راحت پذیر است، اتفاقاً مخاطب ایرانی بسیار هم سخت گیر است و دوست دارد کاری در این سطح، با این همه نقاط قوت، از نقاط ضعف کمتری برخوردار شود.یارمحمدی از بابل
بهشهر-حسین زاده 7 مرداد 1390
نابرده رنج کار بسیار خوبی بود، اما این به این معنا نیست که نقد ندارد، خیلی خوب است که افرادی مثل آقای رنجبر که 32 سال سابقه حضور در رسانه ملی دارند، وارد میدان شده و باب انتقاد سازنده و منصفانه را باز نگه دارند و نگذارند که افراد بی ایرادی خود را باور کنند، اگر چه زبان تمجید آقای رنجبر هم ستودنی است، چون واقعاً کار جالبی بود که انجام شد.از بهشهر-برادرتان حسین زاده
داريوش از نوشهر 8 مرداد 1390
با تشكر از نقد جناب رنجبر، خواستم نقدي هم به نقدنامه ايشان داشته باشم و آن اين كه چرا جناب رنجبر اين قدر اصرار دارند از كلمات ترتيبي عربي (اولاً، خامساً و...)استفاده كنند. عزيز دل برادر به خدا مي توان ايراني بود و مسلمان . مگر نه اين كه در احاديث به كرات به وطن دوستي( حب آلوطن) اشاره شده. پس بياييم با حفظ هويت ايراني خود مسلمان و شيعه راستين علي (ع)باشيم وگرنه راه به بيراهه رفتن است."به قول مولا علي: نبين كه مي گويد، ببين چه مي گويد."
نا شناس 11 مرداد 1390
واقعاً مازندران به وجود افرادی مثل آقای رنجبر افتخار می کنه .
کمتر کسی در دنیا وجود داره که همه فن حریف باشه و در تمامی حوزه ها صاحب نظر .

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.009 seconds.