.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
احمدی نژاد عرصه سیاسی را ترک نکرده است
مهدی کوچک زاده با بیان اینکه احمدی نژاد باید از مشایی جدا می‌شد، گفت: کنار هم بودن آنها عامل تشتت بین دوستداران احمدی نژاد شد.
احمدی نژاد عرصه سیاسی را ترک نکرده است

به گزارش شمال نیوز، مهدی کوچک زاده در گفت وگو مشروح با خانه ملت، درباره موضوعاتی از جمله چگونگی ورود به عرصه سیاسی کشور، جزییات آشنایی با رضا فرجی دانا در اوایل انقلاب، زمان و چگونگی آشنایی با احمدی نژاد و علت جدایی خود از جبهه پایداری را تشریح کرد.

آقای کوچک زاده از چه زمانی وارد فضای سیاسی کشور شدید؟
اگر منظور فعالیت رسمی به عنوان مسئول است، از روزی که نماینده مجلس شدم یعنی از خرداد سال 1383 و زمان ورود به مجلس هفتم، ولی اگر منظور فعالیت سیاسی به طور عام است از قبل از پیروزی انقلاب به تدریج ضمن آشنایی با مفاسد و جنایات رژیم شاهنشاهی با توجه به فعال بودن بستگان و آشنایان در مبارزات سیاسی بنده هم بی ارتباط نبودم.
قبل از ورود به مجلس چه کار می‌کردید؟ در چه حوزه‌ای فعالیت داشتید؟
من قبل از ورود به مجلس عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس بودم که در حال حاضر نیز دانشیار پایه 20 همان دانشگاه هستم.
 
اما عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران بودید؟
بله، من دو دوره عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران بودم.
 
 چه سالی وارد دانشگاه شدید؟
من سال 55 وارد دانشگاه شیراز شدم که در آن زمان پهلوی نام داشت.
در چه رشته ای در دانشگاه پذیرفته شدید؟
رشته آبیاری قبول شدم اما در همان سال یعنی سال 55 بعد از یک نیم سال که درس خواندیم نیم سال دوم که از بهمن ماه آغاز شد به دلیل اعتصاب و تظاهرات دانشجویی که در دانشگاه شیراز رخ داد تعطیل شد به تهران برگشته و با استفاده از وقت آزادی که حاصل شده بود و مقداری تلاش دوباره در کنکور سراسری شرکت کردم و در رشته اقتصاد دانشگاه تهران پذیرفته شدم.
نیم سال اول سال 56 و نیم سال دوم همان سال  حدود 30 واحد درسی رشته اقتصاد را گذراندم ولی باز به دلیل شرکت در اعتصاب و تظاهرات دانشجویی از دانشگاه اخراج شدیم یعنی کل مجموعه سال اولی های دانشکده اقتصاد به استثنای یکی دو نفر که وابستگان رژیم بودند اخراج شدیم . در استدلال مسئولان دانشگاه برای این اخراج دسته جمعی هم این بود که سال اولی که اعتصاب می کند این دیگر به سال بالا برسد چه خواهد کرد.
یادم هست به خاطر اخراج بچه های سال اول اقتصاد یکی از بزرگترین تظاهرات کل دانشگاه تهران شکل گرفت یعنی مجموعه دانشکده ها یک قراری که دقیق یادم نیست چه روزی بود برای تجمع در صحن چمن دانشگاه تهران که آن زمان زمین فوتبال بود گذاشتند و تمام دانشکده ها و دانشجویانی که علاقمند به حمایت از ما بودند در آن روز آمدند و منجر به یک درگیری جدی وحتی تیراندازی در خیابان انقلاب شد البته کسی کشته یا زخمی نشد ولی یادم هست که تیراندازی شد. بعد از آن هم با توجه به اخراج از دانشگاه فرصت بیشتری برای شرکت در تظاهراتها پیدا کردیم تا اینکه انقلاب پیروز شد.
 
بعد از انقلاب به تحصیل به تحصیل در رشته اقتصاد بازگشتید؟
خیر، بعد از پیروزی انقلاب دوباره در سال 58 درخواست دادم و به رشته آبیاری در دانشگاه شیراز برگشتم.
 
در دانشگاه شیراز هم دانشگاهی از فعالان سیاسی امروز کشور نداشتید؟
چرا خیلی ها بودند که در حال حاضر دقیق حضور ذهن ندارم.
 
آقای فرجی دانا با شما در دانشگاه شیراز هم دوره ای بودند؟
بله البته به نظرم ایشان بعد از من به شیراز آمدند.
 
 آقای حداد عادل چطور؟
خیر ایشان ده یا 12 سال از من بزرگتر هستند و با من همدوره نبودند ولی ایشان هم از درس خوانده های مدرسه علوی و دانشگاه شیراز هستند.
 
گویا در شیراز آقای حداد جلسات محفلی داشت و آقای فرجی دانا و برخی دانشجویان دانشگاه شیراز در آن شرکت می کردند؟
اینطور نیست، در زمانی که ما رفتیم به دانشگاه شیراز و آقای فرجی دانا بعد از ما، آقای حداد در شیراز نبود.
با فرجی دانا هم دانشگاهی بودم/فرجی دانا نیز مانند من پاسدار شد/آن زمان همفکر بودیم
رابطه شما با آقای فرجی دانا چطور بود؟
اصل رابطه ما از طریق سازمان دانشجویان مسلمان و بعد با فعالیت در سپاه پاسداران بود و فرجی دانا نیز مانند من پاسدار بود و در زمان تعطیلی دانشگاه ها برای انقلاب فرهنگی با هم آشنا شدیم.
 
در آن زمان با آقای فرجی دانا یک گرایش فکری داشتید؟
اصلا در آن زمان گرایشات سیاسی این تقسیم بندی‌های امروز به این شکل را نداشت قبل از انقلاب که فقط مذهبی و غیر مذهبی داشتیم یعنی یک عده مارکسیست ها بودند و چون فعالیت سیاسی دانشجویی بخش عمده اش در قالب کارهای صنفی انجام می شد تلاش این دو دسته  نیز این بود که در انتخابات های فعالیت های صنفی، که برگزار می‌شد شرکت کنند و سعی می‌کردند در مدیریت آن جا کرسی های بیشتری را به دست بیاورند.
قبل از انقلاب تقسیم بندی که من به یاد دارم در حد همین مذهبی ها و مارکسیست ها بود، سازمان مجاهدین خلق هم بود که عده ای از آنهایی که مارکسیست شدند دست به کودتا در سازمان زدند و بعد هم جنایت هایی که اتفاق افتاد و تسویه درون سازمانی که کردند یعنی حداکثر می‌توان این 3 تا شق و شعبه را دید اما  بعد از انقلاب گروهک‌های متعددی تشکیل شد مثل راه کارگر، پیمان مستضعفین، پیکار، فدایی خلق اقلیت و اکثریت و ...  یعنی گروههای مارکسیست خودشان به دهها جبهه و گروه تقسیم شدند و در بین گروههایی که اسم اسلامی داشتند نیز همین بود مثل جنبش مسلمانان مبارز و آرمان مستضعفین و مجاهدین خلق و .. حالا من اسامی را به خوبی به یاد ندارم و خیلی هم مهم نیستند .
به نظر من این گروه سازی ها و شعبه درست کردن ها به منظور چند شعبه کردن مردم و به هم زدن وحدتشان انجام می شد که خیلی اسامی سیاسی زیادی به وجود بیاید و البته تاثیر زیادی هم در توده مردم نگذاشت و این گروهها هیچکدام نتوانستند عده قابل ذکری را جذب کنند گرچه سر وصدایشان خیلی زیاد بود کما اینکه حالا هم گروههای سیاسی همینطور هستند.
به یک حقیقت باید توجه داشت و آن اینکه بسیاری از این بحث‌ها و نارضایتی ها که موجب سوء استفاده گروهکها و جریانات سیاسی برای یارگیری و چند شعبه کردن مردم صورت می گیرد نشات گرفته از گسترش و تعمیق تبعیض و بی عدالتی است. تحلیل من این است که اصلا این گروه بندی ها، یک گروهی به اسم افراطیون یک گروهی به اسم سبز، یکی بنفش همه بهانه است یعنی ظاهر قضیه است اصل قضیه مربوط به رفتارهای ناهنجار یا ناهمگون با آنچه که در سیستم نظام مطلوب ما است، می شود به عبارتی مواجه شدن با بی عدالتی علت تمام این قضایا است.
ریشه همه رفتارهای ناهنجار سیاسی برخورداری های تبعیض آمیز است
به طور مثال یک استاد دانشگاه را در نظر بگیرید که سالها تلاش میکند علمی فراهم میکند ازاین علم دستاوردهایی حاصل و به یک مقام و رتبه ای می رسد ولی می بیند بعضی ها بدون هیچ زحمتی به اصطلاح با طی یک مسیرهای غیر صحیح یا به عبارت درست تر با زدوبند به مدرک تحصیلی رسیده اند و جایگاههایی را که صلاحیت آن را  ندارند با حرص و ولع اشغال کرده اند، بدیهی است استادی که از راه درست به مرحله استادی رسیده پیش خود می‌گوید به من ظلم شده به ویژه اگر آن فرد جایگاه حکومتی داشته باشد مثلا رئیس جمهور باشد یا وزیر و یا نماینده باشد تاثیر عمیق بسیار بدی می گذارد.حال یک استاد دانشگاه این موارد را می‌بیند که کسانی ضمن داشتن چندین پست عالی و سطح بالا در حد نایب رئیسی مجلس یا فعالیت در شوراهای عالی امنیتی همزمان در فلان دانشگاه انگلستان هم دوره کارشناسی ارشد و دکتری را هم گذرانده اند چه احساسی پیدا می‌کند، این آدم اگر برود و جزو افراطیون شود سبز یا هر چیز دیگر شود، حق دارد. پس ریشه همه رفتارهای ناهنجار و به ظاهر مخالف با سیستم (تحت هر نام اعم از راست یا چپ یا افراطی یا سبز یا اصلاح طلب  یا بنفش و . . )همین برخورداری های تبعیض آمیز به ویژه از ناحیه مسئولان است در غیر این صورت مردم چندان علاقه ای به این گروهها و سران آنها که در بینشان سوء استفاده گران ریاکار کم نیست ندارند.
همین مطلب را در مخالفت با پورمحمدی در روز رای اعتماد گفتم و مطلب خودم را هم مستند کردم به یک نظریه ای که آقای ربیعی که الان وزیر کار است گفته بود. وی یک نظریه ای را نقل می کند و می‌گوید افراد در یک سیستم اگر ببینند داده هایشان با ستاده هایشان از سیستم توازن ندارد به خود حق می دهند که نسبت به تخریب آن سیستم اقدام کنند وی برای مثال نقل می کند که در سالهای نیمه اول دهه هفتاد در میان روز وزیری را با لباس ورزشی همراه با چند ماشین و محافظ در بازار روز می بیند که در حال برگشت از بازی تنیس بود. عدم توازن داده ها و ستاده ها یعنی یک عده زحمت می کشند و از خودگذشتگی می کنند اما عده دیگری بهره می برند و بزرگ می شوند! بنابراین این تخریب یک روز در قالب افراطی راست یک روز در غالب افراطی چپ یا سبز، بنفش و اصلاح طلب و غیره خود را نشان میدهد لذا می خواهم بگویم در همه جریان های سیاسی اسم و نام ها ظاهری و رو بنا است.
اصل این دعواها بین  دو جبهه بیشتر نیست که این  دو جبهه را امام به زیبایی در غالب جنگ فقرو غنا جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد و به طور خلاصه جنگ اسلام ناب محمدی با اسلام امریکایی در این الفاظ خلاصه کرده است. باقی بازی است یک عده طرفدار خاتمی، یک عده طرفدار احمدی نژاد و یک عده طرفدار روحانی اینها همه دروغ است شما نگاه کنید کسی در این مملکت حاضر است خدمت کند و کمتر از منابع این کشور بردارد؟ اینها حالا یک دسته است از طرف دیگر هم کسانی که خدمت نکرده هم پست می‌خواهند هم خارج می‌خواهند بروند و هم اینکه مدرک بگیرند و آقازاده هم باشند و از منابع کشور بی حساب بهره برداری کنند، اینها دو دسته می‌شوند که برای رد گم کردن اسم آنها را هر چیزی می‌شود گذاشت!
 
داشتید بحث آشنایی با فرجی دانا را توضیح می داد آیا دیدگاه فکریتان با وی یکی بود؟
بله ایشان در آن زمان به عنوان یک بچه مذهبی خوب و فعال و به عنوان پاسدار فعالیت می‌کرد.
 
آیا با آقای فرجی دانا نسبت فامیلی هم دارید؟
خیر، چرا اینقدر برایتان پرسیدن در مورد فرجی دانا اهمیت پیدا کرده است؟!
 
بیشتر در مورد زندگی شخصی خود بگویید؟
زندگی من خیلی چیز شنیدنی ندارد من یک آدم معمولی هستم، چند تا خبرنگار از امام هم همین سوال را می‌پرسند در صحیفه امام هست که شما راجع به زندگی شخصیتان بگویید، امام می‌گویند "من یک طلبه ام" وقتی امام این حرف را می زند من چه کسی هستم که بخواهم حرفی بزنم؟ اصلا زندگی شخصی من به چه دردی می خورد؟
 
بعد از دوران دانشجویی چطور با جمعیت ایثارگران پیوند خوردید ؟
من بین سال‌های 71 تا 76 دوره تحصیل دکترایم را در دانشگاه تربیت مدرس می‌خواندم در این دوره عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس بودم یک یا دو سال هم دبیر این انجمن بودم و بین کسانی که فعالیت سیاسی می کردند آدم خیلی ناشناخته ای نبودم برخی این دوستانی که در جمعیت ایثارگران هم هستند و در بسیج اساتید و چند جای دیگر با هم مرتبط بودیم تا سال های 77 دورادور آشنا شده بودیم با هم با همین آقای احمدی نژاد، دارابی ، فدایی و برخی دیگر دورادور آشنا شده بودیم نه اینکه رفاقتی داشته باشیم.
از سال حدود 78 من به طور خیلی گسترده و عمیق با توجه به احساس نیازی که در شرایط آن روز کردم شروع به کار کردن بر روی صحیفه امام و انتشار گزیده های  آن کردم، مقداری از این طریق شناخته شدم و بعد از آن هم در سال های 79 و 80  دوستان با من تماس گرفتند و چند جلسه دعوت کردند و بعد هم در کنگره فرصت نامزدی بنده فراهم شد و عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران شدم به نظرم جمعیت ایثارگران هم در حدود همان سال های 75  تشکیل شد .
 
چطور در انتخابات مجلس هفتم به شما پیشنهاد شد که نامزد شوید و بعد هم که در فهرست آبادگران قرار گرفتید؟
من به خاطر فعالیتی که از سال 77 در سطح دانشگاه در جهت ترویج و نشر صحبتهای امام می‌کردم و این فرمایشات امام بین دوستان خیلی برجسته شده بود حدود سال 82-83 چند بار البته چندین بار هم به شوخی و جدی به من می گفتند تو که تمایل به این فعالیت ها داری خوب است برای نمایندگی مجلس نامزد شوی .البته من به دنبال فعالیت رسمی نبودم بلکه به دنبال ترویج صحبتهای امام بودم این پیشنهاد در دوران مجلس ششم در ذهن من خیلی جدی شد که اینهایی که در مجلس حضور دارند چه کسانی هستند؟ می دیدم که نه تنها گفتار و رفتارشان هیچ قرابتی با منویات امام و رهبر معظم انقلاب ندارد بلکه در مواردی در جهت مقابله و ریشه کنی آن آرمانها هم هستند. با خود می‌گفتم که مجلس جمهوری اسلامی که جای اینگونه انسانها نیست و با شخصیت و فساد برخی از آنها نیز از نزدیک آشنا بودم این باعث شد که به طور جدی تری به فکر نمایندگی بیفتم و در آن زمان استخاره ای کردم دلیل را نیز به استخاره کننده نگفتم جواب استخاره آیه ای از قرآن آمد به این معنی "کسی که با حسنه ای وارد شود ما بهتر از آن را به او می‌دهیم و روزی که همه فزع می‌کنند (قیامت) این ها ایمن هستند" که استخاره کننده  گفت جواب خوبی است. پس از گرفتن استخاره ، شروع کردم به بررسی اینکه هزینه تبلیغات و معرفی خودم را چگونه تامین کنم، این در سال 82 بود یعنی درست قبل از انتخابات مجلس هفتم یک طرحی برای تبلیغات در ذهن داشتم و حساب کرده بودم که اگر 5 میلیون تومان جمع کنم می‌توانستم 200 هزار دفترچه 40 برگ 25 تومانی سفارش بدهم برای اینکه تبلیغات نیز به اصراف منجر نشود 200 هزار دفترچه را در دبیرستان های جنوب شهر تهران پخش کنم که روی آن یک سخنی از امام را بنویسم در پایین صفحه نیز می‌نویسیم که نامزد نمایندگی مجلس. خوب در آن سالها عضویت در بسیج اساتید و جمعی به نام "هم اندیشی اساتید " و چند دسته و مجموعه دیگر هم داشتم و تا حدودی در بین سیاسیون شناخته تر شده بودم لذا در حین این کارهایی که می‌کردم یک روز با من تماس گرفته شد از همان مجموعه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب که شنیدیم شما مایلید نامزد نمایندگی مجلس شوید گفتم بله، به من گفتند برای پرکردن فرمی به آنجا مراجعه کنم که رفتم و تعدادی فرم را پر کردم بعد به مرور با من تماس گرفته شد که شما دوباره مراجعه کنید مثلا جماعت چند صد نفری فرم پر کرده بودند و به مرور این تعداد را غربال کردند آخر هم یک شب با من تماس گرفته شد و گفته شد که سی نفر مانده و شما یکی از آنها هستید.
 
یعنی شما هیچ رایزنی نکردید؟ مثلا از طریق آقای حداد؟
من به احدی نگفتم که برای من کاری کند و یک ریال هم پول برای نمایندگی مجلس به کسی تا به امروز نداده ام.
 
در آن زمان یک خلوصی بین اصولگرایان وجود داشت.
شرایط اینطور بود که یک دوران پرتلاطم و پراسترس اصلاحات یا دوم خرداد را نظام پشت سرگذاشته بود  یعنی ما از دورانی عبور می کردیم که نمایندگان مجلس بر علیه نظام تحصن می کردند، طرح سه فوریتی به نفع اتحادیه اروپا آماده می کردند طبیعی است که این مقداری موجب انسجام بیشتر بین جبهه مخالف آنها که اسم اصولگرایی داشت می شد.
 
با آقای ناطق در آن زمان دیدار کردید؟
خیر من با ایشان دیداری نداشتم آقای ناطق در آن زمان مسئولیت همان شورای هماهنگی را بر عهده داشتند.
 دسته بندی های امروز عرصه سیاسی را قبول ندارم
شما در آن زمان به آقای ناطق نقدی نداشتید یعنی قبل از انتخابات مجلس هفتم؟
 بنده ایشان را بی عیب نمی دانستم و اشکالاتی حتما به نظرم می رسید اما  این طور نبود که ما آن را اولویت دهیم شرایط کشور اگر یادتان باشد بحث قتل های زنجیره ای،‌تمام چیزهایی که مطرح می کردند و به نظر من برای به چالش کشاندن آبروی نظام بود. در آن شرایط خیلی محلی از اعراب نداشت که حال اگر ما به یکدیگر ایرادی داشتیم بیاییم آنجا مطرح کنیم البته امروز حقایقی را روشن تر می بینم و اصلا آن دسته بندیها را دیگر قبول ندارم که در قسمت های قبلی همین مصاحبه به آن اشاره کردم.
 
شما نفر چندم لیست شدید؟
هر دو، سه دفعه حول و حوش 17 تا 25 شدم دقیق یادم نیست.
 
فکر می‌کردید در آن زمان برای نمایندگی مجلس رای بیاورید؟
هیچ تجربه ای نداشتم، و به همین دلیل امکان ارزیابی هم نداشتم نمی دانستم نتیجه چه می شود و به چشم یک مبارزه جدی با کسانی که قصد مقابله با نظام داشتند به قضیه نامزدی مجلس نگاه می کردم.
 
از لیست شما فکر می‌کنم خانم زینب کدخدا رای نیاورد؟
بله یک نفر نیامد من آن زمان در لیست جزو نفرات آخر نبودم.
 
سر بالاتر قرار گرفتن در فهرست آبادگران بحثی نبود؟
 من هیچ بحثی نداشتم.
 
کسان دیگر چطور؟
در مورد دیگران صحبتی نمی کنم.
 
آبادگران که در انتخابات شورای شهر و مجلس یکدست بودند چرا در انتخابات ریاست جمهوری از چند نامزد حمایت کرد، و دیگر شاهد یکدست بودن و انسجام داشتن آن نبودیم؟
اگر بخواهیم درست تر و دقیق تر عناوین مجموعه های سیاسی را ذکر کنیم باید بگوییم  آبادگران عنوانی بود که برای لیست مجلس هفتم توسط شورای هماهنگی نیروهای انقلاب انتخاب شد و البته این عنوان بیانگر یک حقیقت موجود بیرونی در سابقه و طرز تفکر و سلیقه سیاسی جمعی از اعضای لیست آبادگران بود. پس شورای هماهنگی مذکور حلقه اتصال سلیقه های مختلفی درون نیروهای انقلاب بود که در بین آنها سلیقه ها و ذائقه های مختلفی وجود داشت آقای قالیباف، ‌احمدی نژاد، ناطق و هرکدام یک ذائقه را نمایندگی می کردند و اگر بخواهیم درست ذائقه ها را تشخیص دهیم باید ببینیم چه کسانی برای انتخابات ریاست جمهوری نامزد شدند آ‌قای ولایتی بود که کنار کشید به نفع هاشمی رفسنجانی، آقایان لاریجانی، احمدی نژاد، قالیباف، رضایی، هاشمی رفسنجانی، کروبی و مهرعلیزاده بودند حال این دو نفر اخیر البته  که حسابشان جداست.
حال اگر شما بخواهید بدانید که آن شورا به دنبال هماهنگی چه ذائقه هایی بود باید این نامزدها را ببینید حالا به هر دلیلی اینها نتوانستند سر یک نامزد واحد به توافق برسند آنچه من می‌دانم و اطلاعات من می گوید این است که در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب توافق شده بود که همه دوستانی که می‌توانند مسئولیت را بر دوش بگیرند کاندیدا بشوند تا نزدیک انتخابات در نظرسنجی‌ها که به صورت صادقانه و علمی انجام می‌شود ببینیم که چه کسی جلوتر است و هر کسی که جلوتر بود همه از او حمایت کنند.
 
یک شورای هماهنگی اول بود و یک شورای هماهنگی دوم؟
من اول و دوم را نمی‌دانم یادم هم نیست اگر درست هم کردند بازی بوده است، پس این که من می گویم مربوط به همان شورای هماهنگی اولیه است.
 
برخی معتقدند احمدی نژاد بازی را به هم زده است؟ نظر شما چیست؟
من هم معتقدم  آنهایی که این حرف را می‌زنند خودشان بازی را به هم زده اند. من اعتقادی به بر هم زدن بازی از سوی احمدی نژاد ندارم برخی دوستان خودشان به عهد و پیمانشان پایبند نبودند.
 
یعنی به دلیل اینکه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب نتوانست تصمیم بگیرد اثر خود را از دست داد؟
چون نتوانست تصمیم مورد قبول اکثریت بگیرد و آن را اعمال کند پس از آن دیگر تاثیر قابل توجهی از این شورا دیده نشد حالا شاید خودشان برای خودشان جلسه ای برگزار می‌کردند واقعیتی که اثر ملموس در عرصه سیاسی داشت دیگر بعد از انتخابات ریاست جمهوری از بین رفت.
 
خودتان فکر می‌کردید که چند دوره در مجلس حضور داشته باشید؟
من اصلا به این فکر نمی‌کردم ولی از باب اینکه جوابی به شما گفته باشم در مجلس هفتم با برنامه ریزی یکی از آقازاده ها یک تهاجم شدید رسانه ای علیه بنده شروع شد که کماکان ادامه دارد یعنی به صراحت و دروغ علیه من شروع کردند به گفتن حرفهایی که لیاقت دروغپردازان هتاکی مثل خودشان است. این مباحث از روزنامه شرق شروع شد که صراحتا نیز می‌گویم این هماهنگی را مهدی هاشمی برنامه ریزی و شروع کرد نه تنهاعلیه من بلکه علیه عده معینی از آبادگران در رسانه هایی که اجیر کرده بودند و برای این کار نیز 5 میلیون ،‌10 میلیون تا 50 و صد میلیون نیز پول داده بودند که آبادگران را تخریب کنند.
 
علت چه بود؟
این علت سیاسی و جزو روش های همیشگی این آقایان است بالاخره وقتی یک ذائقه ای را از جهت سیاسی نمی‌پذیرند او را تخریب و  سیاه می‌کنند و کسی را که می‌پسندند سفید سفید جلوه می دهند، حالا ما را در آن زمان نمی‌پسندیدند؛ واضح است که آقای هاشمی رفسنجانی از روز اول با این خط و این مرام و فکر دشمنی داشت شاهدش هم این بود که بلافاصله بعد از انتخابات ریاست جمهوری هشتم ایشان اطلاعیه ای داد که چون کسی را برای شکایت خود پیدا نمی‌کند از این رو شکایت خود را به خدا می‌گوید. این یعنی زیرسوال بردن کل نظام، این آقا بدیهی است که با کسانیکه یک علقه و اشتراک فکری با آقای احمدی نژاد در راستای دفاع از نظام که پشتیبان اصلی آن محرومانند دارند دشمنی کند.
 
در چه زمانی آقای مهدی هاشمی این کار را با شما کرد؟
در ماههای اول مجلس یعنی بین شروع مجلس هفتم تا انتخابات ریاست جمهوری نهم چون در آن زمان ما طرفداری از آقای احمدی نژاد می کردیم  و از این طرف آقای هاشمی خیلی تمایل داشتند رئیس جمهور شوند ، مطلبی که از بنیان دروغ بود را یعنی یک سر سوزن هم صداقت در این مطلب وجود نداشت نوشت که در حالی که نماینده گرمی (نام او را فراموش کردم) در حمایت از رفسنجانی سخنرانی پیش از دستور میکرد کوچک زاده به قصد کتک زدن او به سمت تریبون حمله کرد و ابوطالب جلوی او را گرفت و افروغ قهر کرد به نوعی داستانی بافته بود و به عنوان مطلب در روزنامه یادشده منتشر کرد. فردای آن روز یکی از دانشجوهای من این مطلب را به من نشان داد که من در جواب گفتم من دیروز پس از رسیدن به مجلس چون نائب رئیس کمیسیون اصل نود بودم خیلی کار داشتم و در حال مطالعه پرونده ای بودم و اصلا به ناطق پیش از دستور که در آن زمان دراول جلسه به نطق خود می‌پرداختند توجه نداشتم که کیست و دارد چه می گوید فیلم جلسه وجود دارد و آقای حداد نیز درخواست کرد فیلم صحنه مجلس را نشان دادند و چند روز بعد ایشان دفاع مبسوطی از من و بر علیه آن روزنامه و دروغپردازی آن ها انجام داد. من در آن زمان به مطالعه مشغول بودم چنین دروغی را نوشتند و پس از آن نیز به اقداماتی دست زدند تا چهره ما را که با ریاست جمهوری آقای هاشمی مخالف بودیم تخریب کنند و هنوز هم همین رویه با مهارت بیشتر و در سطحی گسترده تر ادامه دارد.
 
آیا فکر می‌کردید برای مجلس هشتم و نهم نیز بتوانید نماینده مجلس شوید؟
من اصلا در این فکرها نبودم بعدا که ا

ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.223 seconds.