رئیس مجلس شورای اسلامی درباره ابعاد مختلف سیاسی و سیاستخارجی با روزنامه جام جم به گفت و گو نشست.
به گزارش شمال نیوز، متن گفت و گو دکتر لاریجانی با روزنامه جام جم به شرح زیر است:
با روی کار آمدن دولت جدید به نظر میرسد دوران بهتری در تعامل دولت و مجلس، آغاز شده است و بر همین اساس میخواهم اولین سوال را به این بحث اختصاص دهم. تعامل دولت و مجلس، ارتباطی ظریف است که حساسیتهای زیادی دارد؛ از یک سو ممکن است مجلس به وادادگی در برابر دولت متهم شود و از سوی دیگر به کارشکنی در کارهای قوه مجریه؟ حد و مرز تعامل نمایندگان با دولت از نظر شما کجاست؟
- مرزهای این تعامل تقریبا در قانون اساسی و همچنین قوانین دیگر روشن است. بر اساس قانون اساسی، قوا مستقل از هم هستند و تعامل، نباید استقلال آنها را از بین ببرد. البته استقلال به معنای این نیست که همراهی و همکاری نداشته باشند چون یک حکومت مطلوب، حکومتی است که قوا با یکدیگر همکاری داشته باشند؛ مستقل بودن به این است که خودشان تصمیم بگیرند مثلا یکی از وظایف دولت این است که لوایح را به مجلس بدهد و در این زمینه باید بر اساس زمان بندی های تعیین شده، وظیفه اش را انجام دهد. مجلس هم بر اساس سیاست ها و آیین نامه داخلی، این لوایح را مورد بررسی قرار می دهد.
بنابراین این حدود تا مقدار زیادی روشن است. فرض کنید مجلس قانونی گذرانده که بر اساس آن دولت باید تا ۱۵ آذر، لایحه بودجه را ارائه کند؛ اگر دولت به موقع این کار را بکند طبیعتا تعامل، بیشتر می شود در عین اینکه هر یک از دو قوه مجریه و مقننه، خودشان به صورت مستقل تصمیم می گیرند. اما اگر دولت وظیفه اش را درست انجام ندهد که گاهی در گذشته اینطور شده است، تعارضاتی به وجود می آید. همین که دولت فعلی، لایحه بودجه را سر وقت ارائه کرد نکته مثبتی بود که مجلس هم از این بابت تشکر کرد و فایدهاش این بود که بموقع به آن رسیدگی شد، قانون ابلاغ شد و طبعا در فرصت ۲۰ روزه از زمان ابلاغ بودجه تا پایان سال، دستگاه ها آیین نامه های اجرایی تصویب می کنند و از اول سال، کشور با برنامه است و کل این ماجرا به نفع کشور است.
در موضوع تعامل دولت و مجلس، آنجایی که معمولا بحثبرانگیز است و اغلب با انتقاد دولتیها همراه می شود استفاده مجلس و نمایندگان از ابزار نظارتی از جمله سوال و استیضاح است. در این زمینه چه ملاک و معیاری وجود دارد؟
- ما باید بپذیریم لوازم یک حکومت دموکراسی این است که مجلس، قوانین را تصویب و بر اجرای آنها نظارت کند. راه نظارت هم همین است که وزیران بیایند در کمیسیون ها از نظرات خود دفاع کنند و یا اگر جایی لازم بود از آنها سوال شود. این سوال به معنای روشنگری است و من فکر میکنم دوستانی که در دولت هستند باید بپذیرند که این بخشی از وظیفه آنهاست و امر زاید و فرعی نیست. در بعضی از کشورها که اصلا وزیران عضو مجلس هستند و پاسخگویی روشنتری دارند.
شما این انتقاد را که از سوی دولتمردان مطرح می شود مبنی بر اینکه حجم سوالات از وزیران، مقداری زیاد است قبول دارید. حتی عده ای گاهی این شائبه را ایجاد می کنند که انگیزه برخی از سوال کنندگان از طرح سوال، شاید انگیزه کلان و ملی نباشد.
- البته سوال دو بخش دارد، بخشی از آن مسائل ملی است و بخشی دیگر مسائل منطقه ای که اینها در آیین نامه مشخص شده است. آن سوال هایی که جنبه ملی دارند به یک شکل بررسی میشوند و آنهایی که جنبه منطقهای دارند به شکلی دیگر. بنابراین لزومی ندارد که سوال، همیشه جنبه ملی داشته باشد.
البته اینکه سوالات باید در وزن و جایگاه خودشان باشند حرف درستی است و از هر چیزی به اندازه خودش باید استفاده شود. اما باید اینگونه به موضوع نگاه کنیم که سوال به معنای اخلال در تعامل نیست بلکه اجرای وظیفه است. گاهی من دیده ام برخی در اظهاراتشان اینگونه وانمود می کنند که اگر سوال انجام شود پس تعامل به هم می خورد. در حالی که اینطور نیست.
وزیران را رئیس جمهور انتخاب می کند اما مجلس باید صلاحیت آنها را بررسی کند و در صورتی که تشخیص داد، به آنها رای اعتماد می دهد. حالا اگر نمایندگان به یک نفر رای ندهند آیا معنیاش این است که تعامل به هم خورده است؟ اگر قرار بود نمایندگان به همه رای بدهند پس چرا اصلا وزرای پیشنهادی را به مجلس معرفی می کنند؟ بنابراین اگر نمایندگان به یک وزیری رای ندهند به معنی عدم تعامل نیست.
مشکل در این است که در گذشته، برخی رفتارها درست نبود و اکنون توقعاتی بوجود آمده که از سر نگاه درازمدت نیست، بلکه یک سری هیجانات است. ما باید بپذیریم قواره حکومت ما این است که دولت، وظیفه خودش را به درستی انجام دهد و مجلس هم در جاهایی که نیاز است بررسی کند و نظر دهد. در مجموع، من تعامل دولت و مجلس را مفید می دانم. البته در مجلس، نظرات مختلفی وجود دارد و این طبیعی است اما برایند کار مجلس با دولت، تعامل مثبتی است.
در همین بحث تعامل دولت و مجلس، واژه ای که اغلب از سوی برخی همکاران خودتان در مجلس هم استفاده می شود، "وکیل الدوله"بودن است که به برخی نمایندگان اطلاق می شود که مدافع دولت در مجلس هستند. نظر شما درباره چنین واژه هایی چیست؟
- این واژه در ادبیات سیاسی ما، سابقه تاریخی دارد. اما به نظر من نباید از چنین واژههایی استفاده کرد. اگر نمایندهای از نظر دولت حمایت کند باید به او حق داد، همانطور که باید به کسی که مخالفت میکند حق بدهیم. مهم این است که موضعگیری از سر درد و آشنایی به مسائل باشد. قبلا هم بودند نمایندگانی که از دولت حمایت میکردند.
البته بعضی از نمایندگان هم هستند که علاقهای به اینگونه وابستگیها ندارند و میخواهند مستقل باشند. آنجایی که دولت کار خوبی انجام دهد حمایت میکنند و آنجایی که اقدام دولت را قبول نداشته باشند مخالفت میکنند. من بدنه مجلس را از این جنس میبینم که هیچ علاقهای ندارند دربستی کار کنند و دائم در موضع موافق یا مخالف باشند بلکه به مضمون کار نگاه میکنند.
این نکتهای که اشاره کردید مبنی بر اینکه در گذشته رفتارهایی وجود داشته که باعث شده توقعاتی بوجود بیاید، آیا منظورتان این است که در گذشته، همراهیهای غیرمعمولی با دولت شده است؟
- برای مدتی در مجالس قبل، نوعی از همراهی وجود داشت که فقط به عنوانها توجه میکردند و این ممکن است برای موقت، مفید باشد اما در درازمدت برای کشور مفید نیست. من همیشه، چه در مجلس هشتم و چه در مجلس نهم، چه در دولت قبل و چه در دولت فعلی، به دوستان تاکید کردهام مهم این است که مجلس، مستقل باشد. استقلال مجلس به معنی عدم همراهی نیست. آنجایی که مفید و درست میداند به خاطر منافع مردم باید همراهی کند و آنجایی که درست نمیداند نظرش را میگوید. البته، گاهی بحث مصالح هم مطرح میشود و ممکن است انسان احساس کند اگر از برخی اشکالات جزئی صرفنظر کند بهتر است ولی در مسلک، نباید تغییری بوجود بیاید.
بعضی از نمایندگان بخصوص آنهایی که وابسته به طیف جبهه پایداری هستند نسبت به مدیریت شما انتقادات زیادی وارد می کنند. آیا در مدت این چند سال که ریاست مجلس را به عهده داشته اید تلاشی برای نزدیک کردند دیدگاه این نمایندگان به دیدگاههای خود انجام دادهاید؟
- ما یک ارتباط رفاقتانهای با تمام نمایندگان داریم و هیچ ایرادی نمیبینیم که بعضی از دوستان به روش ما انتقاد داشته باشند. این حق آنهاست اما به هر حال من یک روشی را برای اداره کشور، مطلوب میدانم و یک مسلکی هم برای اداره مجلس دارم. البته ما که مطلق نیستیم و از راهنماییهای دیگران هم استفاده میکنیم. مهم این است که ما بپذیریم جریانها و صاحبنظران سیاسی، برای آینده کشور با هم گفتوگو داشته باشند و به دنبال حذف و تحقیر و انگ زدن به یکدیگر نباشند.
ما چنین رفتارهایی را در هیچ دورهای درست نمیدانستیم، چرا که سایشهایی بوجود میآورد و کدورتهایی ایجاد میکند که منجر به کم شدن توان ملی میشود. اما اگر نظری داشته باشند ما اشکالی نمیبینیم که نظراتشان را مطرح کنند. آنجایی اشکال است که این اختلافنظرها به نفرت و دشمنی و لنگهکفش و اینگونه مسائل تبدیل میشود. من فکر میکنم این بلوغ سیاسی باید بوجود بیاید که در کشوری که دموکراسی هست؛ تنوع فکری در سیاست هست؛ تنوع فکری در اداره اقتصادی کشور هست؛ با حذف نمی شود مسائل را درست کرد. باید مسائل را به درستی تحلیل کرد و نمیشود گفت کسی، دردمندتر از دیگری است. در کل یک نوع تعامل منطقی بین جریانات سیاسی، البته با حفظ اختلافنظرهایشان وجود داشته و این موضوع اشکالی ندارد.
با وجود همه این حرفها آیا شما تعامل ویژهای با یک گروه خاص مثل جبهه پایداری برای نزدیک کردن دیدگاهها داشتهاید؟
- نه با این عنوان. البته آنها چنین درخواستی نکردهاند و اگر میخواستند مانعی از طرف من نبود. ولی از فراکسیونی که در مجلس هستند، بعضی از آنها آمدهاند و صحبت کردهایم و کلا مشکلی نیست.
مدتی قبل جلسه ای غیرعلنی با نمایندگان داشتید و آنطور که خبر آن از سوی برخی نمایندگان منتشر شده بود در این جلسه به آنها توصیه کرده بودید که در اظهارنظرهایشان از تریبون مجلس با دقت بیشتر و بر اساس اطلاعات موثق تر، صحبت کنند. آیا این موضوع به بحث توافق ژنو و مذاکرات هسته ای مربوط بود یا اینکه کلی تر بود.
- اگر بنا بود علنی بگوییم که علنی می گفتیم. (خنده)
نگاه شما نسبت به انتقاد از توافق ژنو در مقطع فعلی چیست؟
- من اشکالی نمیبینم که در مجلس یا در محافل سیاسی اگر کسی نظری دارد، آن را بیان کند. مهم این است که نظرات، چه در این موضوع و چه در موضوعات دیگر که به منافع ملی مربوط میشود با اطلاع و حفظ چارچوبها باشد، وگرنه چه اشکالی دارد اگر کسی نظر پختهای درباره توافق ژنو دارد آن را بگوید. منتها این نظرها باید از مجاری و روشهایی که متعارف است بیان شود.
شما خودتان انتقادی نسبت به این توافق داشته اید که به قول خودتان از مجاری صحیح، مطرح کرده باشید؟
- در این قضایا بینظر نیستم ولی نظراتم را از کانالی که لازم است و موثر میدانم بیان میکنم. مساله هسته ای از آن چیزهایی نیست که کف خیابان حل شود. مکانیزم دارد، جایگاه دارد، روش دارد و باید از روش آن استفاده کرد که تصمیمگیری را توانمند کند و اغیار از آن سوءاستفاده نکنند.
نظر شما درباره درخواست چندی قبل تعدادی از نمایندگان برای نقد علنی و رسانه ای توافق ژنو چیست؟
- در برخی چارچوبها، اشکالی ندارد نظرات را بیان کرد، حتی در مجلس هم گاهی اوقات نظر می دهند و عیبی ندارد، اما چارچوب ها باید حفظ شود. من فکر میکنم رعایت چارچوبهایی که باعث شود دیگران از اظهارات افراد، سوءاستفاده نکنند، راه علاج مشکلات است. در مجموع، به نظر من اشکالی ندارد اگر فردی بگوید که مثلا اگر فلان کار به این نحو انجام میشد بهتر بود.
شما کلا با انتقاد از مذاکرات هستهای از تریبون مجلس موافق هستید یا مخالف؟
- اگر انتقاد، مبانی عقلایی و منطقی دقیقی داشته باشد چه اشکالی دارد اگر مطرح شود.
فکر نمیکنید اگر نمایندگان از مجاری دیگری برای بیان انتقادشان در این حوزه استفاده کنند موثرتر و مفیدتر باشد؟
- هر کسی یک روشی دارد. بستگی دارد به اینکه چه چیزی و در چه زمانی بیان میشود. اینکه در مجلس، نظراتی در این زمینه بیان شود اشکالی ندارد. مگر در مجالس دیگر، چنین مباحثی مطرح نیست.
شما در مقطعی، ریاست تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان را به عهده داشتید. آیا در آن مقطع، امکان رسیدن به توافقی که در حال حاضر حاصل شده است وجود نداشت.
- شرایط، کاملا متفاوت است. من وزن بیشتر این سنگاندازیها و عدم توافق را در بیرون و در عملکرد قدرتهای بزرگ میبینم. تلقی آنها این بود که ایران به این تکنولوژی دست نمییابد و بنابراین دائما مانعتراشی میکردند که ایران جلوتر نرود. تئوری آنها این بود. اگر به خاطر داشته باشید ما در آن مقطعی که آن سه وزیر اروپایی به سعدآباد آمدند، پیشرفت زیادی نداشتیم و تازه در حال جلو رفتن بودیم؛ آنها گفتند تا ایران جلو نرفته است باید جلوی آن را بگیریم، منتها قول دادند که مانع پیشرفت ایران نمی شوند ولی درخواست کردند به صورت مقطعی، فعالیتهایمان را تعلیق کنیم. ایران هم در آن زمان، این موضوع را پذیرفت. البته این پذیرفتن به قصد این نبود که فعالیت هایمان را تعطیل کنیم بلکه با این هدف بود که بر اساس توافقات و چارچوبهای مشخص جلو برویم. بعد از ۲ سال معلوم شد که آنها هیچ انگیزه صادقانهای در این زمینه نداشتند و بنابراین تصمیم گرفته شد که کار جلو برود.
آنها باز هم در ذهنشان بود که هر طور میتوانند مانع شوند که ایران جلوتر نرود و احساس میکردند که ایران نمیتواند از یک مرز مشخصی جلوتر برود. من این نکته را هم عرض کنم که ایران همیشه به دنبال مذاکره برای حل سیاسی این موضوع بود و اینکه میگویند ایران میز مذاکره را ترک کرد از آن حرف های قلابی است که مطرح می کنند تا مشکل خودشان را حل کنند، وگرنه آنها بودند که یا نمیآمدند و یا بعد از توافق، میزدند زیر میز و خلاف توافقات عمل میکردند. منتها در بطن کارشان این نکته نهفته بود که فکر میکردند ایران به سادگی نمیتواند صاحب تکنولوژی شود.
به خاطر دارم زمانی که ما چند زنجیره غنیسازی راه انداخته بودیم و آژانس آن را تایید کرد، در یکی از مذاکرات به ما گفتند فرض کنید غنیسازی هم انجام دادید، بعد از آن میخواهید چه کار کنید. ما گفتیم بعد از انجام غنیسازی به سمت تامین سوخت نیروگاههایمان می رویم. گفتند این کار، نیازمند یک تکنولوژی بسیار مدرن دیگر است که تکنولوژی تولید میله سوخت است. راست هم میگفتند و تکنولوژی دقیقی است. گفتیم خب اگر شما خیلی نگران هستید تکنولوژیاش را به ما بدهید، اما گفتند این حرف ها شوخی است و ما هیچ وقت این تکنولوژی را به شما نمیدهیم و شما هم کاری با آن سوخت نمیتوانید بکنید.
گفتیم خب اگر شما ندهید مجبوریم خودمان این تکنولوژی را به دست بیاوریم و آنها با حالت تکبر پاسخ دادند که محال است. اما همین موضوع محال، عملی شد و من فکر میکنم آنها بعد از مدتی متوجه شدند که ایران از مرزها عبور کرد و صاحب تکنولوژی شد و حالا دیگر معنی ندارد که او را منصرف کنیم، پس باید با ایران مصالحه کنیم و لذا این دفعه خودشان پا جلو گذاشتند و این هم مربوط به این دولت نیست. آنها قبل از این دولت، تقاضای مذاکره کردند و من فکر میکنم پیشرفتهای ایران، معادله را قدری تغییر داد و غرب به این نقطه رسید که راهحلی به جز این نیست. موضوع دیگر این است که شرایط منطقهای هم تغییر کرده است و این هم یکی از عوامل مهم است.
تغییر شرایط داخلی هم نقشی داشت؟
- به نظرم مکانیسم مدیریتی در کار هم موثر است. یعنی ثقل کار، مربوط به سنگاندازی آنهاست اما همیشه تاکتیکهای داخلی می تواند کمک کند.
بحثی که در تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری هم از سوی یکی از نامزدها مطرح شد این بود که در یکی دو نوبت، ایران و غرب به مصالحه نزدیک شده بودند اما نگاه مخالف برخی مسئولان اجرایی وقت، مانع از این کار شد.
- بله، این موضوع تا حدی درست هست ولی همه مساله، این نبود، چون آنها هم یک عوامل فشاری داشتند. آن موجود عجیب و غریب در آمریکا، جرج بوش؛ او هم مشکل ساز بود و اجازه نمی داد چیزی به سادگی جوش بخورد. اشتباهاتی هم در داخل وجود داشت اما باید همه اینها را با هم بگوییم و واقعیت این است که وزن آنطرف، کمتر از مشکلات داخلی نبود.
این موضوع که ما در حال حاضر به طور کامل به تکنولوژی چرخه سوخت دست یافتهایم چقدر در ترغیب مسئولان کشور برای رسیدن به راهحلی در زمینه حل مساله هستهای نقش داشت. آیا در زمانی هم که هنوز به طور کامل به این تکنولوژی نرسیده بودیم به همین اندازه فعلی، برای مصالحه با غرب، انگیزه داشتیم؟
- تا آنجایی که من اطلاع دارم هیچ وقت ایران به دنبال این نبود که این منازعه، زیاد از حد گسترده شود. منتها دیگران این موضوع را شعلهور میکردند. اگر سوال این باشد که آیا ما زودتر نمیتوانستیم به چنین توافقی دست یابیم پاسخ این است که بله می توانستیم. این بر میگردد به همان مساله که باید در داخل از فنون لازم و متناسب با زمان استفاده میشد. چون ما مدتی است که به این تکنولوژی رسیدیم. اینها به بخشهایی مربوط است که قدری جنبه تاکتیکی دارد ولی اصل اینکه غرب، منازعه با ایران را برای مدتی تشدید کرد برای آن بود که نمیخواستند ما به اینجا برسیم. ما در این مقطع باید فشارها را تحمل میکردیم و هزینهاش را میدادیم اما از مرحلهای به بعد، میشد زودتر این مساله را ساماندهی کرد.
میخواهم کمی هم به مسائل داخلی و جریانهای سیاسی کشور بپردازیم. گفته می شد که شما قصد دارید برای یکپارچگی اصولگرایان، حزبی فراگیر تشکیل دهید، آیا چنین سیاستی را دنبال می کنید؟
- من چنین نظری نداشتهام اما در رسانهها اینگونه مسائل را مطرح میکنند و گاهی هم میبافند و برخی هم در موردش اظهار نظر میکنند و ناگهان انسان با یک کاخی روبرو میشود که بنیان ندارد. اصولا هم حرف منطقیای نیست و من بعید میدانم که همه جریانهای اصولگرا در یک حزب جا بشوند. اینها عقاید مختلفی دارند و این در حالی است که حزب، یعنی یک مرام سیاسی، یک مرام دیپلماتیک و یک مرام اقتصادی. آیا واقعا همه گروههای اصولگرا در این امور مشابهت دارند؟ البته اختلاف نظر اشکالی ندارد، حرف من این است که اینها، در یک حزب نمیگنجند و این تئوری، خیلی پایه محکمی ندارد.
اینکه در کشور، تشکیلات وجود داشته باشد خیلی کار خوبی است و اصولا ساماندهی امر اداره کشور در حکومتهای دموکراسی، با تشکیلات، امکانپذیر است. البته خیلی هم در این زمینه در داخل کشور مشکل داریم زیرا یک تلقی در بعضی از رجال کشور وجود دارد که اگر بگویند ما به هیچ حزبی وابستگی نداریم به این معنی است که خیلی آدم خوبی هستند. تا وقتی چنین نگاهی هست، همه احساس میکنند اگر فاصلهای با تشکیلات بگیرند، مثبت است. الان میبینید هر کسی که رئیسجمهور میشود میگوید من وامدار هیچ حزبی نیستم و منظورش از طرح این موضوع این است که من خیلی خوب هستم که وامدار نیستم. خب چنین تلقیای، تسری پیدا میکند و هر کسی که میخواهد در مسائل سیاسی نظری بدهد میگوید من مستقل هستم. یک سابقه تاریخی هم در ایران نسبت به فعالیت احزاب وجود دارد و وقتی اینها در کنار هم قرار میگیرند عملا مساله تشکیلات و راهاندازی آن با مشکل مواجه میشود.
اما باید بداینم کشور ما در دراز مدت به نهادهای مدنی منظم، نیاز دارد که از درون آنها، هم کادر تربیت شود و هم تئوریپردازی صورت گیرد. اینکه هر کسی سر کار میآید فقط به آشناهای خودش توجه کند، شیوه یک حکومت ایدهآل نیست. اگر حزب وجود داشته باشد افراد مجبورند ساختار درون حزبی را قبول کنند و شورای مرکزی حزب، فرد منتخب را پاسخگو میکند و از او می پرسد چرا فلان مسلک سیاسی یا اقتصادی را دنبال میکند. ولی اینکه همه جریانها بتوانند در یک قالب قرار بگیرند ممکن است عملی نباشد.
از اظهارنظرهای شما اینگونه برداشت می شود که با فعالیت های حزبی و تشکیلاتی موافقید....
- نه تنها موافقم، بلکه آن را ضروری می دانم...
اما عملکردتان غیر از این است و حداقل در انتخابات دو دوره اخیر مجلس در قالب آن تشکیلاتی که به جبهه متحد اصولگرایی معروف شد فعالیت نکردید.
- ما که میخواستیم ورود کنیم، اما شرایط به گونه دیگری رقم خورد. آقای مهدویکنی، اول به من گفتند شما دو نماینده معرفی کنید اما عده ای شلوغ کردند و گفتند چرا آقای لاریجانی دو نماینده داشته باشد، بعد گفتند یک نماینده معرفی کنید، ما هم قبول کردیم، بعد گفتند این یکی را هم بیرون کنید. ما هم گفتیم وقتی شما اینگونه برخورد میکنید پس نیازی به ما ندارید. بنابراین ما مخالفتی نداشتیم. اتفاقا آیتالله مهدوی کنی به صورت تلفنی به من گفتند که شما و آقای قالیباف هر کدام دو نماینده داشته باشید، بقیه هم به نسبتی، نماینده داشته باشند. ما مخالفتی نکردیم. البته آن زمانی که گفتند به جای دو نماینده، یک نماینده داشته باشید مقداری تعجب کردیم اما باز هم مشکلی نبود اما از این یک نماینده هم استقبال نکردند و مرتب، پیغام می دادند بکشید کنار. اتفاقا یادم هست که آن زمان، مقداری کمرم درد می کرد و منزل بودم و بعضی از آقایان آمدند و گفتند کار مهمی داریم.
حرفشان این بود که شرایط به گونهای است که ما فکر میکنیم شما کنار بکشید. ما هم گفتیم که اگر فکر میکنید با کنار کشیدن ما مشکل حل میشود من حرفی ندارم. ما مانعی نبودیم، بلکه دیگرانی بودند که فکر میکردند اگر به تنهایی تصمیم بگیرند خیلی خوب است و موفق میشوند. چنین مشکلاتی در مسیر فعالیت تشکیلاتی وجود دارد. البته این را هم بگویم که به چنین گروههایی تشکیلات نمیگویند. اینکه در هنگام انتخابات دور هم جمع شویم و نام گروهمان را کلفت بنویسیم، به این کارها تشکیلات نمی گویند. تشکیلات، زحمت دارد و باید برای آن وقت گذاشت، افراد را تربیت کرد و برنامه نوشت.
البته اینکه من جبهه متحد را میگویم، گروههای دیگر هم همینطور هستند و خیلی به هم باجی نمیدهند. کدام یک از این گروهها، یک برنامه قوی ارائه کردهو یا کادر، تربیت کردهاند. همینطوری عدهای رفیق دور هم جمع میشوند و گاهی عاطفی تصمیم میگیرند و مثلا میگویند چون فلانی گفته که با شما خوب است، پس تو هم در لیست ما باش. در همین انتخابات اخیر دیدیم که پس از انتخابات، همه این گروهها میگفتند که ما در انتخابات پیروز شدیم. بالاخره ما باید تاثیر برنده بودن یک گروه را میدیدیم اما ما که چیزی ندیدیم. آن تشکیلاتی که من میگویم باید سالها برایش زحمت کشید.
الان با توجه به اقداماتی که برای تقویت تحزب در دولت و مجلس در جریان است، چشم انداز فعالیتهای حزبی را چگونه ?
ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
working();