.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
يورش به پايتخت علويان
مطلب احمدي
يورش به پايتخت علويان

این روزها شاهدیم که رسانه ملی! در شبکه ملی ! (شبکه یک) با پخش سریال به اصطلاح طنزی به نام پایتخت به تمسخر فرهنگ و لهجه مردمان شمال کشور پرداخته که موجب انتقاد مردم شریف استان های شمالی مازندران و گلستان گردیده است. البته اين اقدام زشت و توهين به مردم نجيب و زحمتكش مازندران چند سالي است كه در تلويزيون مشاهده مي شود كه از جمله آن

1- در نوروز سال گذشته شخصیتی مازندرانی درسریال دارا و ندار (مسعود ده نمکی) به ایفای نقش پرداخت که علاوه بر این که بلاهت در او موج می زد به طرز فجیعی لهجه شمالی را به سخره گرفته بود.
2- در آگهی بازرگانی بهره برداری آب شخصیتی وجود دارد که به طرز وحشتناک و غیر واقعی لهجه مازندرانی را ….
3- حسین رفیعی مجری و بازیگر در برنامه های طنز تلویزیونی به گونه ای تاسف بار لهجه مازندرانی را …… و جالب تر این که یکبار هم در جلوی دوربین شبکه مازندران با وقاحت تمام این کار را کرد و مجری بی غیرت هم از خنده روده بر شده بود.
۰۰۰

در دید و بازدیدهای نوروزی در بین خانواده ها شاید یکی از مهمترین مباحث مطرح شده انتقاد از پخش سریال بي محتواي پايتخت و همچنین انتقاد از سکوت مسئولان استانی و کشوری در قبال ادامه پخش این سریال و مقایسه نحوه برخورد مسئولان دیگر استان ها با تمسخرهای سهوی و عمدی با فرهنگ مردمانشان است.
شايد در پاسخ گفته شود كه هدف اصلي سريال نقد مهاجرت به پايتخت و بازي شخصيت هاي آن نه توهين مردمان و فرهنگ بلكه نقد رفتارهاي عوامانه برخي افراد شهرستاني است كه در پاسخ به اين استدلال بي مايه بايد گفت كه انگار رسانه و نماد در سريال ها را نمي شناسند. و اگر به اين روال باشد بگذاريد كمي برخي رفتارها را به صورت زير نقد كنيم:
آری پایتخت نشینان مردمی را مورد تمسخر قرار می دهند که هر وقت نفسشان از دود و دمی که به هوا می پراکنند بند می آید به دامن طبیعت سر سبز همین خطه پناه می آورند و تا چشمشان به دریا می افتد فکر می کنند همان استخر و جکوزی است (که شمالی ها همانطور در فیلم نشان داده شده اصلا به عمرشان ندیده اند) و بی محابا به داخل آن می پرند و سالانه چند صد نفرشان در این مظهر زیبایی خدا تلف می شوند و موجبات زحمت همین مردم می شوند.
با دیدن زیبایی هاي طبيعت چنان ذوق زده می شوند که با فرهنگ دیش آورده شان در سواحل و جنگل ها جولان می دهند و با رفتارهای زننده شان طبیعت سبز ديار علويان را به لجن می کشند که همین مردم هم از شرم ، عطای سیر و سیاحت در استان خود را هم به لقایش می بخشند. (باور می کنید دو سال است که تنم به آب دریای مازندران نخورده؟)
از برکات حضور این هاست که اجناس و اقلام را باید گران بخریم و شهرهایمان با مشکل قطعی آب مواجه است و شبكه تلفن هاي همراهمان هم مختل مي شود.
بماند .... سفره پذیرایی این مردم نجیب برای همه مردم ایران باز است و این طبیعت برای همه ایرانیان است و از همه مهمتر ميهمان حبيب خداست.
در مورد این سریال دو نکته که تا بحال گفته نشده:
۱- نویسنده ،‌بازیگردان و بازیگر (نقش نقی) این سریال فردی است به نام محسن تنابنده که نظر شما را به حاشیه نگاری یک خبرنگار از اختتامیه جشنواره فجر سال گذشته در مورد این فرد جلب می کنم (…. شنیدن حرف‌های دوپهلو و گاه نیش‌دار سینمایی‌ها که به وسیله همین جشنواره‌ها به مردم معرفی شده‌اند، با تشویق‌ و سوت و کف همان عده تماشاگرنما (!؟) مواجه می‌شد.
از جمله می‌توان به درخواست مستقیم محسن تنابنده برای بازگشت جعفر پناهی به دامن سینما، اشاره کرد که واکنش‌هایی در پی داشت. بازیگری که با جویدن آدامس بادکنکی و بر سر داشتن کلاه (برای ثابت کردن بی حرمتی یا بی تفاوتی) برای سومین سال پیاپی از فجر جایزه می‌گیرد و به جبران مطرح شدن توسط جشنواره فجر، با عملی که در این روزها در محافل «حمایت از سینماگر ضدانقلاب» نامیده می‌‌شود، نشان داد تا چه حد لایق دریافت این جایزه است. نگاه‌های متعجبانه و گاه نگران و حتی عاقل اندر سفیه به خاطر تکرار سخنان مراسم افتتاحیه مسعود کیمیایی از زبان او و البته نیش مجری مراسم که پا را از محدوده خود فراتر گذاشت و با این جمله که “آقای تنابنده! لطفاً آدامستون رو دربیاورید ” نقبی به رفتار زننده این ستاره سینما در حضور جمعی از متشخصین در کاخ جشنواره زد…. )
آری این فرد با فرهنگ به تمسخر فرهنگ مردم شمال پرداخته…..
نجابت و ساده دلی بی فرهنگی است ولی آدامس جویدن در یک جمع به اصطلاح هنری اند با فرهنگی است.
۲-مقام معظم رهبری هم در مورد تمسخر لهجه قومیت ها در درس خارج خود( ۳۱ فروردین ۸۹) فرمودند:« متأسفانه یک کار زشتی در بین مردم رایج است که از لهجه‌های بعضی از ولایات تقلید می‌کنند؛ این آیا غیبت محسوب می‌شود یا نه؟
حالا این را هم من به شما عرض بکنم؛ غالب این شهرهایی که لهجه‌های آن ها تقلید می‌شود، شهرهایی هستند که دارای مردم غیرتمندی هستند که در حوادث مهم ۱۰۰ سال پیش، در مقابل دشمنان و مهاجمین ایستاده‌اند. این تصادفی نیست. این تقلید هم سابقه ندارد؛ یعنی توی هیچ یک از این کتاب‌های ادبی و طنز و غیره، ما ندیدیم که یک حرفی باشد که نشان دهنده‌ تقلید لهجه باشد. این مال همین اواخر است؛ یعنی مثلا از ۱۰۰ سال پیش به این طرف؛ یعنی از وقتی که کشور ما در مواجهه‌ با این دشمنی‌ها قرار گرفته. یکی از مناطقی که ایستادگی سرسخت کرده، مناطق شمال است، منطقه‌ گیلان؛ یکی از مناطق، منطقه‌ خراسان است؛ یکی از مناطق، مناطق آذربایجان است. این ها آن جاهایی هستند که مردمش سرسختی و سلحشوری نشان دادند؛ اتفاقا سعی شده است که همین‌ها از لحاظ لهجه در بین مردم سبک بشوند. یعنی تقلید می‌شود.
پس ضمنا در پرانتز، به این نکته هم توجه داشته باشید. این مسلما حرام است. در حرمت این عمل هیچ شکی نیست. لکن غیبت نیست. چون قیودی که در غیبت ذکر شد که مقوم معنای غیبت محرم شرعی است در این جا وجود ندارد. یکی از قیود، مستور بودن بود. خب، این مستور نیست. علاوه بر این که عیب نیست اصلا. کسی این را به عنوان عیب ذکر می‌کند، ولی اصلا عیب نیست! بنابراین وقتی عیب نبود، پس غیبت نیست. مثل این است که مثلا بگویند: آقا عمامه سرش است؛ این «عمامه به سر بودن» عیب نیست. ذکرش بنابراین غیبت نیست. علاوه بر اینکه امر ظاهری است، امر واضحی است. پس تعریف غیبت بر این صدق نمی‌کند، اما مسلما حرام استاین از باب تمسخر و از باب استهزاء و این هاست. این جا دیگر فرقی نمی‌کند که علی نحو عام استغراقی مورد نظرش باشد؛ یا نه، مثلا فرض کنید فرد خاصی را مورد نظر قرار بدهد و لهجه‌ یک شخصی را به عنوان این که لهجه‌ او، لهجه‌ عموم است تقلید بکند. این صور مختلفی دارد. همه‌ این ها محرم است. منتها تفاوتش این است که اگر غرض او لهجه‌ عموم باشد، این می‌شود اهانت به همه‌ آن جمعیت؛ که خب طبعا آثار خاص خودش را دارد. مثلا فرض بفرمایید اگر بخواهد استحلال بکند، بایستی از یکایک این ها استحلال بکند. آن جایی که یک نفر باشد، نه، از یک نفر استحلال می‌کند. این بحث عیب‌جویی است.
اگر چنانچه نه، تمسخر وجود نداشت، این از محل کلام خارج است. گاهی از این تقلیدها انجام می‌گیرد، اما هیچ قصد تمسخری هم نیست. یک وقتی چند سال قبل از این، در رادیو یک گوینده‌ای تقریبا تمام لهجات ایران را در یک برنامه‌ رادیویی بیان می‌کرد! بعد هم ما آن شخص را دیدیم. گفتیم بالاخره تو کجایی هستی؟! چون هم ترکی را مثل خود ترک‌ها حرف می‌زد که ما می‌فهمیدیم، هم مشهدی را مثل خود مشهدی‌ها حرف می‌زد! نفهمیدیم بالاخره کجایی است، نگفت آخرش هم که کجایی است؛ گفت من ایرانی هستم.
پس بنابراین گاهی تقلید لهجه به عنوان تمسخر نیست. کما این که تقلید لهجه‌ یک فرد هم به عنوان تمسخر نیست. یک عمل شیرینی است. خود آن فرد هم گاهی می‌نشیند و تماشا می‌کند که تقلیدش را دارند می‌کنند. خودش هم می‌خندد، خوشش می‌آید. پیداست که پس تمسخر نیست. این از محل کلام خارج است. آن جایی که قصد، استهزاء باشد، تمسخر باشد، آن جا می‌شود محرم.» ( پایگاه اطلاع رسانی آیت ا… خامنه ای)
به نظر می رسد که سکوت مسئولان استانی استان های مازندران و گلستان ،‌ائمه جمعه و نمایندگان مجلس در این باره به صلاح نباشد و انتظار این است که با یک هماهنگی اولیه و با شدت عمل نسبت به این موضوع واکنش نشان داده تا دیگر کسی جرأت چنین اقداماتی را نداشته باشد. نجابت هم حدی دارد.
پی نوشت:
1- بعد از پخش چند قسمت از مجموعه در مسیر زاینده رود در ماه مبارک رمضان سال گذشته که در آن چند بازیگر بدون هیچ قصد سوئی ، با لهجه اصفهانی (شاید دست و پاشکسته) به بازی پرداختند موجی از انتقاد و اعتراض در اصفهان و رسانه های گروهی به راه افتاد. از ائمه جمعه و نمایندگان تا شوارهای شهر و شهرداران و مردم عادی.
اینها همه در حالی بود که در این سریال به فرهنگ و شخصیت مردم اصفهان ابدا توهین نشده بود و لهجه آنها مورد تمسخر قرار نگرفته بود.
2- پیشنهاد می شود سایت (ج ن) و دیگر سایت های مشابه با انتصاب عوامل پشت پرده سریال به یک جریان انحرافی! و شخصیت مشکوک دولت! خون برخی را به جوش آورده و به میدان آورد.
3- برخی نمایندگان همیشه منتقد که الحمدلله مازندرانی هم هستند در مورد این قضیه سکوت کرده اند و …. ببخشید این بند را نادیده بگیرید چون یاد بلایی که این مازندرانی ها بر سر مرحوم کردان آوردند افتادم . بی خیال این بند!
4- راستی روسای دو قوه از سوه قوه کشور هم اتفاقا ریشه ای مازندرانی دارند؟!؟!؟
5- مصاحبه آقاي ابراهيمي ،‌معاون سياسي اگر چه دير بود ولي خيلي خوب بود.

مطلب احمدي


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

بابلسر 9 فروردين 1390
سلام:
آقای احمدی تحلیل خوب و بجایی بود . البته این نکته را نیز یادآوری کنم وقتی در شبکه استانی خودمان به لهجه و گویش محلی اهمیت نمیدهند از امثال مقدم ، تنابنده و... چه انتظاری داریم.به طور مثال شبکه مازندران در هر فصل برنامه های شبانه ای به طور زنده با اسامی بهارون ، شونیشت ،پیشوم و... روی آنتن میبرد که در تمامی این برنامه ها مجری با لهجه مازندرانی صحبت میکند ولی وقتی مهمانی را دعوت میکند که خیلی مشخص است مهمان از او بهتر میتواند محلی صحبت کند ، به ناگاه شاهد هستیم که مجری تغییر لهجه می دهد با زبان فارسی با مهمان مازندرانی خود صحبت میکند که این تلقی برای بیننده به وجود می آید که انگار تمام دکترها و مهندسان و قهرمانان ،.... مازندران به هیچ توانایی صحبت کردن به زمان محلی را ندارند.که این شرایط روز به روز در صداو سیما استان بیشتر میشود.نتیجه اینکه" از ماست که برماست"
نا شناس 10 فروردين 1390
دیشب شاهد نمایش مسخره ای از شبکه یک بودم که پس از اتمام سریال طی مصاحبه هایی در سطح شهر رضایت شهروندان را از این سریال به نمایش گذاشته بودند . جالب اینجاست که حتی یک نفر هم به عنوان مخالف پخش این سریال نبود و عامدا افرادی انتخاب شده بودند که نشان دهند شباهت گویشی با بازیگران سریال دارند . خود بخوانید تا آخر داستان را ... مگر می شود در خیابان مصاحبه کنی و همه موافق باشند ؟ به دست اندرکاران سایت شمال نیوز پیشنهاد می دهم یک نظر سنجی گسترده برگزار کنند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد . جا دارد که از مدیریت صدا و سیمای استان نیز که هیچ اقدام عملی در این خصوص انجام نداده تشکر ویژه شود .
نا شناس 10 فروردين 1390
با سلام
پیشنهاد می شود کمپین اعتراض به فیلم مضحک پایتخت توسط جوانان مازندرانی راه اندازی شود تا دیگر شاهد چنین حماقت ابلهانه ای از سوی صدا و سیما نباشیم. اگر قصد و غرض بر تمسخر مردم این خطه باشد باید اشاره کنم که راه جبران آن توسط مردم باز است زیرا در زمان تعطیلات که آقایان پایتخت نشین عازم مازندران می شوند تا اوقات خوشی را در ویلاهای خود بگذرانند، دیگر شاهد این اوقات خوش نخواهند بود.
حبیبی پیله کوهی 10 فروردين 1390


بسیار سریال قشنگی هست. اصلا هم توهینی تو سریال دیده نمیشه. مگه لهجه ما مازندرانیها وقتی میخواهیم فارسی صحبت کنیم غیر از اینه؟ مگه خنده داره؟ حضرات شبکه استانی را تماشا نمیکنند که تمام آدمهای لوده و مسخرش به صورت دلقکوار مازنی حرف میزنند و آدمهای مثلا با کلاسش فارسی صحبت میکنند.چرا تا به حال واکنشی به شبکه استانی نداشتید؟
تقي 10 فروردين 1390
آقاي احمدي ضمن تشكر از نقد منصفانه شما كه نقبي هم به رفتار نسنجيده سيماي مركز مازندران و مجريانآن زده ايد و به قولي فرموده ايد كه حرمت امامزاده را متولي اش نگه مي داريد . و به اعتراف و به نوعي اعتراض بعضي از هم زبان ما و قول خود شما برنامه هاي گاها سطحي و كم عميق مركز مازندران اهميتي به زبان مازندراني نمي دهد . در يك برنامه مجري وقتي از طريق پيام كوتاه به اش اعتراض مي شود چرا شما فارسي صحبت مي فرمائيد( آقاي م .زاده اي كه اتفاقا ته لهجه مازني اش بيداد مي كند) مي فرمايند 1). من مازني بلد نيستم ولي همان آقا يك شب بعد مازني را بلبل تر از من شما صحبت مي كند .2). ويا مي فرمايند برنامه ما غير مازني زبان هم بيننده دارد و در پاسخ به اين سئوال پس چرا نمايش هاي تان را به مازني پخش مي فرمائيد پاسخگويي وجودندارد(اصلا پاسخي وجود ندارد). ديگر چه انتظاران از ديگران داريد. ضمن بنده بعنوان يك مازني كه در خارج استان اين سريال را مي بينم در رابطه با اين سريال نظر م در نوشته آقاي رتجبر ار سال نمودم از آنجا كه ممكن است شمال نيوز آن را بنا به ملاحظاتي (طبق معمول) پشخ نكند آن را براي شما هم ارسال مي نمايم.
با سلام خدمت نويسنده اين مطلب و احترام به احساسات همه ي هم استاني هاي خودم( استان زادگاهم چون از آقايي پرسيدند اهل كجائي گفت هنوز شوهر نكردم) بنده هم مثل شما ها به اين سريال نقد دارم، اما نه مثل شما ها، نقد بنده فقط به خاطر نحوي بيان ديالوگهاي مازندراني توسط ارس و نقي است. والا بخش زندگي گروه شمالي سريال بخش طنز قصه است. طنز هم تعريف خاص خودش را دارد " طنز:اثری است ادبی که با استفاده از بذله، وارونه سازی، خشم و نقیضه، ضعف‌ها و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را به نقد می‌کشد" . هم ولايتي هاي عزيز، آقاي رنجبر و بقول خودت استاد دانشگاه، چرا ما نبايد به لايه پنهان داستان سريال و شايد هدف اصلي نويسنده و كارگردان، يعني همان به تصوير كشاندن رذالت هاي موجود در شهر بي عاطفه ها ي تهران بزرگ توجه كنيم.آقاي رنجبر آيا نيازي بود با سطح نگري اين بلوا را ايجاد كني تا جائي كه دست اندركاران سايت اجازه توهين به قوم ترك را در يكي از كامنت ارسالي بدهند. چرا شما و ديگر بيننده ي مازني سريال به اين قسمت از داستان سريال يعني رفتار داماد خانواده كه در روز از دست دادن پدر و بزرگ خانواده به فكر يك ميليون هزينه جراحي بيني زنش هست و اتفاقا چندين بار نيز آن را تكرار مي كند توجه نمي كنيد .و آنجا كه سريال رفتار كاملا بورژوازي گونه فرزندان فرد مرحوم را به تصوير مي كشد را نمي بينيد كه بجاي تمكين به تحويل خانه فروخته شده به خريدار به فكر حسابهاي بانكي و چك هاي وصول نشده ي ابو تازه درگذشته خود هستند و اين رفتار زننده و غير انساني آغاز ماجراهاي بعدي براي خانواده نقي و همراهان ايشان است. چرا به رفتار پول پرستانه افراد مركز نشين( عمدا ننوشتم تهراني چون در ادامه توضيح خواهم داد) توجه نمي كنيد. همان سكانسي كه هما خانم داخل كمد مشغول گوش دادن گفتگوي داماد خانواده با دختر مرحوم سر سرقت چك چندين ميليوني بود. يا چرا به موضوع وجود عدم اطمينان در زندگي زنا شوئي زوج هاي تهران دقت نفرموده ايد. همان سكانسي كه هما خانم بطور ناخواسته در حياط همسايه گير افتاده بود و با سر رسيدن زن پويا پورسرخ زخم كهنه آن زوج جوان سر باز مي كند و با وجود آن همه شواهدي كه نشان مي داد هما خانم بطور ناخواسته آنجا اسير شده است، بي منطقي زن يك نويسنده پايتخت نشين حتي اجازه گوش دادن به صحبت زن را بيچاره نميدهد. و خيلي ديگر از سكانسها و ديالوگهايي كه در جهت به تصوير كشيدن ناهنجاريها و پلشتيهاي موجود در شهر بي عاطفه ها يعني تهران بزرگ!!!( از نظر وسعت و جمعيت بزرگ ولي از فرهنگ، مدنيت و انسانيت حقير همانطور كه در سريال پايتخت، راه در رو و ديگر سريالها بخش كوچكي از انها به تصوير در امده اند). آقاي رنجبر و آقاي معاون تازه به دوران رسيده استاندار و همه ي هم ولايتي هاي عزيز به من بگوئيد چند درصد مردم تهران، تهراني هستند. عزيزان اگر از ديد يك بيننده ي غير احساسي به سريال نگاه كنيم خواهيم فهميد كه اين سريال تهران و تهراني هاي تازه به دوران رسيده ونه تهراني اصيل را به لجن كشيد و نه فرهنگ و مردم مازندران را اتفاقا خيلي از بزرگ منشي هاي موجود در رفتار خانواده مستحصل نقي در جهت دفاع از تحمل مردم مازندران به نمايندگي از ديگر اقوام ايران است. آخر داستان خدمت آقاي رنجبر عرض كنم آقا غلامعلي لب جوي نرسيده بند تاموم واكردي صبر مي كردي تما قسمت هاي سريال مي ديدي بعد قضاوت مي كرديد. شما كه الحمدالله دست به نوشتن تان خوب است و سايت شما نيوز از پخش نظرات صائب و غير صائب شما دريغ نمي ورزد. تكليف اقاي ابراهيمي و مقيمي كه نانون سياست را مي خورند بطور خودكار كه مشخص است.با آرزوي بهروزي و شادكامي براي همه ايرانيان عزيز الخصوص مازندراني با وقار و خوش قلب و مرام. يك مازندراني خيلي هم متعصب به زبان و فرهنگ آداب مازني.
458 10 فروردين 1390
آقاي احمدي ضمن تشكر از نقد منصفانه شما كه نقبي هم به رفتار نسنجيده سيماي مركز مازندران و مجريانآن زده ايد و به قولي فرموده ايد كه حرمت امامزاده را متولي اش نگه مي داريد . و به اعتراف و به نوعي اعتراض بعضي از هم زبان ما و قول خود شما برنامه هاي گاها سطحي و كم عميق مركز مازندران اهميتي به زبان مازندراني نمي دهد . در يك برنامه مجري وقتي از طريق پيام كوتاه به اش اعتراض مي شود چرا شما فارسي صحبت مي فرمائيد( آقاي م .زاده اي كه اتفاقا ته لهجه مازني اش بيداد مي كند) مي فرمايند 1). من مازني بلد نيستم ولي همان آقا يك شب بعد مازني را بلبل تر از من شما صحبت مي كند .2). ويا مي فرمايند برنامه ما غير مازني زبان هم بيننده دارد و در پاسخ به اين سئوال پس چرا نمايش هاي تان را به مازني پخش مي فرمائيد پاسخگويي وجودندارد(اصلا پاسخي وجود ندارد). ديگر چه انتظاران از ديگران داريد. ضمن بنده بعنوان يك مازني كه در خارج استان اين سريال را مي بينم در رابطه با اين سريال نظر م در نوشته آقاي رتجبر ار سال نمودم از آنجا كه ممكن است شمال نيوز آن را بنا به ملاحظاتي (طبق معمول) پشخ نكند آن را براي شما هم ارسال مي نمايم.
با سلام خدمت نويسنده اين مطلب و احترام به احساسات همه ي هم استاني هاي خودم( استان زادگاهم چون از آقايي پرسيدند اهل كجائي گفت هنوز شوهر نكردم) بنده هم مثل شما ها به اين سريال نقد دارم، اما نه مثل شما ها، نقد بنده فقط به خاطر نحوي بيان ديالوگهاي مازندراني توسط ارس و نقي است. والا بخش زندگي گروه شمالي سريال بخش طنز قصه است. طنز هم تعريف خاص خودش را دارد " طنز:اثری است ادبی که با استفاده از بذله، وارونه سازی، خشم و نقیضه، ضعف‌ها و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را به نقد می‌کشد" . هم ولايتي هاي عزيز، آقاي رنجبر و بقول خودت استاد دانشگاه، چرا ما نبايد به لايه پنهان داستان سريال و شايد هدف اصلي نويسنده و كارگردان، يعني همان به تصوير كشاندن رذالت هاي موجود در شهر بي عاطفه ها ي تهران بزرگ توجه كنيم.آقاي رنجبر آيا نيازي بود با سطح نگري اين بلوا را ايجاد كني تا جائي كه دست اندركاران سايت اجازه توهين به قوم ترك را در يكي از كامنت ارسالي بدهند. چرا شما و ديگر بيننده ي مازني سريال به اين قسمت از داستان سريال يعني رفتار داماد خانواده كه در روز از دست دادن پدر و بزرگ خانواده به فكر يك ميليون هزينه جراحي بيني زنش هست و اتفاقا چندين بار نيز آن را تكرار مي كند توجه نمي كنيد .و آنجا كه سريال رفتار كاملا بورژوازي گونه فرزندان فرد مرحوم را به تصوير مي كشد را نمي بينيد كه بجاي تمكين به تحويل خانه فروخته شده به خريدار به فكر حسابهاي بانكي و چك هاي وصول نشده ي ابو تازه درگذشته خود هستند و اين رفتار زننده و غير انساني آغاز ماجراهاي بعدي براي خانواده نقي و همراهان ايشان است. چرا به رفتار پول پرستانه افراد مركز نشين( عمدا ننوشتم تهراني چون در ادامه توضيح خواهم داد) توجه نمي كنيد. همان سكانسي كه هما خانم داخل كمد مشغول گوش دادن گفتگوي داماد خانواده با دختر مرحوم سر سرقت چك چندين ميليوني بود. يا چرا به موضوع وجود عدم اطمينان در زندگي زنا شوئي زوج هاي تهران دقت نفرموده ايد. همان سكانسي كه هما خانم بطور ناخواسته در حياط همسايه گير افتاده بود و با سر رسيدن زن پويا پورسرخ زخم كهنه آن زوج جوان سر باز مي كند و با وجود آن همه شواهدي كه نشان مي داد هما خانم بطور ناخواسته آنجا اسير شده است، بي منطقي زن يك نويسنده پايتخت نشين حتي اجازه گوش دادن به صحبت زن را بيچاره نميدهد. و خيلي ديگر از سكانسها و ديالوگهايي كه در جهت به تصوير كشيدن ناهنجاريها و پلشتيهاي موجود در شهر بي عاطفه ها يعني تهران بزرگ!!!( از نظر وسعت و جمعيت بزرگ ولي از فرهنگ، مدنيت و انسانيت حقير همانطور كه در سريال پايتخت، راه در رو و ديگر سريالها بخش كوچكي از انها به تصوير در امده اند). آقاي رنجبر و آقاي معاون تازه به دوران رسيده استاندار و همه ي هم ولايتي هاي عزيز به من بگوئيد چند درصد مردم تهران، تهراني هستند. عزيزان اگر از ديد يك بيننده ي غير احساسي به سريال نگاه كنيم خواهيم فهميد كه اين سريال تهران و تهراني هاي تازه به دوران رسيده ونه تهراني اصيل را به لجن كشيد و نه فرهنگ و مردم مازندران را اتفاقا خيلي از بزرگ منشي هاي موجود در رفتار خانواده مستحصل نقي در جهت دفاع از تحمل مردم مازندران به نمايندگي از ديگر اقوام ايران است. آخر داستان خدمت آقاي رنجبر عرض كنم آقا غلامعلي لب جوي نرسيده بند تاموم واكردي صبر مي كردي تما قسمت هاي سريال مي ديدي بعد قضاوت مي كرديد. شما كه الحمدالله دست به نوشتن تان خوب است و سايت شما نيوز از پخش نظرات صائب و غير صائب شما دريغ نمي ورزد. تكليف اقاي ابراهيمي و مقيمي كه نانون سياست را مي خورند بطور خودكار كه مشخص است.با آرزوي بهروزي و شادكامي براي همه ايرانيان عزيز الخصوص مازندراني با وقار و خوش قلب و مرام. يك مازندراني خيلي هم متعصب به زبان و فرهنگ آداب مازني.
حبیبی پیله کوهی 11 فروردين 1390
طغاری بشکند ماستی بریزد،جهان گردد به کام کاسه لیسان. صدآفرین به سیروس مقدم و محسن تنابنده عزیز که با ساخت این سریال زیبا و واقعی ، مسئولین دمدمی مزاج مازندران رو از بیکاری درآوردند ، آقایون شما رو سننه ، سته خواب، خیلی ساله که گلستان استان مستقلی شده و از مازندران جدا شده ، چرا گلستانیها واکنشی نشان ندادند؟ صورت ماه نقی رو(تنابنده) بخاطر بازی زیبایش میبوسم ، درخاتمه از این فرصت استفاده نموده از آقای رمدانی بخاطر سایت آزادشون تشکر میکنم و یک سفارش هم به مسئولین مازندران ، لطفا جاده های مواصلاتی استان رو عریضتر نموده ، سرعت گیرهای غیراستاندارد رو بردارند و مصالح ساختمانیکه در سطح شهرها از بابت ساخت وسازهای بی رویه ریخته شده جمع آوری کنند. اگر فکر میکنید کارگردان با این کارش به شما توهین و یا دهاتی ساده لوح فرض کرده ، شما با کار و تلاشتون ثابت کنید که اینطور نیست . به زیبایی استانمون که خیلی وقته که از دیگر استانهای جدید عقب مونده فکر کنیم. والسلام (جرج حبیبی)


محسن 11 فروردين 1390
با تشكر از مطلبتون
بايد خدمت اين جنابي كه مي فرماييند توهين نشده و يا مازني نبودند عرض برايت دوست عزيز متاسفم كه هنوز عمق ماجرا را درك ننمودي اولا توهينها و بي ادبي هايشان نسبت به فرهنگ و آداب و رسوم و زبان مازني مشهود و غير قابل انكار است به طور مثال مي توان به خلق كلماتي جديد كه مشخص نيست از كجاشان در آوردند و نسبت دادن اين كلمات به زبان مازني اشاره كرد برادر من اگر روزي گفتند طرف سيستاني است و اين سيستاني لهجه مازني را به تمسخر گرت پس بگوييم او مازندراني نيست والسلام اگر نميگفتن علي آباديست شما تصورتان چي بود آنها كجاييند ؟
اين مسئله اگر به نفع فرهنگ مازندران ختم به خير نشود بهدها خسارات جبران ناپذيري را بايد بدهيم ......
فاطمه 11 فروردين 1390
مازندرانی ها اگر راست می گویند با بچه های خودشان به زور فارسی حرف نزنند . و همون محلی خودشان حرف بزنند .
فرشاد راعی 14 فروردين 1390
آیا ما واقعاً به سوییچ میگوییم sevich؟ آیا واقعاً سالمندان مازندرانی فقط به فکر شکم هستند و یا اینکه هنوز با آن سن بالا در شالیزارها کار میکنند؟ و هزاران نقد دیگر که میشود به فیلم!!!!! روا داشت..
آری پایتخت نشینان اول فیروزکوه را گرفتند و ما حرفی نزدیم. الآن نوبت به گدوک و پلور و لاریجان و مرزن آباد رسیده و مسئولین مازندران همچنان ساکتند. هفته نامه نگاه وزارت آموزش و پرورش در معرفی جاذبه های گردشگری استان ها قله دماوند(بام ایران که در حوزه استحفاظی شهرستان آمل و استان مازندران قرار دارد) و پلور آمل و آب اسک و آب گرم لاریجان را جز استان تهران آورده است و ما سکوت کردیم. آیا اینها خلاف قانون تقسیمات کشوری نیست؟ چرا با این قانون شکنان به طور قانونی برخورد نمیشود؟
رحیم 17 فروردين 1390
ما خودمون در صدا و سیمای مازندان شاهدیم که چگونه با دوبله محلی و سریالهای کمدی نه چندان جالب و برنامه های زنده شبانه همه چی رو به تمسخر میگیرن بیشتر غریب نوازی میکنن اونها این کارهارو میکنن که ما این بلاها سرمون میاد من فقط از صدا و سیمای مازندران برنامه عمویادگار رو نگاه میکنم و خوشم میاد از شخصیتش وقتی هم در تهران برنامه داشت همه مجری ها و مهمانها انگشت به دهن مونده بودن و هر جا هم میره با لباس محلی و دفاع از فرهنگ مازندرانی میکنه و انتقاد هم از سریال پایتخت کرد اخیرا هم در خارج از کشور با لباس محلی به همراه استاد اسحاقی به اجرای نوروز خونی پرداخت متاسفانه مسئولین مازندران همچین هنرمندهایی رو هم اذیت میکنن و نمیزارن تا شعر و موسیقی پخش کنن و مجوز بدن حاظر هستن فارسی پخش کنن ولی مازندرانی نه یا اگر هم هست یه چند تایی گلچین شده همش همونا رو پخش میکنن در اجراهای زنده هم نمیزارن که با ساز و اواز باشه تا حد امکان جلوشو میگیرن

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 1.762 seconds.