.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
رضاخان باني جوك‌سازي عليه شماليها
مهدی علیپور
رضاخان باني جوك‌سازي عليه شماليها

بسياري از محققان بر اين اعتقادند كه ايجاد اختلاف ميان مردم از سياستهاي برنامه‌ريزي شده حكومت پهلوي اول و دوم با هدف تحكيم سلطه بر جامعه بوده است. ترسيم تصويري موهن از شخصيت شمالي‌ها، قزويني‌ها، تركها، اصفهاني‌ها و ... تبليغ مستمر بر اين گونه اهانتها از طريق ساختن جوك و لطيفه، در فرهنگ ملي و تاريخي مردم ايران جائي نداشته است.
در اين رابطه مطلبي را برگزيده‌ايم كه خواندن آن خالي از لطف نيست.
ساختن جوك‌هاي مستهجن و توهين‌آميز درباره شماليها تاريخچه چندان طولاني نداشته و به دوره رضا شا ه بر مي‌گردد. زماني كه رضاشاه در مقام سردار سپه بود و مقدمات به قدرت رسيدن خود را فراهم مي‌كرد جهت بهره‌برداري از احساسات مذهبي مردم در مراسم سينه‌زني تاسوعا و عاشورا شركت مي‌كرد. در اين مراسم قزاقها و تعدادي از طرفداران سردار سپه شعار مي‌دادند:
اگر در كربلا قزاق بودي / حسين بي‌ياور و تنها نبودي
مردم گيلان كه هنوز خاطره دمكراسي و فضاي آزادي را كه در منطقه وجودداشت از ياد نبرده بودند، نمي‌خواستند باقيمانده دستاوردهاي مبارزات‌شان زير چكمه قزاقها لگدكوب شود. گيلانيها كه تجارب شركت فعال در جنبش مشروطيت (نيروي اصلي تسخير تهران به سركردگي سپهدار اعظم تنكابني را گيلانيها تشكيل مي‌دادند) و همچنين تلاشهاي استقلال‌طلبانه و آزاديخواهانه شان در جنبش جنگل به رهبري ميرزا كوچك خان و سپس تشكيل اولين دولت جمهوري در گيلان، را پشت سر گذاشته بودند فريب تبليغات آزاديخواهي و ميهن‌پرستي دروغين قزاقها كه عموماً تحت كنترل افسران روسيه تزاري و سپس انگليسيها بودند را نخورده و در دوره‌اي كه همه جاي ايران شعار:
اگر در كربلا قزاق بودي/ حسين بي‌ياور و تنها نبودي
سرداده مي‌شد در رشت مردم طي تظاهرات مي‌خواندند:
اگر در كربلا قزاق بودي/ عبا و كفش، از حسين ربودي
كه بعدها اين بيت در جريان «كشف حجاب» به شكل زير هم خوانده مي‌شد:
اگر در كربلا قزاق بود/ حجاب را از سر زينب ربودي
مي‌گويند رضا شاه از آن موقع كينه رشتي‌‌ها را به دل گرفته و همه جا با توهين از ‌آنها ياد مي‌كرد و زمينه ساز ساختن جوك‌هاي مستهجن، مبتذل و توهين‌آميز عليه ‌آنها شد. او كه خود شمالي مازندراني بود هيچ فكر نمي‌كرد روزي اين جوك‌ها يا فحشها متوجه نه تنها رشتيها بلكه همه شماليها ازجمله مازندرانيها هم خواهد شد. چون اغلب در اين جوكها منظور از رشتي تمام اهالي ساكن بين شهرهاي آستارا تا گنبد است.
توهين و فحاشي به شماليها معمولاٌ با دو گونه تهمت صورت مي‌گيرد: اول هرزگي زنان و بي‌غيرتي مردان شمالي، دوم ترسو بودن شماليها.
كساني كه جوك عليه شمالي‌‌‌ها را انتشار مي‌دهند، آنقدر از نظر فكري ضعيف هستند كه شركت فعال زنان شمالي در فعاليت‌هاي توليدي، اجتماعي و سياسي و در نتيجه توقع‌شان در مشاركت در تصميم‌گيريها را هرزگي و سليطگي تعبير مي‌كنند. طبيعت كار و زندگي درشمال بسيار متفاوت با ديگر نقاط ايران است. زن مسلمان شمالي موقع كار در شاليزارها ممكن است جامه خود را تا زانو بالا بزند. اگر اين كار عيب است، بدحجابي در مراكز شهرهاي بزرگ به ويژه تهران، رواج مفاسد اخلاقي، موضوع فرار دختران كه بسياري‌شان به دام تجار زن در ايران و يا شيخ نشين‌هاي عربي مي‌افتند يقيناً جرمش بيشتر است. در حالي كه در تمامي اين موارد شمالي‌ها در ته ليست قرار دارند و از بقيه پاك‌ترند.
مرد شمالي عموماً مرد سالار نيست زيرا وي به اهميت نقش زن هم در امر كار و توليد و هم درفعاليت‌هاي اجتماعي واقف است. بر بستر چنين شرايطي است كه زنان بزرگ و نامداري كه نامشان در تاريخ ايران ثبت شده است از شمالي ايران برخاستند. زناني چون سيده ملك خاتون ديلمي و يا بي‌بي‌خانم استرآبادي كه حدود بيش از صد سال پيش، در آن دوره‌اي كه زنان از كمترين حقوق اجتماعي محروم بودند، مانيفست دفاع از حقوق زنان، كتاب معايب الرجال را مي‌نويسد و اولين مدرسه زنان را در خانه خودش داير مي‌كند.
و يا روشنك نوع‌دوست از زنان فعال دوران مشروطيت كه پيش از انقلاب مشروطه مدرسه 3 كلاسه‌اي را در شهر رشت براي بانوان باز مي‌گشايد و اولين انجمن زنان به نام پيك سعادت نسوان را تشكيل داده و اولين نشريه ويژه زنان يعني ماهنامه پيك سعادت نسوان را منتشر مي‌كند. و براي اولين بار در ايران در سال 1301، روز 8 مارس را بعنوان روز جهاني زنان در انزلي جشن مي‌گيرد.
اما درباره ترسو بودن شماليها. همانطور كه اشاره كرديم توهين و فحاشي به شمالي‌ها در قالب جوك سابقه چنداني نداشته و از اواخر دوره رضا شاه شروع شد. اين در حالي است كه تمام مشاهير و بزرگاني كه درباره شماليها نوشته‌اند، چه ايراني و چه خارجي، در وصف دليري و شجاعت مردم گيلان و مازندران مي‌باشد. بزرگاني چون فردوسي، فخرالدين اسعد گرگاني، خاقاني شيرواني، ناصر خسرو، حافظ ابرو، كسروي، صادق هدايت، سيريل الگود، پطروشفسكي، ابن الفقيه، برنارد لوئيس و ارنولد توين‌بي هر كدام مطالبي درباره شمالي‌ها نوشتند.
براي آشنايي با سرگذشت دليري شمالي‌ها علاقمندان را به سرگذشت مازيار، ماكان كاكي، مردآويج، اسپهبدان مازندران ديلميان آل زيار و آل بويه كه در تارنماي شماليها موجود است رجوع مي‌دهيم.
استقلال جويي، سركشي و دليري گيلانيان در دوره اشغال ايران در زمان سلوكيان در داستان‌ويس و رامين كه در اصل به زبان پهلوي بوده و فخرالدين گرگاني به فارسي برگردانده بسيار زيبا توصيف شده است، دوره‌‌اي كه از تمام مناطق ايران به اصطلاح امروزي «ازاله بكارت» شده بود، گيلان همچنان بخاطر شجاعت مردمانش در برابر كساني كه قصد تجاوز به او را داشتند دوشيزه‌‌اي باكره ماند و آرزوي وصال وي را بسياري از جهانخواران و متجاوزان به گور بردند.
كلام آخر اينكه مگر مدعي نيستيم كه ملت خوش ذوق و با استعدادي هستيم؟ چگونه است كه از پس ساختن جوكي كه عاري از توهين و فحاشي بوده و در عين حال به همان اندازه جالب و مفرخ باشد بر نمي‌آييم؟ وگرنه جوك و طنز به خودي خود چيز بدي نيست و كسي هم بدان معترض نيست. اما مغز بيمار و عليل بعضي‌‌ها، شايد هم براي رد گم كردن ديگران از ناتواني‌ها‌ي احتمالي خود و يا ارضاي تمايلات حيواني و اميال بيمارگونه خود توهين ديگران را علاج كار مي‌بينند. درتاريخ عضدي آمده است كه ‌آغامحمد‌خان قاجار كه خواجه بود 17 زن در حرامسراي خود داشت و چون قادر به كام‌گيري نبود با مشت و لگد و شلاق به جان آنها مي‌افتاد. باري اگر احترام متقابل بين انسانها وجود نداشته باشد از ياري و مساعدت متقابل در روزهاي سخت و بدبختي هم خبري نخواهد بود و اين همان چيزي است كه دشمنان مردم و مرز و بوم ما بيشترين بهره را از آن خواهند برد.


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

نا شناس 5 مهر 1386
با سلام و احترام. خیلی متن زیبا و جالبی بود. البته خود شمالی ها نیز بایستی مانند مردم آذری زبان، اتحاد بیشتری با هم داشته باشند تا غنی ترین فرهنگ ایرانی(یعنی فرهنگ شمالی) حفظ شود.
پاسخ ها به این نظر
شاهی 9 شهريور 1394
صحیح.اتحاد یعنی اینکه از ریشه خود(زبان و فرهنگمان)دور نشویم به کودکانمان از کودکی زبان (گلکی.گیلکی) یاد بدهیم و سر هر چیز کوچکی باید غیرت وتعصوب داشت شی تبرستان دا شی جان درم
نا شناس 9 مهر 1386
من به عنوان يك مازندراني اين مطالب را كاملاً تاييد مي كنم. اي كاش روزي برسد كه ديگر جكي عليه يكديگر نسازيم. از اينكه منظور از اين جك ها كل شمالي ها مي باشد شكي نيست.
نا شناس 10 مهر 1386
سلام علیکم
جناب آقای علیپور دست مریزاد، در باره کلیات مطلب بسیار مستدل و متین شما با ید به شما احسن گفت که برای اولین بار جراءت نموده اید و اینجوری رک سخن گفته اید این امر نشان از واقع بینی شما به مسائل دارد در این زمینه من با اجازه می خواهم دومطلب را یاد آوری نمایم:
1_. کاش به این موضوع اشاره می نمودید که گویند « من از بیگانه گان هرگز ننالم هرآنچه کرد با ما آن آشنا کرد ( اشتباه موجود در شعر را ...) و یا از ماست که برماست» و آن اینکه متاسفانه عده قلیلی از هم ولایتی های مان بخصوص از خطه گیلان گاهی خودشان این جوکها را ناخواسته بیان می کنند و این زیبنده مردمانی که شما تعریف درستی از سابقه علمی ، فرهنگی و ... آنها ارائه نموده اید نیست.
2_. بعید می دانم نسبت دادن این جوکها به رضا خان چندان صحیح باشد
نا شناس 10 مهر 1386
دهانتان را آب بکشید و درباره رضا خان حرف بزنید. ایران متمدن هر چه دارد از دوره رضاخانی است.
نا شناس 25 مهر 1386
سلام
نویسنده مطالب به کدام سند نانوشته و ناگفته استناد کردند که در هیچ جای مطلب ذکر نکردند .
انتشار مطالب کذب و ساختن تاریخ هنر نیست امیدوارنم روزی بدون تعصب در مورد رضاخان صحبت کنیم تاریخ بهترین گواه خواهد بود که رضا شاه خدمت کرد یا خیانت اما در مورد ساختن جوک شاید کمی بهتر باشد بیشتر مطالعه کنیم شاید دست پنهان حکومت روس را ببینیم
نا شناس 30 مهر 1386
سلام
نیازی به گذشت زمانی بیش از این نیست که ثابت شود رضاخان به این کشور خیانت نکرده است. هرکس در راس امور قرار گیرد قطعا ممکن است اشتباهاتی داشته باشد و نباید کم کاریها و خیانت های اطرافیان را به پای مسئول نوشت اگر اینطور است این خیانتها و این جنایاتی که بعد از انقلاب و همین حالا در حال انجام است آیا باید به پای معمار انقلاب و مثلا رهبری فعلی نوشته شود؟ بطور یقین اینطور نیست. از بخت بد رضاخان جنگ جهانی شروع شد و ایشان نتواستند ایده های خودشان را در زمینه سازندگی به اجرا در آوردند ولی درمدت کوتاهی که براریکه قدرت بودند خدمات ارزنده شان برکسی پوشیده نیست مثل تشکیل حکومت مرکزی مقتدر و حذف حکومت ملوک الطوائفی از کشور احداث راه آهن های متعدد ، احدات راه های مواصلاتی و ...که اینجا جای شرح آنها نیست. هرچند ممکن ایشان خطاهایی هم کرده باشند. بازهم تاکید می کنم نسبت دادن این جوکها به رضاخان چندان صحیح نیست چرا که این جور کارها با روحیات ایشان جور در نمی آید.
داریوش مازندرانی 30 مهر 1386
می شود اسنادی برای این نوشته نشان بدهید! دوست عزیز این را بدان رضا خان هر چه بد بود ولی مهین فرش نبود مثل ج.ا
عبدی 6 آبان 1386
آقای محترم جوکهای منتسب به رشتی هاهیچ ربطی به مازندران نداردخواهشاگیلان رابامازندران قاطی نکنید همانطورکه ازنظرآداب ومعاشرت هیچ سنخیتی باهم ندارند عزیزدل اگربه رشت رفته باشی آنوقت می فهمی که چقدرتفاوت بین یک رشتی وساروی وجودداردکه قیاس مع الفارق است مدیرمحترم سایت خواهشاجلوی این قیاسهارابگیرید...واقعاافتخارمیکنیم که مازندرانی هستیم نه چیزدیگر.اگرغیراین بودپس جنوبی هاچه غربی هاشرقی هاهمه یکجورند0....آقابازهم میگم مامازندرانی هستیم نه غیرازاین ساروی بودن ومازندران راعشق است .....
پاسخ ها به این نظر
عشق 3 شهريور 1394
تو مثلا شمالی هستی شمالیا باید متحد باشن با این کارا باعث میشید به همتون توهین شه
نا شناس 8 آبان 1386
سلام
خدمت نویسنده مطلب آخر عرض کنم یکی از ایراداتی که هم ولایتی های خطه گیلان از مازندرانی ها می گیرند اینکه ما خیلی عصبانی هستیم دوست عزیز من هم یک مازندرانی هستم (التبه جسارتا ساروی نیستم ) ولی در جوکهایی که می کفته می شود می گویند یکی شمالی شمال هم از دید آنها از آستارآ ست تا مرز گلستان با ترکمنستان سئوال به من بگو شما این قدر از مازندرانی بودن افتخار می کنی آخر مازندران چی داره که دیگر استانها ندارند (جز یک سری عقب افتادگی اقتصادی و توسعه ای که لعنت کند باعث و بانی کار و ان هم کسانی نیستند جز یک آدمهای بی عرضه بعنوان وکیل و مدیر) ای بابا کاش می گفتی ما همه مون اول ایرانی هستیم بعد مسلمان هستیم بعد شیعه هستیم اصلا اینجورجوک ها برارزنده هیج ایرانی نیست هم شهری جان ثابت هکردی اتا کمه عصبانی تشریف دارنی
پاسخ ها به این نظر
ترنم 6 خرداد 1394
اون افرادى که اينجا خودشون رو جدا از گيلان ميدونن,ميگن ما مازندرانى هستيم حق دارن,آخه شماهاى بى فرهنگ و سرد و خسيس کجا ,مردم بافرهنگ و گرم ,دست و دلباز گيلان کجا,شما ها اينقدر بى فرهنگ و آدم نديده هستين که حالا حالاها مونده به پاى گيلانيا برسين,همتون شدين سرايدار تهرانيا
پوریا 7 دي 1394
گیلک و مازندرانی هیچ فرقی با یکدیگر ندارند همانطور که زنجان و اردبیل و تبریز هیچ فرقی با هم ندارد در کل ما 8%جامعه ایران را تشکیل میدهیم و مردم خوب آذری زبان کشورمان هم 31% حال اگر شما میخواهید میتوانیم مثل لر ها به 2% کاهش پیدا کنیم!!!!!!!!!!!!!!!!!
نا شناس 8 آبان 1386
من يك مازندراني هستم كه ليسانس خود را در دانشگاه گيلان و فوق ليسانسم را در دانشگاه تهران اخذ كرده ام. خطاب به آن هم شهري با شعور !!! ساروي ام اولاً بايد بگويم كه براي شناخت مردم رشت بايد با آنها زندگي كني. سطح فرهنگ و شعور "رشتي هاي اصيل" قابل مقايسه با ساير ايراني ها و حتي گيلاني هاي غير رشتي نيست (غير از انزلي و لاهيجان كه با فرهنگ ترند). ثانياً اگر دقت كرده باشي جك ها در ابتدا در ايران براي اقوامي ساخته شده بودند كه بيشترين تاثير را در انقلاب مشروطه داشته اند. به علاوه چون بعيد است رضاخان داراي آن مقدار از امكانات اطلاعاتي و خبري باشد كه بتواند اين جك ها را بسازد و منتشر سازد, من فكر مي كنم اين جكها را كساني ساختند كه از مشروطيت ضربه بيشتري ديده بودند (روسها و انگليسي ها) تا بتوانند اين اقوام را سركوب و خمود سازند. ثالثاً ما و گيلاني ها و تاحدي هم گلستاني ها از يك نژاد مي باشيم. برويد و از پدر محترم خود بپرسيد كه اسم زبانش چيست حتماً مي گويد گيلكي. بنابراين ما با گيلاني ها قاطي هستيم (كه مايه اقتخار است). حالا اينكه چرا اين جك ها فقط به اسم رشتي ها ساخته شد (عليرغم اينكه قطعاً منظور از آنها كل شمالي ها به ويژه غرب مازندران و كل گيلان است) اين است كه رشت بر خلاف تبريز و ساري تنها نقطه اتصال گيلان به تهران است. و نيز اين شهر از نظر تاريخي هم نقطه تجمع مردم گيلان و غرب مازندران براي تجارت بوده است. رابعاً, من كه چند سال است در تهران زندگي مي كنم مي بينم كه متاسفانه بعضي از تهراني ها ناخواسته و نفهمانه اين جك ها را توسعه مي دهند حال آنكه هزار بار در مورد خودشان بيشتر صدق مي كند و اين را همه مي دانيم. خداوند به همه عقل بدهد... انشاالله ...
زنده باد گيلان و مازندران, و كل ايران. كور باد چشم استعمار نجس.
عبدی 14 آبان 1386
قابل توجه دونفری که به نظرماایرادگرفتند.عزیزان دل اولا بفرماییدواژه شمالی راچه کسانی بکارمیرندوازکی واردواژه ادبیات ایران شده است .درکجای تاریخ ایران سراسرنوارشمالی ایران دارای یک حکومت واحدبوده اند.وباهم مراودات داشته اند.چراقسمتی اعظم ازاستان تهران مانندفیروزکوه واوشان وفشم ولواسانات که به لهجه مازندارنی صحبت میکنندرانمیگویید.ولی چه اصراری داریدکه مارابه رشتیهابچسبانید.نکندشمانسبتی باآنهادارید.عزیزان من خودم قریب یکسال دررشت زندگی کردم البته به اجبارودیدم که فقطبایدتاسف خورد.که آنهاچه دشمنی وکینه ای ازمازندرانیهادارندوچشم دیدن مازندرانیهاراندارند.
تاریخ چندین هزارساله مزندران وطبرستان خودگواه این عرایض است .وبازهم میگوییم که مازندارن شهرمایادباد همیشه بروبومش آبادباد
مازندران راعشق است ومرکزانراساری هم بشتر.واین باعث غروراست ولاغیر
نا شناس 16 آبان 1386
اينجانب نظرات خوانندگان را دنبال كردم و ارتباط منطقي آنها را يافتم. خطاب به اين آقاي "عشق ساري" بايد عرض كنم كه داشتن يك هم استاني با سطح فرهنگ شما براي من ننگ است. شما از همانهايي هستيد كه در داخل مازندران نيز بين اين شهر و آن شهر جبهه بندي مي كند. رفتار رشتي ها با غير رشتي هاي گيلاني بسيار بهتر و با شخصيت تر از رفتار شما ساروي ها با ماست. اين در حالي است كه رشت حداقل دو برابر ساري مي باشد و از نظر سطح شهر نشيني قابل مقايسه با ساري نيست و بسيار با فرهنگ تر و باسواد تر از آن مي باشد و نيز جالب آنجاست كه بر خلاف ساري (در مقايسه با بابل) بيش از سه برابر دومين شهر گيلان يعني انزلي است. مركز استان شدن رشت هم برخلاف مركز استان ما (ساري) تنها در وسط استان قرار گرفتن آن نيست. بلكه اين شهر از ابتداي قاجار مهمترين شهر شمال ايران بوده و در حال حاضر نيز تنها شهر مورد توجه شمال ايران مي باشد (به سايت BBC رجوع كنيد). من از اينكه هم زبان و هم نژاد مردم گيلان مي باشم افتخار مي كنم. اين شما هستيد كه به علت كينه بي منطق خود با گيلك ها حتي با اسم زبان خودتان هم مشكل داريد (تازگي ها به زبان خود به جاي گيلكي مي گوييد مازندراني و شمالي و . . .). شما نيز بهتر است از اين به بعد وقتي به شهري رفتيد سعي كنيد نيمه پر ليوان را ببينيد. معلوم نيست در آن يك سالي كه در رشت زندگي كرديد چه بر سرتان آمده است كه اين همه عقده داريد. لابد در آن سال در گيلان دنبال كارهايي بوديد كه يك عمر در ساري به انجام آن خو گرفته بوديد!!! بهتر است به حال خودتان تاسف بخوريد كه فساد از در و ديوار ساري بالا مي رود. خداوند به شما عقل و فهم و فرهنگ و دين بدهد انشاالله. در ضمن محض افزايش اطلاعات و سواد شما بايد بگويم كه اولاً در برهه هايي از تاريخ ايران حكومت هاي شمالي (ديلميان آل زيار آْل بويه و . . .) كه همگي گيلاني بودند بر كل شمال و قسمت هاي زيادي از ايران حكومت مي كردند. ثانياً شمال ايران مثل يك كوچه بن بست است كه از گلستان شروع شده به گيلان ختم مي شود. ساكنان اين كوچه نيز از ورودي آن يعني گستان وارد شده اند. زيرا در غير اين صورت مي بايد ما شمالي ها ترك زبان مي شديم. پس نتيجه مي گيريم كه شمالي ها بيشتر از يك نژاد مي باشند كه با تيره هاي جنوب البرز و ساكنان قديمي ايران و نيز مهاجران ترك و اسلاو (روسيه) و . . . آميخته شده اند. مردمان اين نژاد واحد با گذشت زبان به به علت داشتن آب و خاك كافي كمتر با يكديگر ارتباط داشته اند. اين امر باعث تفاوت لهجه زبان گيلكي در شمال شده به طوري كه اين تفاوت لهجه را مي توان حتي از يك روستا به روستاي ديگر نيز مشاهده كرد و اين طور نيست كه به محض ورود به يك استان يا شهرستان لهجه فرق كند. آقاي "عشق ساري" بهتر است بعد از خواندن "تاريخ مازندران" كتاب "ما چگونه ما شديم" دكتر زيبا كلام را بخوانيد. كتاب "تاريخ گيلان" دكتر افشين پرتو هم خوب است.
زنده باد ايران زنده باد گيلان و مازندران و گلستان زنده باد ايران واحد
جاويد از چالوس
نا شناس 16 آبان 1386
اينجانب نظرات خوانندگان را دنبال كردم و ارتباط منطقي آنها را يافتم. خطاب به اين آقاي "عشق ساري" بايد عرض كنم كه داشتن يك هم استاني با سطح فرهنگ شما براي من ننگ است. شما از همانهايي هستيد كه در داخل مازندران نيز بين اين شهر و آن شهر جبهه بندي مي كند. رفتار رشتي ها با غير رشتي هاي گيلاني بسيار بهتر و با شخصيت تر از رفتار شما ساروي ها با ماست. اين در حالي است كه رشت حداقل دو برابر ساري مي باشد و از نظر سطح شهر نشيني قابل مقايسه با ساري نيست و بسيار با فرهنگ تر و باسواد تر از آن مي باشد و نيز جالب آنجاست كه بر خلاف ساري (در مقايسه با بابل) بيش از سه برابر دومين شهر گيلان يعني انزلي است. مركز استان شدن رشت هم برخلاف مركز استان ما (ساري) تنها در وسط استان قرار گرفتن آن نيست. بلكه اين شهر از ابتداي قاجار مهمترين شهر شمال ايران بوده و در حال حاضر نيز تنها شهر مورد توجه شمال ايران مي باشد (به سايت BBC رجوع كنيد). من از اينكه هم زبان و هم نژاد مردم گيلان مي باشم افتخار مي كنم. اين شما هستيد كه به علت كينه بي منطق خود با گيلك ها حتي با اسم زبان خودتان هم مشكل داريد (تازگي ها به زبان خود به جاي گيلكي مي گوييد مازندراني و شمالي و . . .). شما نيز بهتر است از اين به بعد وقتي به شهري رفتيد سعي كنيد نيمه پر ليوان را ببينيد. معلوم نيست در آن يك سالي كه در رشت زندگي كرديد چه بر سرتان آمده است كه اين همه عقده داريد. لابد در آن سال در گيلان دنبال كارهايي بوديد كه يك عمر در ساري به انجام آن خو گرفته بوديد!!! بهتر است به حال خودتان تاسف بخوريد كه فساد از در و ديوار ساري بالا مي رود. خداوند به شما عقل و فهم و فرهنگ و دين بدهد انشاالله. در ضمن محض افزايش اطلاعات و سواد شما بايد بگويم كه اولاً در برهه هايي از تاريخ ايران حكومت هاي شمالي (ديلميان آل زيار آْل بويه و . . .) كه همگي گيلاني بودند بر كل شمال و قسمت هاي زيادي از ايران حكومت مي كردند. ثانياً شمال ايران مثل يك كوچه بن بست است كه از گلستان شروع شده به گيلان ختم مي شود. ساكنان اين كوچه نيز از ورودي آن يعني گستان وارد شده اند. زيرا در غير اين صورت مي بايد ما شمالي ها ترك زبان مي شديم. پس نتيجه مي گيريم كه شمالي ها بيشتر از يك نژاد مي باشند كه با تيره هاي جنوب البرز و ساكنان قديمي ايران و نيز مهاجران ترك و اسلاو (روسيه) و . . . آميخته شده اند. مردمان اين نژاد واحد با گذشت زبان به به علت داشتن آب و خاك كافي كمتر با يكديگر ارتباط داشته اند. اين امر باعث تفاوت لهجه زبان گيلكي در شمال شده به طوري كه اين تفاوت لهجه را مي توان حتي از يك روستا به روستاي ديگر نيز مشاهده كرد و اين طور نيست كه به محض ورود به يك استان يا شهرستان لهجه فرق كند. آقاي "عشق ساري" بهتر است بعد از خواندن "تاريخ مازندران" كتاب "ما چگونه ما شديم" دكتر زيبا كلام را بخوانيد. كتاب "تاريخ گيلان" دكتر افشين پرتو هم خوب است.
زنده باد ايران زنده باد گيلان و مازندران و گلستان زنده باد ايران واحد
جاويد از چالوس
نا شناس 17 آبان 1386


جناب آقای جاوید از چالوس سلام علیکم
قبل از هر سخنی باید عرض کنم فهم انسا نها از مسائل متفاوت است و قضاوت آدمها نیز در مسائل به میزان فهم او بسته است. در این زمینه جبران خلیل جبران داستانی دارد با عنوان: « معرفت و نیمی از معرفت» که داستان چهار قرباغه ای است که هر یک معرف افراد هستند که تنها خود را حق می پندارد و کسانی را که از غیر خودش فکر می کنند را گمراه و باطل و الی... (مجموعه پیشتاز انتشارات نیک فرجام)
خدمت شما عرض کنم، اولا برای این حقیر بعنوان یک مازندران(غیر ساروی ) مشخص گردید حرف های آقای بقول شما عشق ساری ارزش جواب دادن ندارد ( لازم به یاد آوری است ایشان یقینا نماینده مردم شریف و ذیع شعور ساری نیست) و بدرستی اشاره نمودید ایشان از دسته ادمهایی هستند که بذر فتنه و تفرقه را در بین شهروندان شهر های مختلف استان می پاشند. ثانیا به نحوه نگارش و حتی صحت مطالب شما ایرادات فراوانی وارد است که تنها به بخشی از آنها اشاره می کنم:
1_. ادبیات بکار گرفته توسط شما اصلا قابل دفاع نیست،
2_. ایرادی که به بکار بردن لهجه(گویش) مازندرانی به جای گیلکی گرفته ای وارد نیست. زیرا به شهادت اکثر زبان شناسنان لهجه (گویش) مازندرانی یک واقعیت بوده و متفاوت از لهجه (گویش) گیلانی و یا همان گیلکی است.تازه دلیلی ندارد اگر تاکنونی به غلط از لفظ گیلکی استفاده می شد همچنان ادامه یابد. جستارتا مزید اطلاع شما و دیگر عزیزان عرض کنم که گیلکی، مازندرانی و... لهجه نیستند بلکه همگی گویشی از زبان فارسی اند.
3_. در رابطه با حکومت سلسله هایی که بر خطه شمال حکمفرمایی نمودند ، شما را به کتاب« دو قرن سکوت» دکتر زرین کوب ارجاع داده شخصا سکوت می کنم.
4_. شما چرا بدون ارائه تعریفی از فرهنگ اعلام می کنید مردم فلان شهر و یا فلان منطقه از فلان شهر با فرهنگترند و هکذا. منظور شما از اینکه با فرهنگترند یعنی چه؟ مگر فرهنگ غیر از باورهای دینی، ملی، محلی و یا رعایت یکسری هنجارهای پذیرفته شده است؟
5_. اینجانب همانطوریکه در یکی از نظرات قبلی نوشتم، متعقدم هر جند متاسفانه این جوکها گفته می شود و یک واقعیت است ولی نسبت دادن آن به رضاخان صحیح نیست زیرا نه با روحیات و ذائقه یک دیکتاتور جور در می آید و نه بقول یکی از بیننده گان محترم سایت امکان نشر آن برای او وجود داشت واین کار قطعا کار یک سری آدمهای مریض الحوال مرکز نیشین است.
احمد الله وردی زاده لداری

سوادکوهی 19 آبان 1386
این دورغ می باشد شمال نیوز کی گفته رضا شاه بانی این کاره این را بشتر تهرانیها دورست کردنند. بابا دورغ نوشتن هم حد و حدودی دارد شمال نیوز جان
نا شناس 21 آبان 1386
این نظر چه اشکالی داشت در رابطه با جوکهای رضاخانی در سایت نگذاشتید جناب آقای جاوید از چالوس سلام علیکم قبل از هر سخنی باید عرض کنم فهم انسا نها از مسائل متفاوت است و قضاوت آدمها نیز در مسائل به میزان فهم او بسته است. در این زمینه جبران خلیل جبران داستانی دارد با عنوان: « معرفت و نیمی از معرفت» که داستان چهار قرباغه ای است که هر یک معرف افراد هستند که تنها خود را حق می پندارد و کسانی را که از غیر خودش فکر می کنند را گمراه و باطل و الی... (مجموعه پیشتاز انتشارات نیک فرجام) خدمت شما عرض کنم، اولا برای این حقیر بعنوان یک مازندرانی(غیر ساروی ) مشخص گردید حرف های آقای بقول شما عشق ساری ارزش جواب دادن ندارد ( لازم به یاد آوری است ایشان یقینا نماینده مردم شریف و ذیع شعور ساری نیست) و بدرستی اشاره نمودید ایشان از دسته ادمهایی هستند که بذر فتنه و تفرقه را در بین شهروندان شهر های مختلف استان می پاشند. ثانیا به نحوه نگارش و حتی صحت مطالب شما ایرادات فراوانی وارد است که تنها به بخشی از آنها اشاره می کنم: 1_. ادبیات بکار گرفته شده توسط شما اصلا قابل دفاع نیست، 2_. ایرادی که به بکار بردن لهجه(گویش) مازندرانی به جای گیلکی گرفته ای وارد نیست. زیرا به شهادت اکثر زبان شناسنان لهجه (گویش) مازندرانی یک واقعیت بوده و متفاوت از لهجه (گویش) گیلانی و یا همان گیلکی است.تازه دلیلی ندارد اگر تاکنون به غلط از لفظ گیلکی استفاده می شد همچنان ادامه یابد. جستارتا مزید اطلاع شما و دیگر عزیزان عرض کنم که گیلکی، مازندرانی و... لهجه نیستند بلکه همگی گویشی از زبان فارسی اند. 3_. در رابطه با حکومت سلسله هایی که بر خطه شمال حکمفرمایی نمودند ، شما را به کتاب« دو قرن سکوت» دکتر زرین کوب ارجاع داده شخصا سکوت می کنم. 4_. شما چرا بدون ارائه تعریفی از فرهنگ اعلام می کنید مردم فلان شهر و یا فلان منطقه از فلان شهر با فرهنگترند و هکذا. منظور شما از اینکه با فرهنگترند یعنی چه؟ مگر فرهنگ غیر از باورهای دینی، ملی، محلی و یا رعایت یکسری هنجارهای پذیرفته شده است؟ 5_. اینجانب همانطوریکه در یکی از نظرات قبلی نوشتم، متعقدم هر جند متاسفانه این جوکها گفته می شود و یک واقعیت است ولی نسبت دادن آن به رضاخان صحیح نیست زیرا نه با روحیات و ذائقه یک دیکتاتور جور در می آید و نه بقول یکی از بیننده گان محترم سایت امکان نشر آن برای او وجود داشت واین کار قطعا کار یک سری آدمهای مریض الحوال مرکز نیشین است. احمد الله وردی زاده لداری
نا شناس 22 آبان 1386
جداً كه اسم زبان ما مازندراني ها يك افتضاح فرهنگي و هويتي است. در هيچ كجاي ايران (و شايد هم دنيا) نمي توان قومي را يافت كه اسم زبانش با اسم استانش يكي باشد!!! مردم غرب مازندران از نظر زباني با گيلان (به ويژه شهرستان رودسر) كاملاً اشتراك دارند به زبان خود مي گويند گيلكي. پس حالا كه اينها جز مازندران هستند (مي گويم حالا زيرا از رامسر تا چالوس زماني جز گيلان بود) تكليف اسم زبانشان چيست؟! لابد اسم زبان مردم گلستان هم تا ديروز مازندراني بود و امروز گلستاني مي باشد و فردا . . . !!! واقعاً مسخره است . . .
پدر ها و حتي پدر بزرگهاي ما به زبانشان مي گويند گيلكي. چگونه ممكن است آنها اسم زباني را كه سينه به سينه به ارث گرفته اند اشتباه بگويند!!! اين حرف توهين به آنها است. . .
شايد گيلكي يكي از لهجه هاي زبان پهلوي در شمال ايران بود كه با گذشت زمان همانطور كه زبان مناطق مركزي ايران تغيير يافت (به علت حمله اعراب و . . .) از فارسي فاصله گرفت و تبديل به يك زبان شد. سپس به علت عدم ارتباط ميان مناطق مختلف شمال (به خاطر آب و خاك كافي همانطور كه دوست قبلي گفتند) داراي تنوع لهجه بسياري گرديد. بنابراين از نظر من زبان ما مازندراني ها قطعاً يكي از لهجه هاي زبان بسيار زيباي گيلكي است.
از اين گذشته گفتن اين حرفها چه فايده اي دارد در حالي كه در مازندران در حال حاضر همه فارسي حرف مي زنند و به اينكه كمتر لهجه داشته باشند و بيشتر شبيه تهراني ها حرف بزنند افتخار مي كنند!!! اين كار يعني دعوا بر سر چيزي كه وجود خارجي ندارد!!!
نا شناس 26 آبان 1386
چرا اين مطلب من رو درج نكرديد؟ يك بار ديگر مي فرستمش:
جداً كه اسم زبان ما مازندراني ها يك افتضاح فرهنگي و هويتي است. در هيچ كجاي ايران (و شايد هم دنيا) نمي توان قومي را يافت كه اسم زبانش با اسم استانش يكي باشد!!! مردم غرب مازندران از نظر زباني با گيلان (به ويژه شهرستان رودسر) كاملاً اشتراك دارند و به زبان خود مي گويند گيلكي. پس حالا كه اينها جزء مازندران هستند (مي گويم حالا زيرا از رامسر تا چالوس زماني جزء گيلان بود) تكليف اسم زبانشان چيست؟! لابد اسم زبان مردم گلستان هم تا ديروز مازندراني بود و امروز گلستاني مي باشد و فردا . . . !!! واقعاً مسخره است . . .
پدر ها و پدر بزرگهاي ما به زبانشان مي گويند گيلكي. چگونه ممكن است آنها اسم زباني را كه سينه به سينه به ارث گرفته اند اشتباه بگويند!!! اين حرف توهين به آنها است . . .
شايد گيلكي يكي از لهجه هاي زبان پهلوي در شمال ايران بود كه با گذشت زمان همانطور كه زبان مناطق مركزي ايران تغيير يافت (به علت حمله اعراب و . . .) از فارسي فاصله گرفت و تبديل به يك زبان شد. سپس به علت عدم ارتباط ميان مناطق مختلف شمال (به خاطر آب و خاك كافي همانطور كه دوست قبلي گفتند) داراي تنوع لهجه بسياري گرديد. بنابراين از نظر من زبان ما مازندراني ها قطعاً يكي از لهجه هاي زبان بسيار زيباي گيلكي است.
از اين گذشته گفتن اين حرفها چه فايده اي دارد در حالي كه در مازندران در حال حاضر همه فارسي حرف مي زنند و به اينكه كمتر لهجه داشته باشند و بيشتر شبيه تهراني ها حرف بزنند افتخار مي كنند!!! اين حرف هاي ما يعني دعوا بر سر چيزي كه وجود خارجي ندارد!!!
نا شناس 29 آبان 1386
با عرض سلام، من اهل آمل هستم به مثابه کارم به تمام شهرهای شمال رفت و آمد دارم خدمت این آقای عشق ساری عرض کنم که اولاً ساری با اون مدیرای دهاتیش مایه ننگ مازندران البته خیلی هم جای تعجب نیست چون غالب جمعیت ساری دهاتی هایی هستند که چند سالیه وارد شهر شدند آدمایی کینه ای و ضعیف که ضعفشونو با واکنشهای پر از عقده میخوان جبران کنند. من نمیخوام به بخش فرهیختش توهین کنم اما بقول اون دوستمون این آقاعقده های شخصی خودشو با پیش زمینه این جوکها برد رشت اونا هم زدن تو پوزش که دمشون گرم حالا عقده ای تر از قبل میاد اینجا اراجیف مینویسه. اینو بدون مرم رشت اگه طرف و با فرهنگ ببینند جونشونو براش میدن آره آقای عزیز. چون خود هم رشت فروش دارم هم ساری اصلا چقدر خداییش افسوس میخورم ما زیر نظر رشت نرفتیم افتادیم دست یه مشت ساروی بی کلاس امل عقده ای.
اگه زبان شما سارویها مازندراینیه، مال خودتون. زبان ما آملیها -همونایی که شما ازشون بدتون میاد- گیلکیه و به این زبان و هر نوع وابستگی دیگری با مردم فرهیخته گیلان بخصوص رشت افتخار میکنیم حتی اگه در حد هموطن بودن باشه. با این حرفت از هم استانی بودن( به اجبار) با شما ساروی ها شرم میکنم . آخه واقعاً اون شهر چی داره جز یه مشت عقده ای که همه شهر های استانو انداختن به جون هم و هرچه به سمت غرب میریم شهرها محروم ترن. البته وقتمو گرفتم چون عمراً درج بشه. خدا یاورتون
عبدي 2 آذر 1386
واقعابايستي به غيرت امثال شمامازندرانيهاتاسف خورد...آقايان مازندرانيهاي عزيزدراين جوكهاشمارانيزقاطي ميكنند..ومتاسفانه خودتان داريدميگوييدبه ماهم به رشتيهاچسبيده ايم ..بله بايستي حس وطن دوستي داشته باشيم ولي جايي كه به ناموس شماتوهين ميكنندآيابازهم بايستي خودرابه رشتيهاچسباند..مازني هاي عشق گيلان مثل اينكه شمامتوجه نيستيدكه چطوراين آقاي نويسنده مقاله به شماوبه ناموس شماتوهين كرذه است ..بحث ساروي بودن نيست بحث ناموس وشرف ماست ..آقاي نويسنده دراين جوكهاميگوينديك رشتي چنين است نه اينكه بگوينديك شمالي ..حالاچطورشمابه خودتان اجازه ميدهيدكه كل خطه شمال راقاطي لين مسيله كنيد..آقايان مازني فكرميكنم نويسنده مقاله خودرشتي است وميخواست به نوعي حس شمالي بودن رادرهمه زنده كندونوعي يارگيري كندپس شمااشتباه نكنيد..بحث ساروي بودن ومازندراني بوذن نيست اينجامساله ناموس است كه به نوعي به كل مازندرانيهاتوهين شده است ولله قسم نميتوان كل شمال وفرهنگ آنهارامثل هم دانست ..بياييدكمي باخودتان خلوت كنيدوببينيدكه عمق بحث چه ميباشدآنوقت يقينابه اين نتيجه ميرسيدومطمناجلوي اين جورمطالب اراجيف ومزخرف خواهيدايستاد..لعنت خدابركسي كه به ناموس انسانهاتوهين ميكند... وبايستي تاسرحدجان ازناموسمان دفاع كنيم ..نه اينكه اجازه بدهيم هركس ازخدابيخبربه كل جمعيت شمال توهين كند..
نا شناس 3 آذر 1386
من از اول مطالب اين بخش را مي خواندم ولي گفتم شايد نيازي نباشد كه اظهار نظر كنم. چون فكر مي كنم اين نويسنده مطلب آخر به قول دوستمان همان آقاي "عشق ساري" است كه حالا كمي با فهم شده لازم ديدم جواب ايشان را بدهم. آقاي "عشق ساري" من اهل رامسر هستم. هم رشتي ها را ديده ام و هم ساروي ها را. اولاً منظور از اين جك ها كل شمالي هاست و اين را خود شما هم مي دانيد. فقط كافي است يكبار جلوي يك تهراني كه اين جك ها را تعريف مي كند بگوييد كه من رشتي نيستم آن وقت ببينيد در جوابتان حتماً مي گويد كه ما به كل شمال مي گوييم رشت. بنابراين اين شما هستيد كه با تاييد اين جك ها به ناموس خودتان توهين مي كنيد!!! و بايد به غيرت شما شك كرد!!! ثانياً من هم قبول دارم كه فرهنگ شمال ايران در همه جا يكي نيست. ولي اين طور نيست كه اين فرهنگ با خروج از گيلان و ورود به مازندران تغيير كند. فرهنگ شرق و غرب مازندران خيلي با هم فرق مي كند. اتفاقاً اين جوك ها به اشتباه به مواردي اشاره دارند كه در كل شمال مشترك است. يعني حضور اجتماعي زنان و . . . كه مايه افتخار شمالي هاست. همه مي دانيم كه از نظر آمار فساد گيلان و مازندران و گلستان آبرومند ترين مناطق ايران هستند. ثالثاً من هم آرزو مي كنم اي كاش ما جز رشت بوديم تا از تمدن و فرهنگ بالاي اين مردمان بهره مي برديم. براي من آرزو شده است كه يك بار يك ساروي مرا ببيند و بداند كه من رامسري هستم و من را تحقير نكند. چيزي كه هرگز در رشت نديدم و جز با عزت و احترام با من برخورد نكردند. ثالثاً آقاي عشق ساري من رشت را دوست دارم چون برخلاف ساري مردمان بسيار متمدن و با فرهنگي دارد و هيچ نيازي به دلسوزي "مكر آميز" شما ندارم. اين شما هستيد كه مي خواهيد ما را به زور به خودتان وصل كنيد. رابعاً ما خودمان را به رشتي ها مي چسبانيم چون اين جك ها را قبول نداريم. مطمئن باشيد حتي تهراني ها هم اين جك ها را قبول ندارند ولي عادت دارند براي كل ايران حرف در بياورند. در موارد جدي بارها ديده ام كه تهراني ها از شمال به ويژه رشت هميشه به نيكي ياد مي كنند. خامساً آقاي عشق ساري اين را آويزه گوش خود كن: "ما ايراني ها مردمان نخبه كشي هستيم هركس و هر قومي كه در طول تاريخ اين كشور بيشتر فهميد و خدمت كرد بيشتر مورد توهين قرار گرفت". به فرموده حضرت علي (ع) "ملتها به چهار چيز نابود مي شوند: دوري از اصليات پرداختن به فرعيات خوار شمردن بزرگان بزرگ كردن خواران". و متاسفانه شما و هم فكران تهراني تان هر چهار كار را داريد انجام مي دهيد...
بنی یعقوب 4 آذر 1386
آقای علیپور من که شمارا نمیشناسم . اما خودتان را با این حرفهای بی ریشه بی اعتبار نکنید . اگر اینچنین قضاوت شود که بسیار هم سطحی و پیش پا افتاده است . مطمئن باشید آیندگان هم در مورد " جوک هاو مسخره سرائی ها " این دوره و زمانه که تصادفا" بی شمار هم هست . چنین قضاوتی سر دستی خواهند کرد و آن را به شخصیت های برجسته مملکت نسبت خواهند داد .
بنی یعقوب 4 آذر 1386
آقای علیپور من که شمارا نمیشناسم . اما خودتان را با این حرفهای بی ریشه بی اعتبار نکنید . اگر اینچنین قضاوت شود که بسیار هم سطحی و پیش پا افتاده است . مطمئن باشید آیندگان هم در مورد " جوک هاو مسخره سرائی ها " این دوره و زمانه که تصادفا" بی شمار هم هست . چنین قضاوتی سر دستی خواهند کرد و آن را به شخصیت های برجسته مملکت نسبت خواهند داد . برای نمونه آقای علیپور . لطفا" بفرمائید در آینده " مسخره سرائی های " زیر را که در دوران خود بسیار رایج و متداول و ورد زبان اقشار مختلف جامعه هم بوده به چه کس ، یا کسان نسبت خواهند داد ؟ به " رضا شاه " و خاندان " پهلوی " ؟ و یا ... ؟ 1
نا شناس 4 آذر 1386

رب شرح لی صدری* ویسرلی امری* و احلل عقده من لسانی* یفقهو قولی*
این جناب یک شمالی (بابلی) از شمال دور افتاده و به دلیل علاقه به موطن اصلی خودم از بازدید کنندگان دائمی سایت شمال نیوز هستم و از اول نظرات نوشته شده در مورد این مطلب آقای علیپور را دنبال نمودم و این مین مطلبی است که می نویسم. ولی این بار دوست دارم از زاویه دیگری به قضیه نگاه کنم و آن اینکه یکی از مکارم و فضایل اخلاقی که در دین مبین اسلام به آن سفارش فراوان شده است، رعایت ادب است. حال این رعایت ادب می تواند در رفتار و گفتگوی حضوری باشد و یا امروزه به کمک تکنولوژی آی تی در عرصه گفتگوی اینترنتی. اما خلاصه تعریف ادب « ادب عبارت است از نگهداری اعضاء و جوار از حرکات و گفتار ناپسند و مردم را در حدود پایه خود احترام گزاردن» در این زمینه بهتر است ما ادب را از مکتب پیغمبر و آل او بیاموزیم. زیرا او و خاندانش ادب را از پروردگار خود آموختند و خودش به خداوند فرمود « ادبنی ربی فاحسن تادیبی» متاسفانه باید عرض نمایم این مهم از سوی بعضی از دوستانی که در این گفتگوی اینترنی شرکت نمودند رعایت نشده است. بخصوص از سوی کسانی که خیلی ادعای غیرت دارند و بعضا از سوی کسانی که جوابی برای ایشان نوشتند. دوستانی را که درصدد جوابگوئی برآمدند توصیه می نمایم در این زمینه به همان شعر معروف لقمان حکیم اقتدا کنند. اما جواب دوست عزیز غیرتی مازنی خودم: من فکر می کنم اولین شرط غیرتی بودن در هر مسئله ای تسلط بر خیشتن است. دوست عزیز حال اگر کسی در موضوعی واقع بینانه برخورد نمود و مخالف نظر شما بود باید بی غیرت تلقی شود؟ واین جوری به او توهین شود؟ آیا فکر می نمایی ناموس فقط زن و بچه اند؟ پس آبروی دیگران و حیثیت مردم و طرف سخن شما ناموس تلقی نمی شود؟ ضمن اینکه غیرتی بودن با تعصبی بودن به اندازه 180 درجه متفاوت است. مگر هیج کدام از دوستانی که در این گفتگو شرکت نمودند بر درستی و واقعیت بودن محتوی این جور لیطفه ها صحه گذاشتند آن شما انگه بی غیرتی را به آنها می چسانید. من فکر می کنم بهتر است دوستانی که با عصبایت در این گفتگو شرکت می کنند بهتر است قدر سعه صدر بیشتری بخرج داده و با استدلال منطقی تری وارد عرصه گفتگوهای اینچنینی بشوند.
الله وردی زاده لداری احمد
نا شناس 5 آذر 1386
ما گلستانیها بزرگترین شانس خود را زمانی ائردیم که از مازندران جدا شدیم .من به عنوان یک گرگانی از بین شهر رشت وساری شهر رشت را بهخاطر مردمش دوست دارم
نا شناس 6 آذر 1386
اي كاش نظرات خوانندگان را به ترتيب و به دنبال هم درج مي كرديد. به نظر مي رسه ترتيب واقعي شون با اون چيزي كه فعلاً در سايت قرار گرفته فرق داشته باشه!!! اين نظر من رو لازم نيست درج كنيد فقط بي زحمت انجامش بدين.
gf 17 آذر 1386
شما گرگانیها لیاقت همان زابلیها شاهرودیها و...را دارید
پاسخ ها به این نظر
گرگانی 25 شهريور 1397
من گرگانی ام و زبانم مازندرانی هست پدرم اهل گرگان و مادرم اهل زیارت در جنوب گرگان هست همچنین بیش از شصت هفتاد درصد مردم گرگان مازندرانی تبارند پس بی خود به ما گرگانی ها توهین نکنید.
وحیدی 30 آذر 1386
منطقه شمال ایران از زمان های دور از دسترس حمله دشمنان ایران بودهاست . دلایل:1 -مو قعیت جغرافیای شامل کوه های بلند وجنگل انبوه و حیوانات وحشی 2-مردمان شجاع وجنگجو که بصورت قبیله های کوچک زندگی می کردندو هر کدام رئیس و رهبر داشتند که در مجموع سرکرده های محلی وزیر نظر پادشاه محلی بودند . در زمان های دور کل جمعیت ساکنین شمال به صد هزار نفر نمی رسید وزبان انها گیلک شاخه از زبان پهلوی بوده است .در زمان حمله اعراب تنها نقطه ای از ایران به مدت دویست سال فتح نشد شمال ایران بود در زمان هارون الرشید حجاج یوسف سقفی 11 بار به گیلان لشکر کشید و نتوانست گیلان را فتح کند وتوسط قوم دیلم که در منطقه اشکورات رامسر و رود سر کنونی می زیستند دفع شدو از دل ان مبارزات حکومت ال زیار و ال بویه بیرون امد که گنبد قابوس یادگار ان دوره است .ابن سینا به مدت 8 سال از وزیران ال بویه بوده است.دوستان اگر تاریخ خودتان را بخوانید وحدت شما بیشتر می شود . پیشنهاد :هر عملی عکس العملی دارد برای خنثی شدن جک ها شما هم برای تهرانی ها جک بسازید وبرای انها ارسال فرمایید .
یک مازندرانی غیور 2 دي 1386
اصلا هم این جک ها مربوط به شمالی ها نیست مربوط به رشتی هاست. ما مازندرانی هارو حالا که نوبت جوک و توهین شده قاطی نکنین. دوما پهلوی اول اینکارو نکرده بلکه احتمالا از زمان پهلوی دوم بوده است . راست میگین بگین دریای مازندران، بپذیرین که گیلان و مازندران و گلستان و سمنان و تهران و ... جزوی از تبرستان باستانی بودند. بپذیرید که لنگرود جزو مازندران بوده، و بسیاری چیزهای دیگر اونوقت ما هم علیه کسی که علیه شما جوک دربیاره اقدام می کنیم
یک مازندرانی غیور 2 دي 1386
اصلا هم این جک ها مربوط به شمالی ها نیست مربوط به رشتی هاست.

ما مازندرانی هارو حالا که نوبت جوک و توهین شده قاطی نکنین. دوما پهلوی اول اینکارو نکرده بلکه احتمالا از زمان پهلوی دوم بوده است .

راست میگین بگین دریای مازندران، بپذیرین که گیلان و مازندران و گلستان و سمنان و تهران و ... جزوی از تبرستان باستانی بودند. بپذیرید که لنگرود جزو مازندران بوده، و بسیاری چیزهای دیگر اونوقت ما هم علیه کسی که علیه شما جوک دربیاره اقدام می کنیم (گرچه در واقعیت می کنیم ولی نه به طور جدی)
نا شناس 5 دي 1386
اين چه چرندياتي بود كه هم استاني قبلي ما گفت. حتي ما غرب مازندراني ها هم خود را جز مازندران نمي دانيم چه رسد به تهران و گلستان و سمنان و . . . . اين اراجيف را از كجايت در آوردي آقاي كدو؟؟!! طبرستان باستاني چه صيغه اي بود؟؟ وقتي عرب ها سرزمين شما را گرفتند اسمش را گذاشتند طبرستان. رنگ تيره پوست شما شرقي ها هم به خاطر همين است (با عرض پوزش). صد رحمت به ما غربي ها و هم نژادان گيلاني مان كه هرگز قومي نتوانست سرزمينمان را بگيرد حتي روسها.
تا همين چند ده پيش كل غرب مازندران جز استان شماره 1 بود (در كمال افتخار) كه بعد از نامگذاري استانها از استان شماره 1 (كه گيلان نام گرفت) ما را جدا و به استان شماره 2 (كه مازندران نام گرفت) ملحق كردند (در كمال تاسف). حالا كدو جان بگو لنگرود كجا جز شما بود؟؟؟
درياي مازندران را خانم اشرف پهلوي (فاحشه بين المللي) كه تنها افتخار شما شرق مازندراني ها است!!! اختراع كرد و گرنه اين اسم حتي از خزر هم مجهول تر و بي هويت تر است. در تمام دنيا به اين دريا مي گويند كاسپين كه مربوط به قوم گيل است و در زبان گيلكي غرب مازندران معني مي دهد.
دوم اينكه آقاي كدو خود گويندگان اين جك ها (تهراني ها) شما را در آنها شريك مي كنند چه ربطي به نويسنده مقاله داره؟ يعني تو با خواندن مقاله و نظرات خوانندگان اين را نفهميدي؟ واقعا كه كدو هستي اي فرزند اشرف پهلوي. . .
مي دونم كه درجش نمي كنيد چون كدو هستيد
هادي از شهسوار
پاسخ ها به این نظر
سپهر هیرکانی 10 مرداد 1396
دوست گرامی بنده اصالتا گرگانی ام ولی متولد تهران هستم و هنوز که هنوز هست خود را مازندرانی و طبری تبار می دانم.
اولا مازندران و گیلان بعد از اسلام یک سرزمین واحد به نام فرشواذگر بودند دوما افرادی که بر مازندران و گیلان حکومت می کردند ساسانی تبار بودند که مرکز حکومت خود را از گیلان به طبرستان انتقال دادند و نه گیلک بودند و نه طبری تبار بودند بلکه از تبار شاهان ساسانی بودند سوما زمان خورشید شاه که حاکم مازندران و گیلان بود سرزمین فرشواذگر فتح شد که شامل مناطق ساحلی مازندران و گیلان می شد و در جنوب شرقی اسبهدان باوندی به حاکمیت خود ادامه دادند و زیر سلطه اعراب نرفتند ضمنا در زمان داعی کبیر شاه طبرستان روس ها به اذربایجان و گیلان حمله کردند و مردم را قتل عام کردند ولی نتوانستند از عهده ی مردم گرگان و مازندران بر بیاییند و از ما گرگانی ها و طبری تباران شکست خوردند.
همه میدانند روس ها در گیلان چه جنایتی کردند پس واقعیت را پنهان نکن.
درضمن برو مارکر های ژنتیکی مردم مازندران و گیلان ر ا ببین.
مازندرانی ها کاملا شناسه قفقازی دارند ولی شما بیش از چنج درصد مارکر ترک دارید که نشان می دهد کاملا هم گیلک نیستید.
در ضمن کمتر قومی وجود دارد که مانند قوم تپور اصالت خود را همچنان حفظ کرده است.
انزلی نصفش ترکند استارا کاملا ترک نشین هست رشت ده درصدش ترکند بنابراین پروسه ترک شدن گیلان دارد پیشرفت می کند.شما برو مراقب باش یک وقت بچه هات ترک ربان نشن.
در ضمن در تقسیمات زمان قاجار کل سرزمین تالش برای اذربایجان بود حاضری تالش را به اردبیلی های ترک زبان و تالشی زبان بدهبد. در ان تقسیمات فرقی بین گیلان و زنجان نبودند و هر دو یک استان بودند از کجا معلوم گیلان برای زنجان نبود شما به جای خود برتربینی به معایب خودت نگاه کن ببین چرا مردم انزلی با رشت مشکل دارند چرا مردم استارا با رشت مشکل دارند چرا مردم رودبار میخوان به قزوین ملحق شند.
شما هیچ برتری نسبت به ما ندارید من نمیدونم چرا سعی دارید با گیلک نامیدن ما خودتون رو به ما بچسبانید.
با افتخار یکی تپوری پارتی تبارم. از دیار پهلوانان و فریدون و ارشم.زاده ی سرزمین شیر و ببر و پلنگم.
مهدي 9 دي 1386
بهتر اينه كه قبل از درج نظر خوانندگان ،نظرات خوانده شود تا اينقدر سطح سايت پايين نيايد. كم مانده بعضي از خوانندگان به هم فحش ناموسي بدهند!!
نا شناس 10 دي 1386
اين چه چرندياتي بود كه هم استاني قبلي ما گفت. حتي ما غرب مازندراني ها هم خود را جز مازندران نمي دانيم چه رسد به تهران و گلستان و سمنان و . . . . اين اراجيف را از كجايت در آوردي آقاي كدو؟؟!! طبرستان باستاني چه صيغه اي بود؟؟ وقتي عرب ها سرزمين شما را گرفتند اسمش را گذاشتند طبرستان. رنگ تيره پوست شما شرقي ها هم به خاطر همين است (با عرض پوزش). صد رحمت به ما غربي ها و هم نژادان گيلاني مان كه هرگز قومي نتوانست سرزمينمان را بگيرد حتي روسها.
تا همين چند ده پيش كل غرب مازندران جزء استان شماره 1 بود (در كمال افتخار) كه بعد از نامگذاري استانها از استان شماره 1 (كه گيلان نام گرفت) ما را جدا و به استان شماره 2 (كه مازندران نام گرفت) ملحق كردند (در كمال تاسف). حالا كدو جان بگو لنگرود كجا جزء شما بود؟؟؟
درياي مازندران را خانم اشرف پهلوي (فاحشه بين المللي) كه تنها افتخار شما شرق مازندراني ها است!!! اختراع كرد و گرنه اين اسم حتي از خزر هم مجهول تر و بي هويت تر است. در تمام دنيا به اين دريا مي گويند كاسپين كه مربوط به قوم گيل است و در زبان گيلكي غرب مازندران معني مي دهد.
دوم اينكه آقاي كدو خود گويندگان اين جك ها (تهراني ها) شما را در آنها شريك مي كنند چه ربطي به نويسنده مقاله داره؟ يعني تو با خواندن مقاله و نظرات خوانندگان اين را نفهميدي؟ واقعا كه كدو هستي اي فرزند اشرف پهلوي. . .
مي دونم كه درجش نمي كنيد چون كدو هستيد
هادي از شهسوار
اسماعیل کوثری از لنگر ساری 10 دي 1386
از اینکه مازندران درطول تاریخ از مرز شیرود به سمت شرق بوده است شکی نیست .دیگر اینکه مردم گیلان همیشه از شجاع ترین مردم ایران بودهاند نیز تردیدی ندارم مساله جوک سازی هیچ ربطی به اقوام و گروهها ندارد و جزو تفریحات غیر تمیز محسوب می شود ولی ایرانی بودن مازندرانی و گیلانی .وتهرانی وهرجای ایران وطن پر افتخار من است به عنوان یک ایرانی و مسلمان وساروی تمام اقوام ایرانی را توصیه به یکپارچگی می نمایم اسماعیل کوثری مدرس مراکز اموزش عالی تهران وکارشناس ارشد مردم شناسی
جلیل حسین تبار 12 دي 1386
همه جای ایران سرای من است.همه ما مخلوق خداوند رحمان هستیم.خداوند رحمان ذات ما انسانها را طوری آفریده که دارای اصول مشترک باشیم مثلا دروغ ,دزدی,خیانت در امانت,بی وفایی,تنبلی,ترس,خود فروشی وناموس فروشی و... در همه جای دنیا ودر میان همه اقوام جزء رزایل محسوب میشود ودر مقابل صداقت ,رزق حلال,امانتداری,ناموس پرستی ,شجاعت,فعالیت مثبت و.... در همه جای دنیا جزء فضایل محسوب میشودو این به هیچ جغرافیایی وابسته نیست حال اگر رزایل یا فضایل فوق الاشاره در فردی کمرنگ یا پررنگ گردد به عوامل خاصی بر میگررد که جای طرح آن در این خلاصه نمی گنجد ولی این مطلب را همه ادیان ومورخان تایید میکنند در صورتی بر جماعتی رزایل حاکم شود آن جماعت محکوم به فنا هستند دوستان ,متاسفانه بیشتر جای بحث نیست من مطمئنم که شما نظراتی در رد یا قبول عرایض بنده دارید ولی باید عرض کنم که ما فرزندان بنی آدم خیلی از اهداف آفرینش واصل زندگی فاصله گرفتیم که مباحث سخیفی همچون مازنی بودن,رشتی بودن,تهرانی بودن و.... را شاخص میکنیم همه ما با ید با مثبت اندیشی در فکر تامین منافع فردی بدون اینکه به منافع جمعی لطمه وارد کنیم باشیم در فکر اثبات خود ,خانواده,روستا,شهر,استان,کشور,منطقه,قاره,کره و... باشیم.و بردارها را برا ی سرعت بیشتر وبهره مندی مادی ومعنوی افزونتر ,هم جهت کنیم.
سوادکوهی 12 دي 1386
اگر ما نبودیم ایران و ایرانی در 1386 وجود نداشت. بله ما مازندرانیها
شکست عرب ها از مازندراني ها
چند ماه پس از مرگ «حجاج» حاكم اموي كرمان و فارس كه ماموريت پشتيباني از حمله نظامي به مازندران و تصرف اين منطقه از ايران را داشت كه هنوز به تسخير اعراب در نيامده بود، يزيد ابن مهلب كه از سوي دمشق مامور اين كار شده بود 31 ماه مه سال 714 ميلادي به تنهايي دست به حمله زد كه از مازندراني ها شكست خورد و عقب نشيني كرد. ابن مهلب دو سال بعد دو واحد كوهستاني بر نيروي خود اضافه كرد و از سه نطقه به مازندران حمله برد كه بازهم شكست خورد و با دادن تلفات سنگين عقب نشيني كرد و با اين دو تجربه در صدد جمع آوري نيرو براي حمله نظامي ديگري بود كه در جريان يك توطئه داخلي به قتل رسيد. مازندراني ها و گيلاني ها بعدا، خود داوطلبانه مسلمان شيعه مذهب شدند و فشار نظامي اعراب در كار نبود. قبلا گروهي از خانواده هاي مازندراني كه در دوران ساسانيان افسران ارتش ايران را تامين مي كردند و به اسپهبدان معروف بودند دست به مهاجرت از ايران زده بودند. خانواده هاي اسپهبدان و گروهي ديگر از ايرانيان پس از انقراض ساسانيان براي اين كه به دست اعراب نيافتند دست عزم مهاجرت به هند كرده بودند. اين ايرانيان در سال 716 ميلادي به گجرات هند رسيدند و شهر سنجان (سنگان) را در اين منطقه تاسيس كردند (براي اطلاع از جزئيات به كتاب قصه سنجان، چاپ بمبئي مراجعه شود). اين ايرانيان مهاجر، در هند به «پارسيان» معروف شده اند كه پس از گذشت 13 قرن همچنان به ايران و فرهنگ ايراني وفادار مانده اند. اين مهاجران در قرن گذشته به صنعتي شدن و استقلال هند كمك موثر كردند و شوهر بانو اينديرا يك پارسي به نام پيروز گاندي بود كه پسرش راجيو نخست وزير هند شد و بيوه او سونيا هم اكنون رئيس حزب حاكم هند است.
نا شناس 15 دي 1386
اين چه مطالبي .... بود كه هم استاني قبلي ما گفت. حتي ما غرب مازندراني ها هم خود را جز مازندران نمي دانيم چه رسد به تهران و گلستان و سمنان و . . . . اين اراجيف را از كجايت در آوردي آقاي كدو؟؟!! طبرستان باستاني چه صيغه اي بود؟؟ وقتي عرب ها سرزمين شما را گرفتند اسمش را گذاشتند طبرستان. رنگ تيره پوست شما شرقي ها هم به خاطر همين است (با عرض پوزش). صد رحمت به ما غربي ها و هم نژادان گيلاني مان كه هرگز قومي نتوانست سرزمينمان را بگيرد حتي روسها. تا همين چند ده پيش كل غرب مازندران جزء استان شماره 1 بود (در كمال افتخار) كه بعد از نامگذاري استانها از استان شماره 1 (كه گيلان نام گرفت) ما را جدا و به استان شماره 2 (كه مازندران نام گرفت) ملحق كردند (در كمال تاسف). حالا كدو جان بگو لنگرود كجا جزء شما بود؟؟؟ درياي مازندران را خانم اشرف پهلوي (. . . بين المللي) كه تنها افتخار شما شرقي مازندراني ها است!!! اختراع كرد و گرنه اين اسم حتي از خزر هم مجهول تر و بي هويت تر است. در تمام دنيا به اين دريا مي گويند كاسپين كه مربوط به قوم گيل است و در زبان گيلكي غرب مازندران معني مي دهد. دوم اينكه آقاي ... خود گويندگان اين جك ها (تهراني ها) شما را در آنها شريك مي كنند چه ربطي به نويسنده مقاله داره؟ يعني تو با خواندن مقاله و نظرات خوانندگان اين را نفهميدي؟ واقعاً كه . . . هادي از شهسوار
آرش 17 دي 1386
خدمت دوست عزیزی که گفتند لنگرود جزو مازندران بوده(!!) باید عرض کنم قبل از آنکه شاه عباس حکومت گیلان را در حدود سال 1000 هجری به صورت واحد در آورد و مرکزیت آن را به رشت واگذار کند، گیلان را دو بخش بیه پیش و بیه پس به مرکزیت لاهیجان و فومن تشکیل می داد که بخش بیه پیش از شهسوار تا حدود کوچصفهان(25 کیلومتری غرب لاهیجان، 20 کیلومتری شرق رشت) را شامل میشد در حالی که لنگرود در 12 کیلومتری شرق لاهیجان قرار داده وحدود 80 کیلومتر با شهسوار(مرز سابق گیلان و مازندران) فاصله دارد!! و رابینو نویسنده کتاب ولایات دار المرز ایران (کنسولیاری بریتانیا در رشت) نیز از لنگرود به عنوان بندر طبیعی لاهیجان نام برده است (صفحه 399) کاش کمی قبل از سخن گفتن مطالعه می کردیم تا هر سخنی را از زبان نرانیم ... اما راجع به بحث اصلی باید بگویم که دوستان می دانید فرق ما شمالیها با کردها و ترکها چیست؟ فرقمان این است که اگر آنها هم مثل ما با هم اختلاف دارند اما در یک محیط جمعی بر خلاف ما چنان با هم متحد میشوند که گویی تمام اختلافات را به یکباره از یاد می برند اما ما... اگر آن دوست عشق ساری هم در یکی از دانشگاه های تهران دانشجو بودند اینک اینگونه سخن نمیگفتند که گویی تهرانیان مردم ساری را به چشم مردم نیویورک می بینند(!!) یک تهرانی فقط تهرانی را قبول دارد و بس غافل از اینکه کمتر کسی پیدا می شود که لا اقل 3 نسل پیشش نیز ساکن تهران بوده باشد!!! بنده به عنوان یک لاهیجانی به شمالی بودن خود افتخار کرده و به تمام شمالیها اعم از رشتی، ساروی و... احترام می گذارم. در ضمن دوست عزیز فکر نمیکنم اینکه بپذیریم لنگرود جزو مازندران بوده یا نه به اندازه مقابله با توهین هایی که خواه بخواهید یا نه متوجه خود شما هم هست اهمیت داشته باشد. در ضمن مگر این توهینها را شما میکنید که با اطمینان می گویید متوجه چه کسی هست و چه کسی نیست؟!! درود بر شمالی، مرگ بر تفرقه افکن غیر شمالی، ننگ بر تفرقه افکن شمالی آرش از لاهیجان
م.ج 17 دي 1386
با خوندن نظرات شمالی های عزیز به این مطلب پی بردم که واقعا حقشون همین جک ساختنهاست. یه چند تا نکته رو فقط گوشزد کنم.

اول اینکه طبرستان رو عربها رو مازندارن نزاشتن. اسم قدیمی اینجا بوده. در ضمن تو قدمت مازندران خیلی خیلی بیشتر از گیلانه. زمان کوروش کبیر هم طبرستان بوده و کوروش برای نبرد با آشوریها که خیلی جنگنده بودن یه لشکر از مردم مازندران رو با خودش برد که همگی قوی هیکل و طبر به دست بودن و لشکر آشوری رو تارومار کردن. اون زمان کل استان گیلان پوشیده از جنگلهای انبوده بود. فردوسی در مورد مازندران شعر گفته و تو شاهنامه هم حتما داستانش رو خوندید اما صحبتی از گیلان نبوده در حالیکه نه سرد و نه گرم و همیشه بهار در مورد گیلان هم صدق میکنه معلوم میشه تو مازندران تمدن بود.

و اما در مورد این جوکها به نظر من تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها... درسته به نظر من خیلی زشته گفتن این مدل جکها و نشون دهنده بی فرهنگی و عقب موندگیه.

اما در کل تمام جکهایی که در مورد رشتی ها ترکها و ... میگن همشون در مورد تهرانی ها کاملا صدق میکنه چون تو تهران از همه مدل آدم هست. تهران تر ترین شهر ایرانه همه چیز اونجا ترینه. بزرگترین. پرجمعیت ترین.پیشرفته ترین. کثیف ترین. فاسد ترین و ... مخلوطی از صفتها خوب و بد که بدهاش بیشتره.

راستی سطح فرهنگ رو از شبکه های استانی هر شهری میشه تشخیص داد. یه نگاهی به شبکه مازندران بندازید. فکر کنم از خنده بترکید. یه عده احمق بی هنر جمع شدن و چرت و پرت به خورد ملت میدن. اصلا کوچکترین خلاقیتی و زیبایی تو برنامه هاش نیست. حتی بلد نیستن ساعت برنامه ها رو تنظیم کنن. یادمه ماه رمضون همیشه ربنا رو نصف کاره میگفت و وسطش اذان شروع می شد. یعنی بلد نبودن زمان رو تنظیم کنن. رئیسشم که الان بهرامه... میگم بهرام چون یکی از دوستهای بابامه و این آدم رو من از نزدیک میشناسم گزارشگر فوتبال بود. یادتونه بازی نساجی و استقلال تو جام حذفی رو ؟ چند سال پیش. گزارشگرش همین بهرام خودمون بود که اینقدر سوتی داد نگو و نپرس. مثلا به زرینچه میگفت زرچه گر... حالا چنین آدمی شده رئیس صدا و سیمای مازندران. کلا شمالی ها آدمهای ضمخت و بی ذوق و هنری هستند. اون هنری که تبریزیها یا اصفهانیها دارن کجا و هنر شمالی ها کجا که فقط بلدن تو شالیزار برنج بکارن.... برید تو تبریز و کلا شهرهای آذری ببینید زنهاشون چه قالی هایی میبافن من که ندیدم یه زن شمالی عرضه و هنر قالی بافتن داشته باشه اگه هم باشه خیلی خیلی کم...
نا شناس 19 دي 1386


سلام دوست عزیز از لاهیجان
احسن بر نحوه نگرش شما به مسائل و درود بر چگونگی نگارش شما. اما نمی دانم چرا آقا هادی از تنکابن اینقدر با عصبانیت قلم زدند. خوب شد عرصه گفتگو عرصه اینترنت است واگر نه معلوم نبود چه به کش به کشی به راه میافتاد. من فکر می کنم بیننده های دیگر مناطق به این حسن روابط ماها می خندند. این پنجمین مطلب بنده است که در این پینوشت ها ارائه می نمایم آخرینش توصیه رعایت ادب با استناد به آیات الهی و سنت پیامبری بود در گفتگوها حتی اینترنتی ولی ظاهرا یا دوستان نخوانند و یا اصلا گوش کسی بدهکار این حرفها نیست. حالا گیرم یک مازندرانی مدعی شود رشت هم روزی جزء مازندران بود!!!! مگر چیزی عوض می شود؟ یا یه گیلانی مدعی شود یه روزی گرگان هم جزی از گیلان بود چه اتقاقی میافتد. اصل اینه که این جوکها که متاسفانه گفته می شود براندازه هیج قومی نیست
نا شناس 19 دي 1386
بابا جمع كنيد اين بساط رو تا بين اين دو استان خون وخونريزي نشد . چون بارها نشان داده شد كه آدمهاي اين دو منطقه احساساتي و غير منطقي هستند. تازه اون آقاي عشق غرب مازندران ( هادي خان!) چنان از رنگ پوست حرف ميزنه كه انگار اهل هلسينكيه! :) بد بخت تو همين دهات آمل و نور پر اين تيپ ادماييه كه تو به رنگشون افتخار ميكني. اتفاقاَ به نسبت آيكيوي پايين تري هم دارند.رنگ اصيل ايراني پوست سفيد و چشم و موي سياه هست يعني همين هايي كه تو آمل نور و نوشهر ميبيني.ضمناَ بيچاره رشتيا حتي شرق گيلان رو هم آدم حساب نميكنند ( كه خدايش حق هم دارند) چه برسه به تو كه در منتهي اليه شرق گيلاني! بجاي اين پاچه خواريها براي گيلانيها ( بجاي دفاع منطقي!) كه مثل تمام اقوام ايراني قابل احترامند و پرداختن به يه مشت مزخرف به فكر استان مستقل براي خودتون باشيد تا ما هم كمتر مزخرفاتتونو بشنويم. كاويانپور از چمستان.
امین از تهران 19 دي 1386
سلام به همه ی هموتنان عزیز
من به واسطه 1 دوست رشتی به این سایت آمدم
باید بگم که هر چی در مورد رشتی ها جک می گویند همه کذب محض است
من به شخصه طی این دو سه سالی که با این دوستم بودم چیزی جز فرهنگ و ادب و شعور از ایشان ندیدم و همچنین موقع مسافرت به رشت و انزلی چیزی جز مهمان نوازی از این مردم با فرهنگ ندیدم.
و باید بگویم مردم گیلان خیلی با فرهنگ تر از مردم مرکز ایران هستند.
نا شناس 20 دي 1386
جناب آقای کاویانپور از یکی از روستاهای آمل!
کسی که دیگران را آدم حساب نمیکند قطعا خود آدم نیست. مردمان رشت بسیار با فرهنگ تر از آنند که کسی را آدم حساب نکنند. در ضمن این رشتیها نیستند که بیچاره اند، بیچاره شمایید که میخواهید بین مردم رشت ومردم شهرهایی مثل لاهیجان، لنگرود، رودسر و ... اختلاف بیندازید. آنها حتی شما را هم آدم حساب میکنند!
شهروندی از بزرگترین شهر شمال ایران، رشت.
از گنبد 22 دي 1386
آقا استان گلستان رو زابلی ها درنوردیدند عزیزانمان در مازندران و گیلان شما نگذارید که پای زابلی ها به شهرو روستاهایان کشیده شود... که کار کاری که اینان در گلستان دارند میکنند شبیه کارهای همان یهود است با فلسطینیان...
عباس 22 دي 1386
منظورت از اين مطلب چي....؟
ايران 24 دي 1386
مدير مسئول محترم شمال بيوز . به نظر بنده بايد بيشر تاريخ را مطالعه كرد تا مبناء جك
بهتر مشخص شود . نگاه به رفتار انگليس ، سر خوردگي و شكستهايي كه در همان زمان حتي رضاخان از ملت غيور ايران خورده اند تماما" گوياي آن است كه انگليس براي جبران شكستهاي خود دست به اين كار زده و ما هم چاشني رفتارمان شد .مرگ بر انگليس .
حسن و پرهام 26 دي 1386
بنام خدا
ما كل مطلب و نظرات تمامي دوستان را خونديم و بنظرمون قسمت عمدة نظرات با عصابانيت و در دفاع از يك قوم ، شهر و يا منطقه به نگارش در اومده بود و شايد اگر هر كدام از عزيزاني كه نظر دادن دقايق بيشتري رو تآمل ميكردند نظراتي رو مي نگاشتند كه مي تونست بار تاريخي و فرهنگي اين بحث رو بالا ببره . بسياري از ارائه كنندگان نظر در بين نظرات خودشون به كتاب هاي تاريخي زيادي استناد كردند كه نشون مي دهه بطور عمومي اهالي استان هاي شمال ايران افرادي با مطالعه هستند كه اين خود از نشانه هاي سطح بالاي فرهنگ مردم اين منطقه هست . بعنوان يك ساروي افتخار مي كنم به كل مردم شمال ايران كه از گنبد گرفته تا آستارا پر از انسانهاي فرهيخته و با فرهنگيست كه باعث گرديدند در تمامي ادوار تاريخ اين گوشه از كشور عزيزمان ايران هميشه حضوري تاثير گذار در تاريخ اين مرز و بوم داشته باشد .
به اميد روزي كه به آن سطح از تعالي فكري برسيم كه قضاوتمان در مورد افراد ، اقوام ، شهرها ، استان ها و كشورها بر اساس برداشت هاي متقن و واقعبينانه باشد و نه تنها يك سري حرف هاي بي پايه و سبكسرانه و همچنين اميدوارم هر كدام از ما تمامي سعي و تلاش خود را بنمائيم تا بيشتر از اينكه وقت خود را در مورد قضاوت هاي بيجا و نابجا در مورد ديگران صرف كنيم ، خود را تعالي بخشيم باشد . باشد كه بدين طريق زندگي را برخود و اطرافيانمان شيرين تر وشيرين تر بنمائيم .
به اميد آنروز
پدر و پسر ساروي – حسن و پرهام
نا شناس 26 دي 1386
من از مسؤولین شمال نیوز تعجب می کنم چطور اجازه می دن که این مطالب سراسر توهین ،خالی از منطق ، تا حد زیادی دروغ و ناشی از عقده های شخصی و خیالبافی رو پخش بشه.
هشداری هم برای کسانی که در این بحث های بیهوده شرکت می کنند . شاید این بحث ها عمدی و جهت دار از منابع خاصی هدایت بشن . همون سیاست معروف تفرقه بنداز و حکومت کن.
گالش 28 دي 1386
یک روزی یک دروغ گو گفت خانه کد خدا عروسی است ودی مردم دسته دسته خانه کد خدا مروند کم کم شک کرد نکند راست گفته باشد خودش هرم رفت خانه کد خدا .اقایان اهمیت دادن به این موضوعات از نظر بنده مهم است جای بسی شگفت است که بطور سیستماتیک جک بسیار خنده داری می سازند که باعث نشاط خواننده و تحقیر دیگران مشود .اثار مخرب ان بر کسی پوشیده نیست ولی اندیشمندان شمالی به فکر باشند این یک نوع هجمه فرهنگی وسازماندهی شده استبیایید مکرشان را به خودشان مانند ایینه انعکاس دهید تا از تاثیر ان در اذهان نا اگاه کم وکمتر نمایید.
شاپور-قزوين(گيلاني) 1 بهمن 1386
باسلام به كليه دوستان صاحب نظر.اماعرايضم:
1-باتوجه به مستندات تاريخي كليه ساكنين اوليه درياي خزرازيك نژادوفرهنگ بودند كه تفكيك وتفريق شماليها به گيلاني ومازندراني و........به صلاح نيست وشماليهاي همانند آذريها هميشه بايد پشتيبان همديكرباشند آنچنانكه تمايزي دريك آذري تبريزي وزنجاني و........مشهودنيست.
2-درراستاي ايجادوحدت سياسي واجتماعي ورفع موانع توسعه اي كليه شماليها بايد دربخش تسريع فرايند توسعه شمال اهتمام نمايند آنچنانكه حقير فرقي درلوشان،بابل،ساري،گرگان،آستاراوگنبدنمي بينم وهمه به عنوان شمالي داراي فرهنگ مشترك باكمي تغييرات سطحي قابل احترامنند.
3-همكاران مهاجر شمالي درديگراقصي نقاط ارتباط صميمي وهمدلي ويژه اي باهمديگرايجادمي نمايند تااهالي ديگرمناطق كه خودگواهي برهم خون وهم وطن بودنمان است.من بامديران مازندراني وگيلاني كاركرده ام كه تفاوتي درميانشان احساس ننمودم.
4-ترويج جوكهاي رشتي وياشمالي دركل ارتباط نزديكي باتوريستها وگردشگران غيربومي دراين مناطق دارد به اين معناكه آنان لاقيدوسكس درسواحل وگردشگاها تفرج مي كنند آن وقت بازتاب آن دامن شماليهارامي گيرد راستي مادران وپدران مادرسال چندباربراي شنا به دريامي روند؟آيا مي دانند نمك آبرودكجاست؟پس مروجان اين جوكهامصاديق خودرابازگمي كنند كه درقزوين پررنگ تراست.
4-باتوجه به نوع اقليم سرزمينهاي شمالي ووجودنعمات بي حدوحصرپروردگاردراين خطه كه شايددرجهان بي نظيرباشددارابودن رفتارتوام باآرامش،احترام وشخصيت ازنظرعلمي يكي ازبديهي ترين اصول موردقبول است آنچنانكه افلاطون درنظريه عصبيت خودآن رامطرح نموده است.عرب جاهل وكويرنشين وسوسمارخورباساكنين باواريامرطوب وسبزوباراني هرگزداراي خلق وخوي يكساني نيستند.يزدي وكرماني هم بابابلي وآستارايي يكسان نيست.
5-آنچنان كه گيلان پروفسورسمعيي ها،بهزادها،معين هاو.............تحويل جامعه داده است مازندران نيزپروفسوراميرجمشيدي ها،كتابچي هانيماهاو...........رادردل خودپرورانده است پس به جاي تمايزهمديگروتفريق سكنين سواحل خزردست دردست دهيم به مهر تاميهن خويش كنيم آباد.
نا شناس 1 بهمن 1386
احمد:خدمت پدر و پسر گل ساروی سلام، سلامی به وسعت باغچه( بقول ما مازندرانی ها لتکا) که خاکش من باشم وگلهایش شماها. بعید است که بشر به «حقیقت» یا «کمال» دست یابد، اما شکی نیست که پیشرفت به سوی «حقیقت» تنها از طریق تبادل افکار و آرا ممکن است. یا به عبارت دیگر «حقیقت» از برخورد عقاید حاصل می شود . خدمت شما عرضه می دارم من هم مثل شما نظرات را دنبال می کردم و در مباحثه شرکت فعال داشتم با اعتقاد راسخ به متنی که اول نوشتم 5 و یا 6 پینوشت نوشتم و باشما هم عقیده هستم بعضی از دوستان اگر با آرا مش بیشتر در بحث مشارکت می فرمودند همانطوریکه شما گفتید غنای این مباحث بیشتر می شد. بر خلاف این دوستی که نوشت این مباحث بیهوده است و نحوه نگارش ایشان نیز نشون از عصبیت او دارد این مباحث بیهوده نیست همانطوریکه نویسنده اصلی مطلب نوشتند اینها یک سری حرفهایی است ولی یکجا باید جلویش گرفته و افکا و اذهان روشن شود. کدام نقطه شروع بهتر از اهالی فرهنگ و دانش و جریان سازان جامعه! ما مسلمانی و پیرو این آیه« ان الله لایغییر ....» بهروز باشید.
مصطفي موسوي 3 بهمن 1386
من يك جوان ايراني مازندراني و ساروي هستم. انصافا بايد بگم از اظهار نظر دوستان خيلي دلگير و غمزده شدم. من به همه دوستان بالا سفارش مي كنم در اسرع وقت مبحث "دوست داشتن از عشق برتر است" از كتاب كوير مرحوم دكتر علي شريعتي رو بخونن و اونوقت قضاوت كنن. آقا اين چه بحث هاي انرژي بري كه من مازندراني ام و شما گيلاني؟ يا اينكه من ساروي ام شما بابلي. ما همه انسانيم و آمديم تو اين دنيا تا صفات خدايي رو به دست بياريم و برگرديم. خودتون قضاوت كنيد اين تعصب و عصبيت نيست و يكي از كارهاي اساسي پيامبر عزيز ما با از ميان برداشتن تعصب در بين اعراب نبود. عزيزان به خدا قصدم نصيحت و موعظه نيست هدفم اينه كه به خودمون بيايم. من عضويتم در هيات علمي يكي از دانشگاههاي بابل مدتهاست به دليل همين تعصب ها انجام نميشه ولي آيا اين منطقيه كه به خاطر افكار يك مسوول كارگزيني من نظرم نسبت به چندين هزار نفرجمعيت بابل عوض بشه؟ من كسي هستم كه در ساري به دنيا اومدم ولي همه ايران سراي من است و حاضرم جانم رو براي وجب به وجب سرزمينم بدم.
ali 3 بهمن 1386
باسلام لطفاتفکیک اراضی رادرنظرداشته باشید.
نا شناس 4 بهمن 1386
من پدری رشتی ولی مادری مازندرانی هستم ازنظر مرام و مردانگی و مهماندوستی هرگز مازندرانیها به رشتیها نخواهند رسید
علی 4 بهمن 1386
خدمت مدیر محترم سایت معروض میدارد که تحلیل شما صحیح نیست وجود خاندان پهلوی خود از افتخارات خطه شمال می باشد صرف نظر از اشتباهاتی که منتسب به این خاندان هست مگر این حکومت اشتباهات بزرگ ندارد باید به عرض عالی برسانم که اگر غزلیات سعدی البته بدون سانسور شده را مطالعه بکنی متوجه میشوی که استدلال شما فاقد جنبه علمی دارد البته برای خواننده خوش ذوق در همان بدو امر مشخص است چرا که حتی یک دلیل مستند در راستای اثبات ادعای خویش بیان نفرمودید



والسلام علی از بابل
نا شناس 6 بهمن 1386
خدمت اين دوست ساروي مودبم كه از دعواي بين خوانندگان غمزده شد بايد عرض كنم كه دوست عزيز اگر نظرات خوانندگان رو خوب بخوني متوجه مي شي كه در تمام اين نظر دهندگان فقط 2-3 گيلاني وجود داشت (يكي رشتي و ديگري لاهيجاني) كه اتفاقا جز ادب و تربيت و فرهنگ چيز ديگري از خود نشان نداند. آن دعوايي كه شما را دلگير كرد دعواي بين شهرهاي مختلف مازندارن (عموماً شهرهاي غربي و شرقي) بر اثر تبعيض نژادي ساروي ها و . . . نسبت به ديگران بود.
نا شناس 6 بهمن 1386
خدمت اين دوست ساروي مودبم كه از دعواي بين خوانندگان غمزده شد بايد عرض كنم كه دوست عزيز اگر نظرات خوانندگان رو خوب بخوني متوجه مي شي كه در تمام اين نظر دهندگان فقط 2-3 گيلاني وجود داشت (يكي رشتي و ديگري لاهيجاني) كه اتفاقا جز ادب و تربيت و فرهنگ چيز ديگري از خود نشان نداند. آن دعوايي كه شما را دلگير كرد دعواي بين شهرهاي مختلف مازندارن (عموماً شهرهاي غربي و شرقي) بر اثر تبعيض نژادي ساروي ها و . . . نسبت به ديگران بود.
مهدی غفاری راد 7 بهمن 1386
من نمی دانم که چرا به من رشتی می گویند که که تو مردمان دیگر شهر ها را آدم به حساب نمی آوری؟! آخر این حرف از کجا در آمده؟! من یک گیلانی هستم و همه شمالی ها را دوست دارم و بیشتر دوست های من هم غیر رشتی هستند. مخصوصا شرق گیلانی و انزلیچی با اینکه رشتی هستم.
پس این ایراد ندارد! به جای این حرف ها به این فکر باشیم که چگونه شهرهایمان را آباد کنیم و نگذاریم که با این حرفهایی که فقط ما را به جان هم می اندازد خود را تضعیف کنیم.
مهدی راد از رشت
www.caspianous.blogfa.com
نا شناس 7 بهمن 1386
همشهري غمزده ساروي من در مورد پيامبر بايد بگويم كه واقعا تلاشهاي ايشان در كاهش تعصب اعراب چقدر هم نتيجه داد!!! در ضمن من نظر هم استاني قبلي مان را كه گفته بود در ميان نظر دهندگان (توهين كنندگان) اين سايت فقط يكي دو تا گيلاني وجود دارند كه نه به كسي توهين كردند و نه حرف هاي بي اساس به زبان آوردند تاييد مي كنم. من خودم شرق مازندارني هستم ولي بايد بگويم كه از همينجا مي توان فهميد كه فرهنگ گيلاني ها و به ويژه رشتي ها و حتي گيلكهاي مازندران (غرب مازندران) از ما شرق مازندراني ها خيلي بيشتر است (هرچند حقيقت تلخ است). ما حتي در حرف زدن عادي خود انگار داريم طرف مقابل را مي خوريم!!!
ا.ف 12 بهمن 1386
با سلام خدمت تمامي مردم ايران زمين به ويژه مردم شمال كشور
هيچ جيز نفير تر از اين نيست كه شخصي خود را بالاتر از كسي ديگر بداند چون ديگر چيزي نمي آموزد و نفيرتر از آن اينكه آدم خودرا از كس ديگر ي پائين تر بداندزيرا خنگ وبله قربانگو بار مي آيد انسان بايد اعتدال را حفظ كند وهر جاي از كشور اسلامي را سر زمين خود بداند از همه مطالبي كه در اين سايت خواندم لذت برده ولي چيزي كه دستگيرم شد به جزء يكي دو مورد به نظر مي رسد بيشتر نظر دهندگان ديدگاهشان خرد است ،ديدگاه كلان ندارنداز اين رو به كنش ها و اكنش نشان داده اندعلي ايحال اگر به نقشه ايران توجه كنيد مي گويند جمعيت ايران ودور تا دور آن با يك نوار مشخص شده است حال اگر به فساد و آمار آن بخواهيم توجه كنيم به اينجا ميرسيم كه اولاً منشأ آن فقر است هر جا كه ابتداً به توسعه رسيده است ومردم آنجا فقر مالي ومعنوي داشته اند ويا داشته با شند به دليل منابع محدود وچشم هم چشمي وتوقعاتي كه براي فرزندان در اثر توسعه بوجود مي آيد وشرم وخجالتي كه برا ي سرپرستان خانواده باقي مي ماند ناچاراً دست به فساد وخود فروشي وبزهكاريهاي ديگرزده تا بتوانند به بخشي از درآمدهاي استاني يا كشوري كه درست توزيع نشده دست يابند چه بسا در اين را خيلي كسان چون به هدف خود نمي رسند دست به خودكشي هم بزنند پس نتيجه مي گيرم فقر مسئله اصلي فساد هست اين فقر مي تواند از ناحيه مديران ارشد استان يا كشور به جامعه تزريق شود در منطقه شمال اين موضوع بيشتر به چشم مي خورد چون كله مديران منطقه اصلاً صنعتي نيستندو با صنايع هميشه در جنگ بوده وبه آن هيچ توجه اي نشان نداده اند اگر هم صنايع كوچكي مانند آهنگري سنتي و لاك تراشي سبد بافي و...در اين مرزبوم بوده است آنان را نه اينكه تشويق ننموده اند بلكه به عنوان يك صنعت پست نگاه كرده علي الخصوص در زمانيكه اقتصاد كشور در حال ركود بوده وبيشتر مردم به دلالي و واسطه گري رو آوردنداين صنايع كوچك بطور كل از بين رفتند در استانهاي ديگر خصوصاًبزرگ اين صنايع حفظ شدند و به طبع سهم عمده اي از در آمد ناخالص ملي و توليد ناخالص ملي را به خود اختصاص دادند كه از اين منظر شايد فقر مادي يك استاني نسبت به استاني ديگر كم شده باشد كه اين موضوع خود مي تواند خدماتي مانند فرهنگي انتظامي و كسب كار ديگر را از طريق پس انداز ومخارج سر مايه كذاري نسيب همان جامعه كند ولي فقر معنوي هنوز ريشه كن نشده است كه اين خود هم مي تواند از گذشته به ارث رسيده با شد هم مي تواند به علت تناقض گويي مسوءلان محلي كه شايد آنها هم در ابتدا متوجه اين نبودند كه رشد متوازن در كليه بخش هاي جامعه مشكل دارد بنابراين مردم از فرهنگ جديد كه خيلي هم خوب است و خيلي از بديهاي گذشته را نداريم و در حال حاضر به استانداردهاي جهاني نزديك هستيم را از دست مي دهند وبه فرهنگ كذشته دامن مي زنند كه اين خود دوباره روب آوردن به فساد است حال شما فكر كنيد چند نفر به فرهنگ كذشته روي آورند خصوصاً زنان ، بازار كسب كجاست : شهرهاي بزگ وصنعتي : زنان زيباي به فساد كشيده اغلب مال كدام استان هستند مردهاي پولدار كداميك را زودتر مي پذيرند كدام منطقه موجب جذب اين افراد ميشوند ....در نهايت مردان فاسد كجاييند( چه بلاي دامن گير آنان خواهد شد( اگر همه ما انسان هستيم و 46 كروموزمي بايد اعتقاد به اين مسئله داشته باشيم كه ميزان عمل زناشويي محدود است خصوصاً زمانيكه با شهوت بالاي خارج شود در نهايت دوره عمر آن نيز كم خواهد شد بنا بر اين زنان مردهاي فاسد در بلند مدت از اين نعمت محروم خواهند شد كه اين موضوع خود فساد آور است )پس هيچكس نمي تواند در امان باشد وقتي فساد در جامعه رشد كند از اينكه سخنم طولاني شد و كمي ريخته وپاشيده گفتم مرا ببخشيد باهم باشيم و همه را دوست داشته باشيم و از خرد نگري وحسادت بدور باشيم وبا همدلي اين را آباد كنيم وسعي كنيم منطقي فكر كنيم فساد همه گير است و بيماري واگيردار اجتماعي .. باور نداريد به صفحه حوادث روزنامه ها خصوصاً دهه اخير توجه كنيد يا اينكه مركز فساد قديم ايران در گمرك وشهرنو
نا شناس 13 بهمن 1386

سوره هود آیه 91:
قَالُواْ يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلاَ رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ
این ایه قسمتی از داستان قوم شعیب است. با استفاده از این آیه و دیگر آیات مربوط به داستان هلاکت قوم شعیب مشخص می شود که قوم شعیب افرادی خود خواه و خود بینی بوده، خود را فهمیده و شعیب را نادا ن می دانستند و او را به باد مسخره می گرفتند، سخنانش را بی محتوا و شخص او را ضعیف و ناتوان می خواندند. این خود بینی و خود خواهی سرانجام آسمان زندگی شان را تاریک ساخته و آنها را به خاک سیاه نشاند!! نه تنها انسان که حیوان نیز اگر خود بین باشد در راه متوقف خواهد شد. می گویند یک نفر اسب سوار به نهر آبی رسید ولی با تعجب ملاحظه نمود که اسب حاضر نیست از نهر کوچک و کم عمق بگذرد، هر چه در اینکار اصرار ورزید سودی نداشت، مرد حکیمی فرا رسید و گفت آب را به هم زنید تا گل آلود شود مشکل حل خواهد شد!! این کار را کرند و اسب به آرامی از نهر کم عمق گل آلود عبور کرد. تعجب کردند و از او نکته حل مشکل را خواهستند. مرد حکیم گفت؛ هنگامی که آب صاف بود اسب عکس خود را در آب می دید و می پنداشت خود او است لذا حاضر نبود پا روی خودش بگذارد، همینکه آب گل آلود شد و خویش را فراموش کرد با سادگی از آن گذشت. با نگاهی گذرا به بخش اعظم از این پینوشت ها آدم پی به این نکته می برد همه از سر خود خواهی و خود برتر بینی و کوچک شمردن افراد و ساکنین دیگر مناطق است و اگر کمی با منطق اسلامی به موضوع نگاه شود متوجه خواهیم شد تنها امتیاز آدمها در این آیه مبارکه نفهته است و لاغیر( يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ )
با تقدیم احترام فراوان احمد الله وردی زاده لداری( لدار نام یک روستا در جنوب شرقی بابل می باشد)
محمد 13 بهمن 1386
شکی نیست که منظور از این جکها فقط رشتی ها هستن نه مازندرانیها...

همه میگن یه رشتی... کدوم الاغی میگه یه شمالی ؟

در ضمن از قدیم گفتن : که مازندران شهر ما یاد باد ... برو بومش همیشه آباد باد

کسی صحبتی از ریشت و گیلان نکرده. چون اصلا وجود نداشته. یه سری جنگلهای انبوه بود که عده ای قبایل جنگلی اونجا زندگی میکردن در حالیکه تو مازندران تمدن بوده. بر طبق کتب تاریخی موجود و از همه معروفتر شاهنامه...
نا شناس 21 بهمن 1386
شهروندي از گيلان
من حرف هاي تند و بي اساس بعضي از دوستان را خواندم بسيار ناراحت شدم.مگر همه ما انسان نيستيم. مگر همه ما ايراني نيستيم. مگر همه ما شمالي نيستيم. ما بايستي اتحاد را از آذري زبان ها ياد بگيريم. وقتي يك جك تركي مي گي آذري ، زنجاني، همداني، قزويني، و .... همه ترك ها بدشون مي آيد.
آقاي عشق ساري حالا فرض كنيم كه اين جوك در مورد رشتي ها است. خب كه چي؟ آيا واقعيت دارد؟ آيا در تاريخ نخوانده اي كه هر كسي بيشتر خدمت به مردم كرد بيشتر مورد طعن و دروغ است؟ آيا شيخ فضل الله مورد طعن نبود ؟ آيا بسياري از بزرگان مورد تمسخر مردم نبودند؟ خدا همه ما را هدايت كند.ان شاءالله
فرهاد 1 اسفند 1386
سلام و احترام به همه.خواهشا تعصبهاي بيجا رو كنار بگذاريد.من خواستار اتحاد بين نژادهاي گيلك ومازني وتالش هستم ماروي هم 7ميليون نفر هستيم من رشتي هستم. بد وخوب همه جا هست همون ............................. هم اگه تو فقر نگه دارند ازهمه بدتر ميشن. همينطوريش هم هستند فقط شمالي (گيماتا)GIMATA
فرهاد 1 اسفند 1386
عشق من آستارا تا استارآباد آستارا كه چه عرض كنم قسمتي از منطقه تالش نشين گيلان در جمهوري جعلي آذربايجان هست مثل شهرهاي لنكران ماسالي يارديملي و... شمالي ها فقط اتحاد اينها هم كه خود را مازني وساروي معرفي كردند اصلا شمالي نيستند . يا تركاي متجاوز به نژادهاي ديگر هستنديا تهراني هاي به قول شيون فومني يك مادر و چهل پدران هستند البته منظورم شماليهاي مقيم تهران نيست ها
نا شناس 1 اسفند 1386
سلام
خدا رحمت كند مرحوم ميرزا مهدي الهي قمشه اي -رحمه الله عليه- را كه فرمود:
(جهان كشور من خدا شاه من
نداند جز اين قلب آگاه من)
مسؤل محترم سايت! تا كي دوست داري اين گزارش رو رو صفحتون داشته باشين فكر نمي كنيد ديگه گندش در اومده و اين همه اختلاف در اين كوچه بن بست(از گلستان تا گيلان) درس عبرتي براي ماست تا به فكر ديگه اي براي حل اين معضل باشيم؟!! فكر مي كنم اگه از سر دلسوزي اين گزارش تهيه شده -كه مطمنا اينطوره- ديگه بيش از اين كش دادن اصل كار رو زير سوال
مي بره!( ارادتمند/ سما / آمل )
نسيما 10 اسفند 1386
من كاري به كار نظرات خوانندگان ديگر ندارم خوب مصلما هر انساني نظر شخصي خودشو داره از نظر من همه ي اين جوكهاو حرفا فقط جمله اي هستن به منظور خنداندن مردم ومصلما هيچ منظور ديگري ندارد پس هيچ شهروندي (منظورم با همه ي شهروندان ترك وقزويني وگيلكي واصفهاني و...مي باشد) نبايد با شنيدن اين جوكها اصالت وشخصيت ذاتي خود را فراموش كند و همه ي ما به خوبي ميدانيم كه اين جوكها دروغي بيش نيستند.
نسيما 10 اسفند 1386
من كاري به كار نظرات خوانندگان ديگر ندارم خوب مصلما هر انساني نظر شخصي خودشو داره از نظر من همه ي اين جوكهاو حرفا فقط جمله اي هستن به منظور خنداندن مردم ومصلما هيچ منظور ديگري ندارد پس هيچ شهروندي (منظورم با همه ي شهروندان ترك وقزويني وگيلكي واصفهاني و...مي باشد) نبايد با شنيدن اين جوكها اصالت وشخصيت ذاتي خود را فراموش كند و همه ي ما به خوبي ميدانيم كه اين جوكها دروغي بيش نيستند.
اشکان 12 اسفند 1386
کسانی که بر علیه اقوام مختلف جک میگن در واقع ضعف شخصیتی و کینه توزی خودشون رو نشون می دن. در ساختن این جکها یک نکته مشترک وجود داره و اون هم اینکه توسط فارسها ساخته میشه.چون خودشون رو سرور همه ایران می دون و اقوام دیگه رو با چشم تحقیر نگاه می کنند.این اقایی که گفت هدف فقط خندوندن می باشد پس چرا در مورد خودشون جک میگن زود بر اشفته میشن. پس هر چیزی که برای خودتون نمی خواهید برای دیگران هم نخواهید.
محمدي ازشمال ايران، آباد. گيلان 21 اسفند 1386
با سلام براي بعضي از اين دوستان خيلي متاسفم مخصوصا آقاي كاويان پور از چمستان .به نظر بنده مديريت محترم سايت نبايد نظرات اين گونه افراد بي فرهنگ را درج نمايد تا ما فكر كنيم كه اينگونه افراد هم در سايت حق نظر دادن را دارند .به نظر بنده همه ايران انسانهاي با فرهنگ وبا شخصيتي هستند آناني كه بين قوم ها اختلاف مي اندازند . بياييد با هم مهربان باشيم و با غرور ها و كم فكري ها و فكر هاي عصر جاهليت خود بجنگيم .كوچك هرچه ايراني متمدن ،چه گيلاني و مازندراني وكرد و ترك ولر وفارس وجنوبي هاي باصفا.
شيرمحمدي 24 اسفند 1386
ساخت جوك سياست انگليس براي كشورهاي اسلامي است كه هيچ راهي براي شكستن اتحاد آنها جز تفرقه با جوك مبتني بر روانشناسي خاص
هر منطقه پيدا نكردند كه متاسفانه موفق هم شدند و عامل اصلي موفقيتشان هم جهل و غفلت ما بوده وهست . براي اطلاع بيشتر به كتاب خاطرات مستر همفر(جاسوس انگليس در كشورهاي اسلامي ) مراجعه فرماييد.حتما
علی 26 اسفند 1386
در جواب اون اقایی که اهل امله و خیلی به سارویها ارادت داره و چیزهایی که لایق خودش بوده به مردم ساری نسبت داده بگم که من مطمین هستم خودش نه املیه و نه مازندرانی چون من فرق زیادی بین فرهنگ مردم ساری و بابل وامل و چالوس نمیبینم بلکه مشکل شما مربوط به شخصیت ضعیفته که با همه مشکل داری من به عنوان یک ساروی دوستان زیادی در تمام شهرهای استان دارم و تمام فرهنگها و لهجه ها زیبا و قابل احترام هستند با سپاس از تمام مازندرانیهای با صفا...
علی از تهران 26 اسفند 1386
واقعا با این نظراتی که خوندم فهمیدم که این جوکها تا حدودی درست هستش و شما شمالی ها با خودتون هم درگیرید ولی ترکهای باغیرت واقعا با هم متحدند
نا شناس 27 اسفند 1386
تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي ...... تاريخ خود در مورد رضا شاه نظر خواهد داد نه اين مطالب بي اساس
نا شناس 27 اسفند 1386
اقای جاوید هم بهتر است کتاب تاریخ دو هزار ساله ساری را مطالعه کند و هم فرهنگ و تاریخ مازندران را بهتر بشناسد و بی دلیل به خاطر زیاده روی یک نفر در تعریف و تمجید از خود اینطوری با مردم ساری عقده گشایی نکند..... که مازندران شهر ما یاد باد همیشه بر و بومش اباد باد(فردوسی) شاد باد ای شهر ساری کز فروغ علم و دانش بینمت چشم و چراغ کشور مازندرانی(ملک الشعرا بهار)
نا شناس 28 اسفند 1386
چرا پيغام قبلي من رو درج نكرديد؟ در اون پيغام من حرفهاي دوست آملي ام رو كاملاً تاييد كرده بودم. به اين آقاي عشق ساري جديد هم بايد بگم كه به تازگي مشخص شده كه قطعاً منظور فردوسي از مازندران منطقه اي در كشمير بين هند و پاكستان بوده است. بنابراين شما شرق مازندراني ها بهتر است به شكم خودتون صابون نزنيد. مطمئن باشيد اگر هم فردوسي در مورد شما شعر مي گفت حتماً شما با اين فرهنگ و اخلاق و زبان زيباتون اون ديوهاي مازندران مي شديد.
از تنكابن
نا شناس 27 اسفند 1386
فقط یک مازندران در دنیا وجود داره اونم توی ایرانه که نه فقط مازندرانیها بلکه تمام ایران اونو دوست دارن شرق و غربش هم هیچ فرقی با هم نداره در ضمن من عاشق مازندران ومازندرانیهای اصیل هستم و به هیچ قوم دیگه ای اویزون نمیشم ....تا کور شود هر انکه نتوان دید.
Kourosh 1 فروردين 1387
با عرضِ معذرت، از شما بايد عرض كنم ساختنِ جكوِ در باره يه شهرهاى مختلفه ايران، مربوط به رضا شا نيست. ب براى اولين بر سفير فرانسه در زمانِ حكومت قاجار شروع به فحاشى نسبت به شمالى ها و ترك ها و تهرانيها نمود كم كم از همين سفارت درباره يه شَر هاى ديگر كتابى در آمد كه در فرانسه موجود است. پس لطفا بدونِ اطلاعات راجع كسى يا فردى قضاوت نكنيد و آب به آسياب خارجى نريزيد. Ba arze maazerat, az shoma bayad arz konam Sakhtane jocke dar bareh ye Shahrhaye mokhtalefe Iran, Marboot be Reza Sha NIST. B Baraye Avalin Bar SAFIR FARANCE dar zamane Hokoomateh GHAJAR Shrooe be fahashi nesbat be SHOMALI HA va TURK ha va Tehraniha nemood kam kam az hamin Sefarat Darbareh ye shar haye digar ketabi dar amad ke dar farance mojood ast. Pass lotfan bedoone Etelaat rajebeh kasi ya fardi ghezavat nakonid va AB baasiabe KHAREJI NARIZID.
علی 1 فروردين 1387
سوادت اب کشیده البته اگر داشتی؟ منظور شخصی خودتو انیجا ننویس! منظور مردم ایران از رشت رو نمی خواهی برای ما تفسیر کنی ! منظور مردم شمال از رشت توی نویسنده آشغال هستی نه کس دیگری!
ساروی ریکا 1 فروردين 1387
چیه الکی معرکه راه انداختین.اصلا ساری با امل یا گیلان با مازندران چه فرقی با هم دارن.من اول از همه افتخار میکنم که یک ایرانی هستم بعد مازندرانی بعد ساروی ...
نا شناس 5 فروردين 1387
من نظر اون دوست تنكابني ام رو تاييد مي كنم. به گفته اهل فن منظور فردوسي از مازندران جايي در كشمير و به قول عده اي ديگر جايي در جنوب عربستان بوده است. لطفا كمي باسوادتر و با عقده اي كمتر باشيد آقاي عشق ساري. در ضمن شما مطمئن ايد كه مردم ايران شما را با اين اخلاق زيباتون و زبان خوش آهنگتون (!!!) دوست دارند؟ شما مطمئن هستيد كه شرق و غرب مازندران مثل هم هستند (البته خداي نكرده)؟ جواديان از رامسر
نا شناس 6 فروردين 1387
یک نگاه به تاریخ ورزش کشتی در ایران بکنید تا بفهمید مردی و دلاوری و شجاعت وپهلوانی با مازندران عجین شده اند مازندران کجاو........کجا؟؟؟؟؟پلنگ بیشه مازندران را نگیرد جز یل مازندرانی...در ضمن ما از مردم گیلان دفاع میکنیم ولی اینکه واسه اونا جک میگن مشکل خودشونه که باید حل کنن/
نا شناس 7 فروردين 1387
دوست عزیز تنکابنی که غیر مسئولانه نظر میدی و عزیز رامسری که غیر مشئولانه تایید میکنی! میشه اون منبعی که نشون میده منظوره فرودسی از مازندران جایی در عربستان یا پاکستان هست رو به ما هم معرفی کنید؟ شاید جایی که فرودسی با این اوصاف ازش تعریف میکنه در اونجاها هم باشه!!!! حتماً مازندران عربستان یا پاکستان بنا به اتفاق شهرهای آمل و ساری هم که اسمشون در شاهنامه اومده رو دارند!!!! یا اون مازندران دماوند هم داره!!! شما با این حرفاتون مردم غرب مازندران رو به بی منطقی متهم میکنید که قطعاً مورد تایید بخش فرهیخته مردم اون منطقه که اکثریت هم هستند واقع نمیشه. یعنی واقعاً می ارزه بخاطره یک اختلاف منطقه ای بخشی از تاریخ مملکتمونو اینجوری به حراج بذاریم. شما در مورد مردمی دارید اینطوری صحبت میکنید که انصافاً دوستون دارند. البته ناآگاهانه. ناآگاهانه از این جهت که اگه واقعاً بدونند تا چه حد کینه توزانه در موردشون فکر میکنید، آرزو میکنید و نظر میدین و سعی در تخریبشون نزد بقیه هموطنا بخصوص هموطنای گیلانیمون دارید قطعاً تجدید نظر خوهند کرد. دست مریزاد.
از آمل
سروش 9 فروردين 1387
درود بر ایرانزمین و درود بر شمالیها و بالخص گیلانیها
دوستان در مورد جکها بنده به عنوان یک ایرانی و بعد یک شمالی احساس شرم میکنم! گاهی جکها را در جمع دوستان میشنوم و به ظاهر میخندم !!میدانم انها غرضی ندارند اما برای من تاسف بار است.زنان گیلانی ازادی اجتماعی زیادی دارند ایا این باید اسباب توهین وجک را فراهم کند؟ فرهنگ گیلان فرهنگی غنی است مردمی با اخلاق و مهربان. اینکه گیلانیها به زنانشان ازادیهای زیادی میدهند به اداب و فرهنگشان بازمیگردد که همچون جوامع روشن فکر برای زن ارزش زیادی غائلند. توهین به ناموس در هیچ مکتبی مورد قبول نیست. چه رشتی چه ساروی و چه... فرقی ندارد منظور زن ایرانیست. که ناموس همه ی ماست چه مازنی باشیم چه رشتی چه تهرانی چه شیرازی و چه...
بیایید با این توهین مقابله کنیم. نه اینکه به جان هم بیفتیم.
زنده باد زنان عفیف ایرانی و گیلانی

نا شناس 10 فروردين 1387
سلام سایتتان خیلی خوب است و پر از مطلب است
حميد گرگاني 10 فروردين 1387
دوستان عزيز گيلاني و مازندراني، به عنوان يك گرگاني همه جاي شمال را دوست داشته و به آن عشق مي‌ورزم. اتحاد خود را حفظ كنيم تا مبادا جدالي كه در گلستان بين گرگاني و سيستاني رواج دارد در ديگر نقاط اين اهورايي خاك رواج يابد.
رضا حسینی 12 فروردين 1387
سلام بهتر نبود مسئله رو بصورت واقعی مطرح میکردین تا بین مازندرانیها و گیلانیهای دوست داشتنی دلخوری پیش نیاد?
در تمام جوکها گفته شده یه رشتی , نه گیلانی نه مازندرانی و نه شمالی
بهتر بود اینگونه مطرح کنید که ما شمالیها باید متحد باشیم , که اگر فردی به خودش اجازه توهین به هر شهر یا منطقه ای در شمال رو داد توسط تمام مردم خطه شمال مورد اعتراض قرار بگیره به نحوی که دیگر کسی این حرف رو تکرار نکنه))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
لاریجانی 14 فروردين 1387
به نام آفریدگار دماوند
وجود نه چندان باارزشم فدای مازندرانی ها،گیلانی ها و گلستانی ها با هر طرز فکر و عقیده ای که دارند،هر جای دنیا که زندگی می کنند.اما در شان ما نیست که از روی خشم حرف بزنیم.
فخرالدین اسعد گرگانی:"از آن خوانند آرش را كمانگير كه از آمل به مرو انداخت يك تير"
نا شناس 15 فروردين 1387
همه اینها مغلطه و سفسطه است . از قدیم گفتن تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها .... من خودم چندین مورد از بی غیرتی شمالی ها را با چشمان خودم دیدم . و جالب تر اینکه برخی از شمالی ها غیرت داشتن را شکاکی و بد دلی میدانند .
کبلا کیجا 17 فروردين 1387
رک راست به عنوان یک رشتی می گم کار رضاخان نبوده... بی خود شایعه سازی نکنین... کار ایرج میرزا بود که با هجویاتش و عارف نامه همه ملت رو انداخت به جان هم... باور ندارین تحقیق کنین...
الف 18 فروردين 1387
سلام
نمردیم و معنای مغلطه و سفسطه را نیز فهمیدیم دوست عزیز اگر حرف نمی زیدید لال از دنیا نمی رفتی و کسی فکر نمی کرد شما لال هستی اینجا کسی بحث فلسفی نمی کند که مغلطه و سفسطه کند باب گفتگویی باز شد هرکس نظرش اعلام می کند ممکن است( قطعا) بعضی از این نظرات واقعا نادرست و خیلی گستاخانه باشد. مثل نحوه بیان آن آقای به اصطلاح آملی ولی بازهم او نظرش را بیان نمود. اصل موضوع بسیار جالب و آموزنده است چرا که از برخورد عقاید و نظریات است که حقیقت حاصل می شود. بعنوان یک شمالی ( مازندرانی) در یک جمله جواب شما را خواهم گفت که /از کوزه برون همان تراود /که در اوست/. بی غیرت ...
رضا 19 فروردين 1387
با سلام به همه دوستان، من به عنوان كسي كه در تهران در يك خانواده رشتي بدنيا آمده بايد بگم كه اين جور بحث هاي بيمورد در خصوص فرهنگ مازندران و گيلان واقعا جاي تاسف داره، مردم شمال ايران كه جايگاه والايي در فرهنگ و انديشه ايران دارند بايد بايد درك بهتري از همديگر داشته باشند ، بيياييد بيشتر بهم احترام بگذاريم.
نا شناس 22 فروردين 1387
اگر قرار بر این باشه مایی که زاده دیار پهلوانان و گوش شکسته ها هستیم غیرت نداشته باشیم تو و امثال تو بچه جون غیرت که خوبه هیچی چیزی در زندگی ندارین.هیچی.میدونی هیچی یعنی چی دیگه.فدایی مازندران سرافراز و با عظمت و پر هیبت و چون کوه استوار بمانند دماوندش.با تعصب و غیرتمند همانند خط شکنان هشت سال دفاع مقدس لشگر همیشه پیروز و شجاع و خط شکن 25 کربلا مازندران
نا شناس 25 فروردين 1387
سلام
من که متوجه نشدم این همشهری سردار لشکر 25 کربلا که خودم از بسیجیان والفجر 4 اش بودم ( درمنطقه عملیاتی مریوان) جواب مرا داده که گفتم کسی اینجا بحث فلسفی نمی کند و به اون آقا در قالب شعر گفتم بی ... خودتی یا ایشان هم با اون آقا بود که با دیدن یکی صحنه در شمال تازه شاید هم اونی که او شمالی نبوده شمالی را بی غیرت تشخیص داده است؟ خدا همه ما را هدایت کند.
ع-ن 27 فروردين 1387
دست مدیر سایت درد نکنه با این مطلبش، حالا نگارنده عزیز مارادونا را ول کرده و چسبیده به غضنفر و جنگ رشتی و مازنی راه انداخته!!!!!!!!!! دست مریزات حقیقتش من کل نظرات کاربران را نخواندم همان چندتائی که خواندم اعصابم خورد شد.
مدیر عزیز سایت مشکلات مردم خیلی مهمتر و بیشتر و کمر شکن تر از این مطالب تفرقه افکن شماست
نا شناس 27 فروردين 1387
مدیر مازندرانی سایت مطلبی تفرقه انگیز در رابطه با استان شدن غرب مازندران را حذف کرد اما این طور که معلوم است از اختلاف بین گیلان و مازندران حمایت می کند!!!!!!!!!!!!
نا شناس 28 فروردين 1387
اينجا هم دعوا بين شرق و غرب مازندران است كه اميدوارم هرچه زود تر از هم جدا بشوند. انشاا...
شهروندي از تنكابن (مركز استان جديد گيل)
نا شناس 28 فروردين 1387
اينجا هم دعوا بين شرق و غرب مازندران است كه اميدوارم هرچه زود تر از هم جدا بشوند. انشاا...
شهروندي از تنكابن (مركز استان جديد گيل)
مهر نوش 3 ارديبهشت 1387
من با قسمتی از این متن موافق و با قسمتی مخالفم در ابتدا که متنم را می خوانی پیکره منظمی دارد اما پایانش مفهوم برداشت از متن نگارنده را تغییر می دهد .تفاوت در فرهنگ و نوع رفتار در اقوام مختلف امری بدیهی است اما مورد مضحکه قرار دادن این تفاوتها امری ناشایست است بخصوص اگر با هدف ایجاد اختلاف و یا توهین باشد احترام به دیگران نشانه شخصیت است.
نا شناس 5 ارديبهشت 1387
با سلام. متاسفانه بد بختي ما شمالي ها غريبه پرستي و دوستكشي هست فقط زيرآب زني حرفه اصلي ماست صاحب سايت نظر خواست بقيه به جون هم افتادند من اول به ايراني بودن بعد به شمالي ..بعد ساروي بودن افتخار ميكنم و همتون رو دوست دارم ايييييييييييرانننننننننننننن
نا شناس 7 ارديبهشت 1387
همشهري محترم! اين ديگه چه اسم خود درآورده ايه كه رو ي استان ما گذاشتي؟؟؟
از تنكابن
نا شناس 8 ارديبهشت 1387
من هم به عنوان يك تنكابني دوست دارم اسم استان جديدمان به نوعي ياد آور نژاد و زبان ما يعني گيل و گيلكي باشه. ولي نه خيلي مستقيم... مثلاً اسم هايي مثل استان گيلكان استان گيلداد (از پادشاهان افسانه اي تنكابن) استان گيلان شرقي (كه موقعيت تاريخي منطقه ما رو شامل ميشه) و ... خيلي مناسب هستند.
يك تنكابني (مركز استان تازه استقلال يافته)
نا شناس 10 ارديبهشت 1387
مدير محترم شمال نيوز
با سلام
با توجه به اينكه مقاله حاضر حدود يك سال است كه به صفحه وب شما چسبيده است! و شما قادر به كندن آن نيستيد شركت "جدا سازي مقالات چسبيده" در اين راستا اعلام همكاري مي كند.
با احترام
مدير عامل شركت "جداسازي مقالات چسبيده" {:-))

اگر دقت كنيد اينجا هم درگيري بين شرق و غرب مازندران است. اگر نظرات خوانندگان را بخوانيد متوجه خواهيد شد كه در كل 10% از نظر دهندگان هم گيلاني نيستند. كه البته همان 10% هم جز شخصيت و ادب و احترام و تمدن كه مختص مردم آن ديار است چيز ديگري از خود نشان ندادند (نظر دهندگان رشتي را مقايسه كنيد با نظر دهندگان ساروي). نكته افتخار آميز اينجاست كه رشتي ها درست زماني نظر دادند كه يك هم شهري آملي ادعا كرده بود كه آنها مردمان بعضي از شهرهاي گيلان را آدم حساب نمي كنند! (ساروي هاي گوش شكسته! ياد بگيرند) كه اين امر باعث واكنش آنها شد. بنابراين زياد شكم خودتان را صابون نزنيد كه مثلا با حفظ اين مقاله بتوانيد مشكلات خود را به گردن اين و آن بياندازيد. اين موضوع از آنجا كه مقاله "ايجاد يك استان جديد در غرب مازندران" را كه خيلي بعد تر از مقاله حاضر به سايت اضافه شده بود به سرعت برداشتيد جالب توجه مي شود.
يك مازندراني كه به داشتن هم ميهناني همچون مردم فرهيخته گيلان به ويژه شهرهاي متمدن و با سواد لاهيجان و رشت افتخار مي كند.
سعید 11 ارديبهشت 1387
باسلام بنام خدا
من تمام نظرات و دعواها و...بالا را خواندم و خیلی ناراحتو دلگیر شدم چرا مردمی (گیلانی ومازندرانی) با اینهمه مشاهیر بزرگ وپشتوانه تاریخی کهن
فرهنگ غنی مهمان نوازی و....که مورد مثال خیلی هموطنان دیگر است
باهم نامهربانند بقول چند نفری که گفتند مثل کردها وترکها مقابل اینگونه
حرفهای بی پایه واساس باهم متحد نیستید من همه شمالیها را دوست
دارم . ودر اخر از مدیر مسول میخواهم از بیان این مطالب که باعث ناراحتی
مردم این اب وخاک میشود پرهیز کنند . دوست گرامی همه مردم ایران غیرتمند هستند .
باارزوی دوستی برای همه
سعید از رودسر
سعید 11 ارديبهشت 1387
باسلام بنام خدا
من تمام نظرات و دعواها و...بالا را خواندم و خیلی ناراحتو دلگیر شدم چرا مردمی (گیلانی ومازندرانی) با اینهمه مشاهیر بزرگ وپشتوانه تاریخی کهن
فرهنگ غنی مهمان نوازی و....که مورد مثال خیلی هموطنان دیگر است
باهم نامهربانند بقول چند نفری که گفتند مثل کردها وترکها مقابل اینگونه
حرفهای بی پایه واساس باهم متحد نیستید من همه شمالیها را دوست
دارم . ودر اخر از مدیر مسول میخواهم از بیان این مطالب که باعث ناراحتی
مردم این اب وخاک میشود پرهیز کنند . دوست گرامی همه مردم ایران غیرتمند هستند .
باارزوی دوستی برای همه
سعید از رودسر
مجید 11 ارديبهشت 1387
شما که میفرمایین: "تبليغ مستمر بر اين گونه اهانتها از طريق ساختن جوك و لطيفه، در فرهنگ ملي و تاريخي مردم ايران جائي نداشته است. " یه سر به کتاب عبیدزاکانی بزنین تا بفهمین که ساختن این جور جوکها به خیلی قبلتر از رضاشاه برمیگرده. نمیدونم چرا نقاط منفی فرهنگی مونو یا به انگلیس و روس نسبت میدیم
علی 13 ارديبهشت 1387
در رساله دلگشا عبید زاکانی که حدود 800 سال قبل نوشته شده جکهای زیادی از قو مهای ایرانی وجود داره اینا رو به رضا خان میر پنج نسبت ندین
نا شناس 17 ارديبهشت 1387
هرچند در ویرایش جدید کتاب عبید زاکانی لطیفه هایی از شهرهای مختلف ایران وجود دارد ولی اولاً در ویرایش قدیمی آن اثری از این لطیفه ها نیست ثانیاً در این لطیفه ها به هیچ قومی توهین نشده چه رسد به نا سزاها که برازنده هیچ کافری نیست چه رسد به ما شمالی ها که از سرزمین های تمدن ساز ایران عزیزمان بودیم و هستیم. یک غرب مازندرانی
مازندرانی 19 ارديبهشت 1387
خدمت اون دوست عزیز شمالی خودم که عبارت گوش شکسته مرا به تمسخر گرفتی باید عرض کنم که متاسفانه مسئولین سایت پیام مرا بطور کامل درج نکردند و الا برای شما این سو تعبیر پیش نمی آمد.من منظورم اون کسی بود که ننوشته بود که از چه ولایتی افاضه کلام کرد و بقول خام خودش با آشنایی با یکی دو نفر شمالی بقول خودش مطالب مطرح شده را تایید کرده بود وگرنه طبیعی است که هر فرد آزاده ای به موطن و زادگاه خود علاقمند است و اگر جز این باشد باید به موجودیت آن فرد شک کرد.در ضمن من ساروی هم نیستم .این جزو ذات انسانهاست که همیشه سعی می کند که توپ را به اصطلاح به زمین حریف بیندازد تا کسی در مورد او سوالی نکند و عملکردش را زیر سوال نبرد .اون بنده خدا هم که مطالب مطرح شده و بعضی جوکها را به رشتی ها تایید کرد حتم بدانید که خودش صد در صد گرفتار این مشکل می باشد و با فرا فکنی به دیگران سعی در پنهان داشتن بی غیرتی خودش و تبارش می کند.شاهد این ادعا من هم اینستکه ببینید بیشتر این جوکها توسط تهرانی ها البته صحیح تر آن تهران نشین است .یکسری آدم های بی اصل و نسب و غربتی که از اقصی نقاط کشور در یک وجب جا جمع شدند و از آنجایی که کسرشان است رجوعی به عقبه و تبار پدر و مادرشان بیندازند و عقده ای شده اند سعی می کنند با این جوکها پیشینه بسیار سست و رو هوا خود مخفی کنند.شهری که انسان باید برای ورود به آنجا کفاره بدهد و معنای واقعی غیرت و تعصب را در آنجا خواهید دید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!.حالا این جماعت بی غیرت که یک چند سالی هم شده کارشان سرویس دهی به شیوخ عرب !!!!برای اقوام و قومیت های شجاع و سلحشور که تا پای جان در دوران استداد شدید رضا خانی که احدی یارای مخالفت با آنها را نداشتند ایستادگی کردند جوک در می آورند و بخیال خام خودشان می خواهند آنها را تحقیر کنند غافل از اینکه کوس رسوایی خودشان عالم و آدم را خبر دار کرده است.از مدیر سایت هم می خواهم که نظرم را حذف نکند و مثل سایر نظرات درج کند.خداوند انشاالله همه ما را به راه راست هدایت کند.
نا شناس 22 ارديبهشت 1387
این نوشته کاملا غیر علمی است ، نظرات داده شده نیز اکثرا بدن منطق هستند و بیشتر از روی احساسات و یا گفته ها و شنیده هاست.
چرا این مطلب رو بعد از یک سال بر نمیدارید؟ هدف شما از این کار چیه؟
ah 25 ارديبهشت 1387
* چشم دل بازکن که جان بینی/ آنچه نا دیدنی است آن بینی*
با سلام وعرض ادب خدمت همه شهریهای مازنی و گیلانی باید خدمت تعدادی از عزیزان شاکی و غیرشاکی این مطلب عرض نمایم اینجانب تمام نظرات را دیده و خواندم و اگر بخواهیم یک نگاه منصفانه به موضوع داشته باید گفت نظر بعضی از دوستان که گفتند اصل مطلب ، مطلب علمی نیست تا حدودی راست گفتند زیرا نویسند مطلب، مطلب را با متدولوژی علمی تهیه نفرموده است و از سند و مدرک برای ادعای خودش بهره نبرده است. ولی این موضوع چیزی را عوض نمی کند به دلیل اینکه نویسنده مطلب؛ اشاره به یک واقعیت موجود نموده است و آن رایج بودن این لطیفه هاست که متاسفانه نقل و قول می گردد. و از این جهت که ایشان با واقع نگری پا به این عرصه گذاشته است باید به ایشان احسن گفت . نیازی نیست که گفته شود اینها همانطور یکه از اسمش پیدا ست لطیفه اند و لیطفه گویی ذات یک سری آدمهاست و بطور قطع یقین این لطیفه ها هیچکدامش در خارج عنیت ندارند. زیرا مردم ایران الخصوص مسلمانان و شیعیان نسبت به ناموس خود حساستر ازآنی هستند که این وصله ها به آنها نچسبد. اما در رابطه با نظرات داده شده باید گفت بعضی از آنها کارشناسی و منصفانه و با برخورد واقع بینانه با موضوع می باشد و بعضی ها متعصبانه ، احساسی و حتی تعدادی هم تفرقه انگیزانه بوده است و این نشان از اختلاف موجود بین بیننده گان سایت از جنبه های(ذاتی، تربیتی، تحصیلات، بینش، رفتار، پای بندی به اصول و...) می باشد و این از نقاط قوت این سایت می باشد. اما در رابطه با سئوال تعداد از آقایان و یا خانمهایی که گفته چرا مدیریت سایت این مطلب از صفحه خود حذف نمی کند باید گفت این مطلب مشتری دارد و نیازی به حذف آن نیست .ما ها باید تحملمان را در گفتگو ها بالا ببریم و مثل بعضی از دوستان از مطرح نمودن مسائل نامربوط به این پرهیز کنیم. مثلا موضوع تقسیم استان مازندران به دو استان چه ربطی این مطلب دا رد. بعضی از آقایان و یا خانمها بجای نظر دادن در رابطه با اصل مطلب به عقده گشایی بین شهری پرداختند مثلا اون آقای آملی که اون همه به مردم ساری تاخت اولا از نحوه نوشتن ایشان پیداست که ایشان حرفهایی را که نثار سارویها نمود ند در خودش بیشتر مصداق دارد. مگر آن نفری که بعنوان ساروی نظرداد و به نوعی باب این گفتگو را گشود نماینده ساروی ها بود ایشان هم از روی احساسات یک سری حرفهایی زد. بعنوان یک مازنی باید خدمت اون آملی عرض نمایم شما با اون لحن صحبتت آبروی هرچه ایرانی را برده ای چه رسد به مردم مازندران ، قطعا اکثریت مردم فهیم مازندران و آمل از گفتار شما ابراز انزجار خواهند نمود. و یا اون آقایی که چند بار صحبت از ادب و فرهنگ بالای مردم گیلان در این نوشتار می کند راستی ایشان هیچ شناختی از مشترکات فرهنگی ، آداب، سنن و... مردم دو استانی دارد که اینگونه صحبت می کند. تقسیم استانهای گیلان و مازندران فقط یک تقسیمات سیاسی و کشوری برای مدیریت بهتر در جنبه های اقتصادی ، اجتماعی و... است و الا کیاست که نداند مردمان خطه شمالی کشور در بیش از 90 درصد از مسایل فرهنگی، دینی ،آداب،رسوم و ... با هم مشترکند. و یا از کجا معلوم همان آقایانی که خودشان را آملی، بابلی ، تنکابنی و .... معرفی می کنند یک آدم مغرض غیرشمالی و یا حتی اگر خیلی بد بین باشیم یک گیلانی نیست. تازه به غیر تعداد اندکی از آنهایی که خود را مازنی معرفی نمودند و به غیر از آقای آملی مگر غیر ازرعایت ادب و نزاکت چیزی دیگری از اونها دیده اند که اینجوری قضاوت می کنند بینید دوستان سعدی چندین قرن پیش گفته است *بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش زیک گوهرند./ چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار.* . ولی ما که ادعا داریم در عصر فرا صنعتی و ارتباطات زندگی می کنیم دنبال ایجاد تفرقه بین مردم سرتا پا مشترک در مسایل فرهنگی، دینی ،آداب،رسوم و ... دو استان گیلان مازندران هستیم.
یک مازنی دوستدار همه آدمهای با معرفت و کمالات چه ایرانی، چه غیر ایرانی.
نا شناس 29 ارديبهشت 1387
آقاي دراز روده ساروي
من يك شهسوراي هستم و جزء نظر دهندگاني هستم كه حالم از ساري به هم مي خورد. شما ساروي ها عادت داريد كه مشكلات خودتون رو به گردن اين و آن بياندازيد. براي اينكه بفهمي من شهسوراي هستم و الكي پاي گيلاني هاي بنده خدا رو وارد مشكلات خودتون نكنيد بهت مي گم كه اسم من حسين شاه منصوريان هست و چند سالي است ساكن تهران هستم. حالا خوردي آقاي عشق گاري؟؟؟؟
شروین 29 ارديبهشت 1387
یک زبان دارم و دو دندان لق میزنم تا میتوانم حرف حق

مشت همیشه نمونه خربار نیست . 5 سال لیسانس در رشت بودم و فعلا در تهران مشغول تحصیل هستم اصلا لون چیزهایی که به عنوان بی غیرتی درباره کل شمال میگن! ندیدم و همیشه هم وقتی از طرف دوستان مورد سوال قرار می گیرم در مذمت قضاوتهای اینچنینی در مورد اقوام سخن میگم. تمام متن بالا رو خوندم اولا : ما ایرانیها ! اصلا دیالوگ بلد نستیم و دوما بیشتر قضاوتهامون سطحی و مملو از احساسات شوونیستیه ؟
ختم کلوم در انگلستان هم برای اسکاتلندیها به این صورت جک می سازند فقط به خاطر داعیه های استقلال طلبانه و... اونا . دقت کنید اکثر مهاجرین اولیه آمریکا اسکاتلندی بودند....

شروین قاسمیان سوربنی از ساری
نا شناس 29 ارديبهشت 1387
یک زبان دارم و دو دندان لق میزنم تا میتوانم حرف حق در بعضی از یاداشتهای بالا اظهارات کاملا مغرضانه و کاملا شوونیستی دیدم که دل هر انسانی را فارغ از قومیت او را بدرد می آورد واقعا برای ما چه اتفاق افتاده که اینگونه به تاخت و تاز به یکدیگر برداخته ایم چرا اینگونه به خاطر صحبتهای نادرست یک نفر اینگونه فرهنگ دیگر ساکنان آن شهر را که شاید نقطه اشتراکشان تنها همی باشد که جلوی اسم همشهری مینشیند به سخره گرفته ایم.قضاوتها باید بر مبنای افراد شکل بگیرد و نه حرف و حدیثهایی به شکل لطیفه ! بله برای کسانی که اهل منطق و فکر نیستند قضاوت بر مبنای داشته های ذهنی بسیار آسانتر از تفکر درباره شخصیت افراد است . بر فرض اگر من به خانم لکاته ای در ساری بابل آمل تنکابن تهران شیراز و یا رشت برخوردم باید برداشتم را به کل مردم آن شهرها تعمیم دهم. انگلیسیها هم برای اسکاتلنلندیها چنین لطیفه هایی میسازند . تفکر در میزان شعور اسکاتلندیها و خلق و خویشان میتواند بسیاری از سوالات و ابهامات رادر مورد نمونه ایرانی آن روشن کند شروین از ساری
کاظمی 31 ارديبهشت 1387
باعرض سلام و خسته نباشی به شماازمطالب بسیارعالی شماکمال تشکررادارم.به نظرمن نبایددرباره فرهنگ مازندران بد گفت اصلآنباید درباره دیگراستان ها قضاوت کرد. با تشکر
سما 4 خرداد 1387
خاک بر سر مسئولین سایت کردند که این طوری ملت را سر کار گذاشته و به جان هم می اندازند واقعا بیسوادیتان مثال زدنی است مردکی که مسئول این ستون هستی! بدبخت ! واقعا خاک تو اون کله بی مغزتون کردند که یک مقاله رو چندین ماهه که رو سایت میخکوب کردی و بر نمیداری تا مردم ساده دل هر روز بیفتند به جان همدیگه و شما بخونین_ و به قول خودتون حال کنین_ حیف ! دو صد حیف که دولت و مردم دارند دشمن را بیرون از مملکت جستجو می کنند و حال آنکه عده ای اینطوری بلای جان اتحاد و انسجام مردم شده اند!!! هر مقاله یا نوشته ای یک مدت زمان خاصی دارد که بعد از آن مدت دیگه جذابیتش را از دست میدهد ولی شماها واقعا گندش رو درآوردید ... دیگه گندکاری بهتر از این نمیشه!!! واقعا مقاله ای یا نوشته ای با اهمیت تر از این پیدا نمیشد؟؟!! شماها هم که طبق معمول نظرات کسانی رو درج می کنید که به تملق و چاپلوسی این سایت بپردازند و .... اگه یک زمانی اشتباهی درج کردید که خب مردم این نظر را می خوانند و قضاوت می کنند ولی اگر قاعدتا و طبق روال عادت همیشگیتون این نظر رو هم درج نکردید لااقل بشینید و با خودتون فکر کنید که این همه مدت این مقاله رو روی سایت گذاشتن یعنی چی؟؟؟!!!!!
سعید 7 خرداد 1387
من زياد به متن مقاله اهميت نمي دهم ولي به نظرات خوانندگان اين سايت تاسف مي خورم(که خودشان همگی شمالی هستند واین چنین نظر می دهند!)اگر نظرات خوانندگان مازندراني وگيلاني را مقايسه کن. آن وقت مي فهمي از ماست که بر ماست.ما که خودمان بر علیه خودمان این چنین حرف می زنیم پس چه انتظاری باید از بیگانگان داشته باشیم
سعید از رشت
نا شناس 7 مرداد 1387
سلام-متن جالبی بود-البته من در مورد رضاخان نظری نمیدم چون اگر هم از این دست کارها در دوره اون صورت گرفته انگشت شماره!اما مازندران و گیلان سهم ارزنده ای در تاریخ پرتکاپوی ایران دارند که با ساختن چند جک نمیشه اونو نادیده گرفت-همونطوری که کسی نمیتونه از ترک زبانان بد بگه-من مازندرانیم-و خوشحالم که همسرم گیلانیه!من فرصت اینو داشتم که با هردو فرهنگ آشنا و با اطلاع باشم!در عصر اینترنت و دهکده جهانی دیگه صحبت از شهر و حتی استان و حتی کشور هم خنده اره!همه ما باید برای رشد همدیگه تلاش کنیم نه این بحث های تفرقه ای رو دامن بزنیم که جز برای دشمنان ما شودی نداره !موفق باشید
نا شناس 8 مرداد 1387
آقا من نمي دونم اين جك ها رو كي ساخته ولي كاملا واضحه كه اينها از زير بته در نمي آيند و عده اي فكر و زمان و هنرشون رو براي ساخت اين جك ها صرف مي كنند. شايد اين كار براي اين افراد پس از حدود چند دهه به صورت يك عادت در آمده ولي قطعا اولين جك ها را كسي يا كساني به طور تعمدي ساختند. اون افراد احتمالا حالا زنده نيستند ولي اون انديشه اي كه اونها رو براي اين كار حمايت مي كرد حالا كاملا راضي هست چون مي بينه كه به طور كامل به بيشتر اهدافش رسيده اون هم به دست خود ما ايراني ها كه ادعا داريم مسلمان هستيم و مثلا به مولا علي ايمه اطهار و ... اقتدا مي كنيم. از جمله نتايج اين كار مي شون اينها را به راحتي ديد:
ايجاد تفرقه قومي (در شمالي ها و حتي گيلاني هاي غير رشتي نسبت به رشتي ها)
گسترش اعتقادات نژاد پرستانه (در خود رشتي ها نسبت به ديگر ايرانيان از جمله شمالي ها و حتي گيلاني هاي غير رشتي)
سرخورده كردن موثر ترين اقوام تاريخ معاصر ايران (شمالي ها به ويژه مردم گيلان به رهبري مردم رشت كه از پايه هاي اصلي نهضت مشروطه و مبارزه با استعمار روسيه و انگلستان و دروازه ورود تمدن جديد و انديشه هاي اروپايي در دوره قاجار و ابتداي پهلوي اول بودند)
و ...
راستي بايد بگم كه جك ساختن روشي است كه بيشتر كشورهاي غربي براي سرخورده كردن اقوام نا آرام خود از اون استفاده مي كردند و مي كنند. مثلا در انگلستان براي اسكاتلندي ها و در آمريكا براي جنوبي ها و در فرانسه براي بعضي از استانهاي جنوب غربي در روسيه براي چوبچاها و در تركيه براي كردها جك مي سازند.
فاطمه 12 مرداد 1387
مردم شمال اگر کمی هشیار باشند و متحد میتونن شمال کشور رو به یه اروپای ایرانی پیشرفته تبدیل کنند چون همه امکاناتش هست از سرزمین حاصلخیز گرقته تا جنگل های انبوه ،باران کافی، مرز ابی برای تجارت و سفر،یک دریای پرنعمت از شیلات و میگو و خاویار علا گرفته تا نفت و گاز ،زمینه عالی برای قطب توریستی شدن ،اثار باستانی و فرهنگی متعدد،موسیقی لباس رقص غذاهای مختلف و رنگانگ و از همه مهمتر فرهنگی که اجازه پیشرو بودن رو میده که بخاطر همین مسئله هم هست که جوک سازی میکنند همه میدونن که فرهنگ خیلی وابسته به جغرافیه و حاصلخیزی و سرسبزی زمین روی کشاورزی و باز بودن جامعه تاثیر داره مثل مقایسه اروپا ست با بیابونهای عربستان چون و سرزمینهای حاصلخیز زنان خونه نشین نیستند بلکه پایه اصلی کشاورزی و فعالیتهای خارج از خونه هستند ولی مناطق کویری و خشک زنان کاری بیرون از خونه نداشتند و ندارند و فقط خونه نشین هستند و وقتی هم زنی بیرون از خونه کلی وظیفه داره به همون نسبت هم حقوق و امکاناتش بیشره و فقط برده مرد نیست و بخاطر تفاوت جغرافی شمال ایران با کل خاورمیانه این تفاوت فرهنگی هم وجود داره هرچقدر هم از شمال ایران به جنوبش حرکت کنیم مرد سالاری و زن ستیزی بیشتر میشه و همه شاهدیم که شهرهای جنوبی متعصب ترین و مرد سالار ترین مردا رو داره در طول تاریخ هم وقتی مردم که هنوز زناشون حکم بردشون رو داشتند این حقوق و قدرت زنان شمالی رو میدیدند تعجب و عصبانیتشون از این وضع رو با جوک ساختن برای غیرت تخلیه میکردند هرچند که من معتقدم که جوک سازیهای دهه های اخیر برای اقوام ایرانی بیشترش ساخته ترکها برای جبران کردن جوکهای ترکیه که البته هیچ کدومش اینها درست نیست و گوینده یه جورایی داره ضعف و عصبانیت خودشو مخفی میکنه به امید روزی که وجب به وجب ایران اباد و پیشرفته بشه که اگه ما بخواهیم و تلاش کنیم حتما شدنیه پیروز باشید و شاد
سارنگ 17 مرداد 1387
خطاب به دوست مازندراني: از واقعيا ت فرار نكن بنا به شواهد تاريخي گيلان و مردمانش در طول تاريخ مايه افتخار ايران بوده اند از اين قرار همانطور كه اكثر مازني ها هميشه در حسرت گيلان و گيلاني بوده اند بس واضح است كه شما عزيزان مازني نه ميتوانيد و نه مي شود كه خود را با مردمان با فرهنگ " اصيل " فهيم و غيور گيلان مقايسه نماييد.
نا شناس 25 مرداد 1387
هر وقت استکبار و استعمار پیر قوم دلاور و قوی و مستحکمی را خواستند به اصطلاح ضربه فنی کنند و آنها را از لحاظ روانی خنثی کنند در مورد آنها جوک و لطیفه و داستان ساختند مانند مردم گیلان،آذربایجان،قزوین،...
علي 5 شهريور 1387
جوك رشتي ، جوك رشتي است! چه اهميتي دارد چه كسي ساخته ؟ از كجا آمده ؟چرا به غير رشتي هاي نوار ساحلي شمال كشور هم رشتي خطاب مي كنند؟...اگر رشت و ساري وآمل و...و مازندران و گيلان بزرگان و زيادي داشته است مگر ساير بلاد و ديار ايران نداشتند ؟داشتند و دارند و بيشتر و بهترش را هم دارند.
نايين و اصفهان و مشهد و قزوين و شيراز و همدان و تبريز و يزدو تقريبا همه نقاط ايران مشاهير و اديبان و دانشمندان و متفكريني به مراتب بيشتر و بزرگتر از گيلان و مازندارن داشتند و د ارند. از اين بابت بهتر است كلاه خود را قاضي كنيم.

مهم نيست چه كسي جوك رشتي را ساخته است . قطعا در دانشگاه تهران نساخته اند .در انستيتو هاي جامعه شناسي و مردم شناسي و زبان شناسي هم نبوده است . اتفاقا مركز اصلي ساخت و صادرات جوك رشتي( و تركي )فاحشه خانه ي جمشيد و سيد كريم (قديمي ها مي شناسند) و لومپن هاي زورخانه و چاقو كشان و ديوس ها و ... از اين قبيل بوده اند.اينهمه جر و بحث در مورد توليدات فاحشه خانه ها ي ايران ، آيا ضرورتي دارد؟

بر خلاف نظر متعصبين رشتي قطعا گيلاني ها هيچ برتري برساير ايراني ها ندارند. همانطور كه ايراني ها هيچ برتري بر ساير ملل ندارند.هيچ افتخاري به قوميت و شهر و روستاي زادگاه هم نيست .اقوام ايراني برخي خصو صيت هاي مجزا و مثال زدني مانند غيرت(آذري)مسالمت جويي(گيلاني)عرفان (كرمانشاه) سخت كوشي (يزد و اصفهان و آذربايجان)و قس عليهذا دارند و در كنارش ممكن است صفات نكوهيده اي هم داشته باشند كه ذكر آنها بي اهميت است.(رضااز لنگرود)

حامد خلیلی ازنی 8 شهريور 1387
با عرض سلام تا برادر کشی را نیفتاده تا کینه و دشمنی بین مردم شمال بیشتر نشده لطفا این نظرات را که دور از شان تمام مردم مازندران گیلان و گلستان است حذف نمایید .خلیلی از ساری
نوید از آمل 9 شهريور 1387
احسنت به این آقا رضای لنگرودیمون! کاملا موافقم. کل بحث یه مسئله بی لرزش و حاشیه سازه.
نا شناس 10 شهريور 1387
آقاي رضا لنگرودي اي كاش كمي از اين تمدن و ايران پرستي و از خود گذشتگي شما را آن اصفهاني ها و شيرازي ها و تهراني ها و ... و حتي همين مازندراني ها (كه اكنون هم پدرانشان به زبان خود مي گويند گيلكي) داشتند. رضا جان هيچ طرز فكري از جمله همين نژاد پرستي بي خود به وجود نمي آيد. من از طرف پدري "بيه پسي گالش" و از طرف مادري "بيه پيشي گيلك" هستم. هرگز از ياد نمي برم روز اولي را كه وارد خوابگاه يكي از معتبرترين دانشگاه هاي تهران و ايران شدم. دوستي از من پرسيد بچه كجايي من هم گفتم رشت و آن عزيز بلافاصله خنديد! و من كه در آن زمان 18 سال بيشتر نداشتم از همه چيز غافل بودم با تعجب به او نگاه كردم كه چرا دارد مي خندد! بعدها شنيدم كه ما به شيشه مي گوييم "اونورش پيدا" و از اين دست مزخرفات (اتفاقا اولين گوينده اين مورد مازندراني و اهل يكي از روستاهاي باهوش بابل بود). همه مي گفتند كه ما بي غيرت هستيم و بي بخار و ... . عمده ترين گويندگان اين توهينها تهراني ها بودند. مازندراني ها هم (البته شرق مازندارن) براي اينكه اين جك ها نسيب آنها نشود (دست پيش را مي گرفتند كه پس نيافتند) در مقام دوم قرار داشتند. اين حركات و حرفها كه مي توان گفت هر روز در طول دوران ليسانس و فوق ليسانس و دكترايم مي شنيدم من را كه در نوجواني با ديدن پرچم برافراشته ايران بغض مي كردم و با تاسيس يك كارخانه در فلان ناكجا آباد كوير به وجد مي آمدم و دلم به حال بي كاري فلان استان مي سوخت و با مثلا سيل زدگان همين مازندران هم دردي مي كردم و از تمسخر لهجه فلان قوميت ايراني در تلويزيون برافروخته مي شدم آنچنان تغيير داد كه اكنون يك فاشيست واقعي هستم . رضا جان اين طرز فكر شما برخاسته از تمدن بالاي قوم گيل است. تمدني كه بسياري از نقاط ايران از آن بي بهره اند. چون تو در رگهاي خود خون روس ها و انگليسي ها و مغول ها و عرب ها و اسكندر مقدوني و محمود افغان و تيمور لنگ و ... را نداري. خون تو خون پاك ايراني اصيل است. خوني كه اكنون در رگهاي ديگر ايرانيان كمتر وجود دارد. تو اهل سرزميني هستي كه هرگز هيچ بيگانه اي نتوانست آن را فتح كند و هيچ كدام از شهرها و روستاهاي آن نام معرب ندارند. سرزميني كه مردان آن نخستين حكومت ايراني بعد از حمله اعراب و نخستين جمهوري قاره آسيا را تاسيس كردند. نخستين مجلس قاره آسيا را همين مردمان پس از فتح پايتخت بنا نهادند. رضا جان بزرگترين دانشمندان حال حاضر ايران هم شهري ها و هم نژادهاي تو مي باشند. سرزمين تو يكي از بيشترين آمارهاي نفرات برتر كنكور و قبولي مهندسي و پزشكي و يكي از كمترين آمارهاي دختران فراري را دارد. اين سرزمين آنقدر بزرگ است كه يادت رفته هنوز 400 سال هم از الحاق آن به خاك كشور نمي گذرد و پيش از آن هميشه يك ايالت خود مختار ايران بوده است. استعمار كه زخم بزرگي از انقلاب مشروطه و نهضت جنگل مردم گيلان (شامل گيلان و غرب مازندران) خورده بود تا توانست سعي كرد اين مردم را سرخورده كند. به وسيله عمال خود (از سيد كريم گرفته تا رضا شاه) جك ساخت و شهرهاي شرقي گيلان را از آن جدا كرد. استعمار از اين دست كارها را براي ديگر اقوام موثر تاريخ معاصر ايران هم توسط رضا شاه و ... انجام داد. محمد رضا شاه براي دلجويي از اين اقوام بود كه با فرح (پدري آذربايجاني و مادري گيلاني) ازدواج كرد. در پايان بايد بگويم كه رضا جان بدان و آگاه باش كه در باغ وحش بايد حيوان بود نه انسان.
شما اسم من رو در آينده خواهيد شنيد... مطمئن باشيد...
جلال ایزدی جورشری 12 شهريور 1387
با سلام خدمت تمامی مخاطبین عزیز ابتدا به عنوان یک انسان سپس به عنوان یک ایرانی به استحضار شما میزسانم که تمامی جک های ساخته شده در ایران جهت تفرقه افکنی توسط عوامل خارجی و بیگانه بوده که از وحدت مردم ایران در وحشت بوده اند . البته این شیوه حرکات از سوی بعضی از عوامل بی خرد داخلی نیز جهت از بین بردن زبان ها و فرهنگهای منطقه ای ایران نیز حمایت شده است . در ارتباط با مردم گیلان و نیز شمال بایست بگویم هیچ جوک و اراجیف اینچنینی نمی تواند تاریخ پر از غرور و دلاوریهای مردمان گیل و دیلم را از میان بردارد با کمی مطالعه در تاریخ میتوان به گیلانی بودن و شمالی بودن خود افتخار کرد که تاریخ ایران زمین موجودیت خود را مدیون اول گیلانیها و سپس آذری ها می باشد . ولی سر دبیر این سایت یک سوال دارم که چرا میزان و شدت جوکها نسبت به تمامی اقوام ایرانی پس از جمهوری اسلامی شدت و حدت بیشتری داشته است؟ فدایی ایران زمین از خلیج همیشه پارس تا دریای کاسپین از سرخس تا خرمشهر قهرمان جلال از رشت
سلام 13 شهريور 1387
سلام دکتر عزیز بنده یک بابلی و اتفاقا روستا زاده ام و تحصیلاتم تا سطح فوق لیسانس می باشد. فرمایش زیاد فرموده اید. در پی اثبات و یا رد فرمایشات و تغییر نحوه نگرش شما به مسائل نیستم چون فرموده اید دکترید!!. اما نگاه خودم را به مسائل قبلا بیان نموده ام مفصل و طولانی با انواع و اقسام ادبیات اما این بار می خواهم جواب شما را با یک قطعه شعر زیبای یک شاعر معاصر که سرشار از معانی نو اندیشی وآموزش نحوه تعامل درست(چشم ها را باید شست و جور ...) با هر پدیده ایست بدهم: و آن نیز بستگی دارد به اینکه دکترای شما چقدر به درک درست شما از گفته ها و نوشته های دیگران به شما کمک کند. چرا که از قدیم گفته اند «ملا شدن چه آسان اما...» البته قبل از اینکه شعر را برای شما بنویسم به شما توصیه می نمایم بهتر است اول نگاه کوتاهی به تاریخ معاصر و نحوه آشنایی محمدرضا با فرح دیبا بفرمائید بعدا آن وصلت را به حساب دلجوئی بگذارید و اما شعر:

عشق را وارد كلام كنيم
تا به هر عابري سلام كنيم/

و به هر چهره اي تبسم داشت
ما به آن چهره احترام كنيم/

هركجا اهل مهر پيدا شد
ما در اطرافش ازدحام كنيم/

چشم ما چون به سرو سبز افتاد
بهرتعظيم او قيام كنيم/

گل و زنبور، دست به دست دهند
تا كه شهد جهان به كام كنيم/

اين عجايب مدام دركارند
تا كه ما شادي مُدام كنيم/

شُهره زنبور گشته است به نيش
ما از وی رفع اتهام كنيم/

علفي هرزه نيست در عالم
ما ندانيم و هرزه نام كنيم/

زندگي در سلام و پاسخ اوست
عمر را صرف اين پيام كنيم/

«زهدا» اين مجال اندك را
نكند صرف انتقام كنيم/

در عمل بايد عشق ورزيدن
گفتگو را بيا تمام كنيم/

عابري شايد عاشقي باشد
پس به هر عابري سلام كنيم./

سعيد 13 شهريور 1387
آقايي كه آخر نظر دادي واقعا دمت گر نظرت بدجور رو دلم نشست

به نظر من افرادي عين اين لنگرودي ( هم استاني من ) كه اطلاعات درست و حسابي ندارند همون كه نظر ندن بهتره
سعيد 13 شهريور 1387
منظور من از آخرين نفر اين كه شعر گفت نبود بلكه اون كسي كه جواب اون لنگرودي را داد بود.
سعيد-رشت
سلام 14 شهريور 1387
سلام هم وطن لنگرودی ته بلا مه سر: همانطوریکه در پینوشت قبلی عرض کردم بنده نحوه نگرشم به مسائل را در همین گفتگو با انواع و اقسام ادبیات( داستانی، قرآنی، احادیث و...) بیان نمودم . جسارتا با این نظر شما که امثال این آقای دکتر!!! و آن ساروی و آملی و... نظر ندهند موافق نیستم اتفاقا بهتره که نظر بدهند. زیرا حقیقت از برخورد عقاید حاصل می شود. می شود گفت یکی از نتایج این گفتگو بیان نظرات مختلف در مورد یک موضوع خاص و قیاس آنها توسط افراد بینده سایت و تنویر افکار است. با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ایام پرفیض. احمد
علي خانجاني 16 شهريور 1387
مي دانيد ايران سرزميني بوده كه تقريبا در همه ادوار پس از ساسانيان ،مقهورو لگد كوب تاخت و تاز تازيان و اتراك ،از مغولي و سلجوقي و غزنوي و صفوي و قاجار گرفته تا انواع و اقسام قره قويونلو ، آق قويونلو و قره ختايي و تركمن و قبچاق و چي و چي ديگر بوده است . هيچيك از اين اقوام مهاجم وبه تحقيق متو حش ،به قصد نوازش به ايران حمله يا حكومت نكردند. اولين حركت اين مهاجمان ، پس از لگد كوب كردن مزارع خرم و حاصلخيز ايران زمين ،تصاحب دختران زيبا روي ايراني به عنوان قسمتي از غنائم جنگي بود.اعراب، مردان ايراني را به موالي(نوكري ) برده و همزمان دسته دسته دختران ماهروي ايراني را جدا كرده و به عنوان كنيز، بين سران سپاه و امرا و حتي سربازان خود تقسيم مي كردند و قسمتي را هم به مدينه نزد عمر ،خليفه دوم مي فرستادند.قصه هاي بسياري در اين زمينه روايت شده است كه دوست داران را به كتب تاريخي حواله مي دهم. كوتاه جمله، ملتي كه طي حدود سيزده قرن زير بيرق ايران نبوده ،و عرض و ناموسش در اختيار مهاجمان و بيگانگان بوده ، حال كه بهر تقدير از زير يوغ درآمده ، دم از غيرت به معني ناموس پرستي مي زند! اينها از سرنوشت مادران خود بي خبرند. هم از اين روست كه شجره نامه ي بسياري از ايرانيان تا دو سه نسل بيشتر مشخص نيست. مردان ايراني كه سيزده قرن مطيع و منقاد بوده ،نه سرزميني داشتند كه به آن مباهات كنند و نه صاحب جان و مال و ناموس خودشان بودند به يكباره ناموس پرست ،آن هم از نوع افراطي اش شدند.

خدمت كامنت نويسان متعصب عرض كنم كه غيرت به مفهوم صيانت از باكره گي زنان و ريختن خون پسر جوان همسايه و بريدن گلوي آن كه نگاه بوالهوسانه به زن و دختري را داشته است در دنياي متمدن امروز رنگ باخته است.نمي خواهم بيشتر از اين ،موضوع را بشكافم كه مي دانم جامعه كنوني ما پذيراي اين مطالب نيست . اما يك نمونه را كه امروز در سايت بي بي سي ديدم اينجا نقل مي كنم:

" سارا پیلین، نامزد معاونت ریاست جمهوری آمریکا از حزب جمهوری خواه، از باردار بودن دختر هفده ساله خود خبر داده است. خانم پیلین، که به عنوان فردی با گرایش های محافظه کارانه اجتماعی شناخته شده و با آزادی سقط جنین مخالف است، گفته که دخترش، که بریستول نام دارد، به بارداری ادامه می دهد و به زودی ازدواج خواهد کرد. "

از نگاه مرد غيور ايراني ، بلافاصله بايد گلوي اين دختر و شكم آن نوجوان را دريد . يااگر خداي ناكرده به دادگاه كشيده شد سنگسار در ملا عام و از اين قبيل.وگرنه آن مرد بي غيرت است !و گناهش از زاني بيشتر است . اين معني از "غيرت" در دنياي كنوني با توسعه نيافتگي و گرفتاربودن در تار و پود رسوم جاهليت، يكي است .
در نظر مردم امريكا نيز كه يك جامعه به شدت مذهبي است حاملگي قبل از ازدواج ،ناخوشايند و خلاف ارزش هاي اجتماعي است اما اين جوامع روش برخورد منطقي و مدني با اين امور را، پيش ميگيرند و دليلي به اختفا ء و احيانا قتل و ... نمي بينند. ضمنا بايد گفت اين كشور ها در گذشته وضعيت كنوني جوامعي نظير ايران را تجربه و از آن عبور كرده اند.

علي -رشت



نا شناس 2 مهر 1387
به يمن پيروزي انقلاب اسلامي و با بسته شدن روسپي خانه ها ،از شدت و حدت جوك رشتي نيز به ميزان قابل توجهي كاسته شده است .توليد و تكثير و اشاعه و مجددا" باز توليد و صادرات جوك هاي ناموسي خيلي كم رنگ شده است.انها كه سن و سالي دارند ،به ياد دارند كه در گذشته با چه وسعت و گستردگي در جريان بود.درحد استفراغ بود . قابل تحمل نبود .
تحليل بنده ي حقير آن است كه با توسعه فرهنگي و ارتبا طات و نزديكي فرهنگ اقوام مختلف ايراني ، ابتذال جوك سازي نيز در حال تعطيل شدن است.
نسل جديد كمتر مي شنود و و اگر هم بشنود عكس العمل سرد ي دارد . در گذشته طبقات اجتماعي مبتذل كه تعداد شان زياد هم بود كيف مي كردند و ساعات خوشي را با اين جوك ها كه منحصر به رشت هم نبود سپري مي كردند.اما دوستان پيشرفت اجتماعي و توسعه فرهنگي امري اجتناب ناپذير است.ابتذال فرهنگي نمي تواند و نبايد تداوم يابد.
در اين سالها خيلي چيز ها براي خيلي ها روشن شده است...
رضا لنگرودي
نا شناس 16 مهر 1387
خود مردم مازندران با همديگه مشكل دارند مثل بابليها با امليها پس نتيجه ميگيريم ايجاد استان در غرب مازندران به نفع همه مازندرانيهاست.
نا شناس 16 مهر 1387
قابل توجه مازندرانيها كه زمين خواري اقوام زابلي هم به ساري كشيده شده. پيش به سوي استان سيستان شمال
نا شناس 16 مهر 1387
استان سیستان شمال گلستان و استان آذربایجان شمال گیلان است. مازندرانی ها اینقدر بی تعصب نیستند که استانشون رو تقدیم ترکها و زابلی ها بکنند . مازندرانی ها اقوام مهاجر را درخود جذب می کنند مثلا منطقه لاریم در جویبار وطایفه فیروزجایی در بابل اصالتا کرد هستند اتفاقا این طایفه ها الان بیشترین تعصب را نسبت به مازندران به خصوصز بان مازندرانی دارند. در ضمن این صفحه راجع به جوک رشتی است و ربطی به مازندران ندارد اما این دوست رشتی ما گویا متوجه این مساله نشده.
نا شناس 7 آذر 1387
ای ول دعوا بیفتین، آفرین، زابلی ها دارن نکا و ساری رو میگیرن تا چند وقت دیگه تموم زمینای بابلسر و همه جا رو غصب می کنن حالا شما دعوا بیفتین
نا شناس 11 آذر 1387
زابلی توی مازندران هیچ کار نمی تونه بکنه . اگه توی ترکمن صحرا تونست چون ترکمنها سنی هستند و اصلا با دیگران ارتباط ندارند. اما در مازندران هم تراکم جمعیت خیلی بالاست هم اینکه معمولا مهاجرین را در خود حل می کنند. مثلا فرح آباد ساری اصالتا گرجی هستند یا منطقه لاریم جویبار اصالتا کورد هستند ولی الآن همه مازندرانی به حساب میان.
351 15 آذر 1387
خوب بود...افرين
نا شناس 16 آذر 1387
سلام من يك مازندراني هستم دوستان من چند كشوردنيا واكثر ايران را ديدم فرق شمال با ساير ايران اينهكه ما مردمي ساده دل تريم جاهاي ديگر ايران مردم كمتر بهم اعتماد ميكنن حتي اعتماد بين اعضاي يك خانواده كمتره
البته مردم گيلان خلق وخوشان با كمي فرق داره كمي شيك پوش ترند و اين بد نيس ما مازندرانيها اخيرا كمي بدذات شديم كه اين ناشي از موضع انفعالي نسبت به اين جوكهاست. اينها جوك است درواقعيت اين جماعتي كه در تهران جمع شده اند (غير تهرانيهاي اصيل)كساني هستند كه ازاكثرنقاط ايران آمده اند وازنظر فرهنگي يك تنش دروني مابين فرهنگ سنتي خود وجديد دارند و اكثر اينها نيز اين جوكها را در آوردندودر رفتار اينها بيشتر بي غيرتي ميبينيم. ولي اينرا بگويم همه مردم ايران خوبند ولي بهترين مردم ايران از شهرهاي اروميه وقائمشهر مي باشند (علت آن ناشي از تنوع قوميتي ميباشد.)ولي سايرشهرها مثل تبريز اردبيل بابل آمل رشت وتاحدودي ساري كمي مردمي حساس تر و واكنشي تر هستند.
كه پسنديده نيست. جلال از دانمارك
ستیلا 25 آذر 1387
مازندرانی ها خودشون واسه همه جوک می سازن ولی جنبه شنیدن جوک راجهع به خودشونو ندارنبجنبه ها
بابل 28 آذر 1387
من نظرات بعضی از دوستان را دیدم برای چهما از یک موضوع ساده درست یا نادرست شروع به تحقری یکدیگر میکنیم بیایم بجای تحقیر جوابی دهیم با پشتوانه محکم که کسی انرا نتواند رد کند (مازندران وگلستان وگیلان و سمنان وتهران درقبل از اسلام جزو یک ساتراپی بوده و ایندلیلی بر فرهنگ یکسان کل ساتراپی نبود است همان گونه که بین فرزندان یک پدر تفاوت وجود دارد مابجای درگیری با هم بیایم مازندرا وگیلان وگلستان راباکمک هم نجات دهیم پولدارانی مثل تهرانیهای هفتادودوملت امدندوسواحل دریا را از ما ربودند حال جنگل رازما میگیرند بنام پیشرفت استان مثل نهار خوران گیلان وازغرب تاشرق مازندرانوازگیلان اطلاع خاصی ندارم چوب جنگلهارا غارت میکنند ومیگویند جنگل نشین بدبخت جنگل را نابود میکند ابسدهایمان(لارو...)رامینوشند ومارا تمسخر مکنند درضمن در جواب بعضی از دوستان عزیزوباهوش شمالی اگر مامازندرانها بیفرهنگ بودیم وبیسواد چگونه باتمام کمبود ها دراکثرموارد از ورزش تاسیاست ودانشگاه حرفهای برای گفتن داریم و..........................................................
رامین.م 12 دي 1387
...واقعا بعضی از ایرانی ها باید از خودشان خجالت بکشند در حالی که بعضی از ما ایرانی ها برای هم جک های کثیف مگوییم وبرای هم هیچ احترامی قائل نیستیم دراروپا و امریکا برعلیه ملت ایران فیلم هایی مانند فیلم 300و اسکندر مقدونی و پرسپولیس و... میسازند ودر این فیلم ها تا میتوانند به مردم وتاریخ و تمدن مردم ایران توهین میکنند . ایرانی ها را در این فیلم ها وحشی خونخوار زشت و ترسو و ضعیف نشان میدهند وحسابی انها را تمسخر میکنند واین فیلم هارا از طریق ماهواره درتمام نقاط جهان به جهانیان نشان میدهند وابروی ملت ایران را دردنیا به باد میدهند .ولی ما عوض اینکه باهم متحد باشیم واز خودمان دفاع کنیم برای هم جکهای زشت درست کرده وتا میتوانیم به هم توهین می کنیم _البته منظور من همه ی مردم شریف ایران نیست _واقعا کسی که این کاررامیکند یک ایرانی واقعی نیست وباید از خودش خجالت بکشد
رامین .م.از رشت 29 دي 1387
روی سخن من بعضی از اهلی شرق مازندران ../البته نه همه مردم شرق مازندران ../است.چرا اینقدر به ما توهین میکنید چرا این قدر به ناموس ما اهانت میکنید .اینها جوک است یا فحش ناموسی .مگر ما چه هیزم تری به شما فروتیم مگر ما چه ظلمی در حق شما کرده ایم که اینقدر ما را تحقیر میکنید. مگر شما وجدان ندارید مگر خودتان ناموس ندارید .مگر شما انسان نیستید .ما چه گناهی کرده ایم که برای ما جوک های زشت تعریف می کنید .اگر ما هم برای شما جوک بسازم وهرجا رفتیم تعرف کنیم خشتون میاد.بی وجدانی تا چه حد.
نا شناس 30 دي 1387
هیچ قومی در روی کره زمین مثل ما گیلک ها باهم اختلاف ندارد.یا به عبارتی بی اتحاد ترین قوم دنیا قوم گیلک است.اقای عشق ساری درسته که بعضی از همشهری هایشما برای ما رشتیها جوک ناموسی درست میکنند.ولی غیرت وتعصب ما گیلانی ها نسبت به زنان ودختران ایرانی به ما اجازه نمیدهد که برای زنا ن ودختران اربایی جوک درست کنیم .اقای عشق ساری نا موس تو ناموس من هم هست خدای نکرده اگر روزی دشمنی واردکشور اریایی مان شود و متعرض نوامیس ملت ما شود وظیفی من وتست که تا پای جان از نوامیس کشورمان دفاع کنیم.من تا حالا ندیدم و نشنیدم که یک رشتی جوک مازندرانی تعریف کند.اقای عشق ساری شما جای برادر من هستی خاهر ومادر تو جای خاهر ومادر من است ..اگر کسی به ناموس تو توهین کند انگار به ناموس من توهین کرده.
دوست رشتی تو .رامین .م از رشت.
آرش 15 اسفند 1387
در مورد مطلب فوق باید بگویم ابتدا باید پذیرفت منظور سایر هموطنان از رشتی کل خطه شمال می باشد با این باور دیگر مازنی و گیل نمی توانند خود را از هم جدا تصور کنند.مطلب دیگر نزدکی شمال به تهران نیز بر این گونه جوسازی ها افزوده معمولاً اهالی استهانهایی که از قدیم به تهران رفت و آمد بیشتری داشتند بیشتر مورد این جوسازی ها قرار گرفتند تهرانی ها همه را مورد تمسخر قرار میدهند تا بگویند خودشان باکلاس هستند لعنت به کسی که این کلمه ((کلاس ))را به ایران آورد---آرش از رامسر
جوادزاده از رشت 5 فروردين 1388
سلام به همه دوستان خوب ایرانی...سال نو برهمه شما مبارک
من یک مقیم رشت ویک ایرانی ام....خدمت دوست با ادب!! ساروی عرض می کنم که درساری ومازندران دوستان خوب دانشگاهی وکاری زیادی دارم که خیلی با صفا وبا ادبند...وخیلی متعالی فکر میکنند ...تو یکی خواهشا از ایران ومازندران وگیلان و... رشت هیچی نگو....فکر می کنم به عنوان مازندرانی حرف می زنی هم آنها را خراب می کنی ...هم ما شمالیها را متاسف خواهی کرد ....تودچار یکسری عقده شدی ...اگر خیلی مردی ...یا مردانگی داری آدرس یا تلفنی بده تا بیشتر روبروباهم گفتمان کنیم....منتظرت هستم....
از طرف یک ایرانی....یک شمالی....ویک رشتی باافتخار
سینا 8 آذر 1388
با سلام ...
سینا هستم از رشت
با اجازتون می خواستم مدت کوتاهی وقت شریف شما مردم شریف شمالو بگیرم...
من خودم دانشجوی استان مازندران هستم و تو کلاس 40 نفره ی ما نزدیک 12 تا رفیق مازنی دارم . اونم از همه جای مازندران. تازه رفیقای همشهری خودم هم 3 تا شون تو گرگانو ساریو امل درس می خونن واون چیزی که من با رفیقام تو دانشگاه اجرا می کنم و یا رفیقای هم شهریم برام تعریف می کنن اینه که ما شمالی ها تو کلاس با هم اتحاد داریم و کسی که بخواد کوچکترین تکرار می کنم کوچکترین توحینی به یکی از بچه های شمال بکنه دهنشو سرویس مکنیم و هیچ تعارفی نداریم که بچه ی کجای ایران زمین هست .
چون برای اثبات بعضی کارها و نگه داشتن حریم واقعا نیاز به زوز هست و من واقعا شرمنده هستم از اینکه این همه مزخرفاتو دربارهی ما شمالیها در میارن و عده ای از ما چه از غرب و یا چه از شرق این خطه ی همیشه زیبا بجای اتحاد و یکپارچگی برای هم حرف در میارنو ضد هم می شن.
امیدوارم که روزی این اتحاد بین ما مردم شمال زمین بیشتر از این چیزی بشه که می بینیم و مطمعنم که این طور هم می شه ...
من سینا هستم از ایران-شمال همیشه زیبا--گیلان-شهر مهمان نواز رشت
نا شناس 8 آذر 1388
ابتابب
پ 10 دي 1388
سلام من هم همیشه فکر میکردم درحد جکه برای خنده هست تااینکه در مرداد 88 این بی غیرتی و ترسو بودن یک مرد مازندرانی(بابل-فریدونکنار) با چشم خودم دیدم مردی کاملا متشخص از لحاظ شخصیت اجتماعی
فکر کنم دیگه این ذهنیت تا ابد از ذهنم من پاک نشه فکر کنم عامل اصلی انتشار این جکها رفتار خوده شمالیهاست
ازقم.
پاسخ ها به این نظر
آرمان 13 آبان 1393
من گیلانی هستم اما خواستم چیزی بگم من افتخار میکنم رشت ام.کسی که خوب باشه براش جوک میسازن اما در مورد شمالی ها شما صحبتی نکنی بهتر فریدونکنار درته جزو گیلان نیست اما برای سمال هر چند جزو گیلان شما بهتر آمار افرادی که تو قم دم به دقیقه صیغه عوض میکنن باشین
حامد 13 دي 1388
خیلی دوس دارم جلوم یکی از این بچه سوسولا یه جکی چیزی تعریف کنه تا بهش بفهمونم دنیا دست کیه !!!!
خاک تو سر کسایی که شمالین ولی از خودشون ضعف نشون میدن و کمبود دارن و لهجه میان بازم صد رحمت به ترکا که به زبون و لهجه شون افتخار میکنن
ســــاری
مهدی 13 دي 1388
سلام به همه ی بچه های خوب شمال بچه های خونگرم و مهربان و دوست داشتنی شمالی از غرب گیلان تا شرق گلستان بچه ها من ساروی هستم و خوشبختانه اصلا موافق تفرقه بین شمالی ها نیستم یکی از علت های اصلی که استان خودمون پیشرفت نمیکنه متاسفانه بچه بازی هایی هستش که بین مسئولین وجود داره از وقتی من یادمه بین ساری و بابل - بابل و بابلسر - بابلسر و فریدونکنار و.... همیشه سر هز چیزی نزاع و درگیری بود امیدوارم هر چه زودتر به خودمون بیایم و به پبشرفت استانمون کمک کنیم . ای آدمای ابلهیم که این جکارو میسازن ایرادی نداره اینا کسایی هستن که به خدا و پیغمبر هم تو جک ساختن رحم نمیکنن در ضمن به حرف گربه سیاه که بارون نمیاد پس بیاین هـــــــوای هـــــــــــمو داشــــــــــــــــــته بـــــــــــــاشیم و از تفـــــــــــــــرقه دوری کـــــنـــیم
نا شناس 27 دي 1388
سلام به همه ي شماليا مخصوصا مارندرانيا بايد اعلام كنم كه همه جاي ايران به ما نيار دارن و ما به كسي محتاج نيستيم جشم حسود كور!!!!! ببخشيد ما بعضي حرفارو اشتباه نوشتيم !

علي 2 اسفند 1388
اينو براي اون تهرانيايي مي نويسم كه به مازندرانيها هم لقب رشتي ميدن . اخه تهران به رشت نزديكتر يا ساري
علي از آستارا 10 اسفند 1388
درود بر گيلان بزرگ . از آستارا تا گرگان عزيز
گلرخ از تالش 10 اسفند 1388
وقتي قابوس نامه از عنصرالمعالي رو مي خونيم ، نويسنده به فرزندش مي گه در سرزمين ما گيلان .... . با اينكه در حوزه جغرافيايي گيلان نبوده وامروز آرامگاهش در گرگان واقع است . شاهان مازندران آن زمان نيز خود را گيل گيلان مي ناميدند. امروز نيز پدران و پدربزرگان مازني، زبان خود را گيلكي مي نامند.
كيارش از مازندران 10 اسفند 1388
ما براي استقلال گيلان و مازندران مي جنگيم و تا آخرين نفس براي اتحاد اين دو سرزمين ايستاده ايم.
ارش 22 اسفند 1388
سلام بچه های عزیز شمالی چه مازندرانی چه گیلانی

مطلب جالب بود فقط فکر می کنم در مورد رضا خان یه زره زیاده روی شد

البته هرکسی نظر خودش و داره و از نظر من محترم

امیدوارم روزی بین همه ی ما ایرانی ها یه آشتی ملی اتفاق بیفته تا دست

از جک ساختن و مسخره کردن هم بر داریم این باعث افتخار ما ایرانی ها

میشه که بدون توجه به این که از چه قوم و نژادی هستیم به هم دیگه احترام

بگذاریم وبا مهربانی در کنار هم زندگی کنیم البته قبل از همه ی اینا باید یاد

بگیریم که نظراتمون و به هم دیگه تحمیل نکنیم

داریوش هخامنشی تو وصیت نامه ی خودش به جانشینش گفت:

همواره حامی کیش یزدان پرستی باش . اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد و از هر کیش که میل دارد پیروی نماید

به امید روزی که همه ی ما به این وصیت عمل کنیم

شب و روزتون خوش

ارش از بندر انزلی
سعيد از بندرگز 5 فروردين 1389
به ناحق سه شهر مازندراني را از استان مازندران جدا كردن(كردكوي و بندر گز و نوكنده) و به ما لقب گلستاني دادند و ما را از فرهنگ و زبان مازني دور كردن در صورتي كه 30% استان گلستان را مازني ها تشكيل ميدهند بايد اين استان را استان 72 ملت بنامند
حسن 31 ارديبهشت 1389
جک گفتن فقط جهت شادکردن و خوش بودن است
نه قوم وملیتی به سخره گرفتن است
زابلی و مازندارانی و رشتی زاده این مرز بوم هستند
علي از تالش گيلان 3 خرداد 1389
ايران كلباسي يكي از بزرگترين گويش شناسان ايران طي مقاله اي زبان گيلكي را به دو شاخه بزرگ « گيلكي گيلاني و گيلكي مازندراني» تقسيم مي كند. تقريبا تمامي زبان شناسان به علت شباهت غير قابل انكار ميان گويش هاي گيلكي و مازني آنها را تحت يك شاخه ( گويش هاي كناره درياي كاسپين) تحت بررسي قرار مي دهند. براي اين مساله مي توانيد به تاريخ زبان فارسي از دكتر پرويز ناتل خانلري كه اتفاقا خود يك مازندراني است رحوع نماييد.
ما اين زبان را چه گيلكي بناميم و چه نناميم بالاخره با يك زبان واحد ولي با گويش هاي متفاوت روبه رو هستيم كه تمامي زبانشناسان به اين امر اذعان دارند.
در ضمن وضعيت امروز سرزمين شمال وخيم است و بايستي دست اتحاد به سوي يكديگر بلند كرد نه با يكديگر دشمني نمود. البته در اين تفرقه افكني ها دست هاي مرموز ر‍‍زيم نيز مشاهده مي شود. بايستي كوشيد و هشيار بود . درود بر گيلان بزرگ از آستاراي عزيز تا گرگان گرامي تر زحانم.
علي از تالش گيلان 3 خرداد 1389
درود بر اتحاد گيل و مازني وكادوسي. درود بر گيلان كبير و جمهوري پاكش.
مسعود. 4 تير 1389
من نظرات این وب را خواندم واقعا از بعضی از نظر دهندگان دلگیر شدم مگر همه ماایرانی واریایی نیستیم مگر همه ی ما از نسل جمشید جم نیستیم مگر قهرمانان شاهنامه ی ما رستم وسهراب وسیاوش وارش کمانگیر نیستند چه کسی گفته که گیلان و مازندران از هم جدایند در واقع این دو استان زیبا را قبل از انقلاب از هم جداکردند ....یکی از اهالی رشت ..مسعود .م
مصطفی. 18 تير 1389
مرگ بر انگلیس .مرگ بر انگلیس . مرگ بر انگلیس . این جوکها به سفارش استعمار انگلستان ساخته شده است .انها خوب میدانندکه ما رشتیها چقدر از انها متنفریم.
کیا 22 مرداد 1389
باعرض سلام وباعرض تسلیت و تاسف فراوان خدمت هم نژادهای بیسواد عزیزم. من 4 سال دانشجوی ساری بودم خودم لاهیجانی هستم باید بگم واقعا تصور مازندرانی ها نسبت به ما گیلک ها از بیسوادیشون ناشی میشه. بخدا قسم این همه فحش و ناسزا که به میدین همه از بی اطلاعی شماست. البته نمیشه تقصیر رو گردن یه عده آدم انداخت>بلکه تقصیر تاریخ مفتضحه درج شده درون کتابهای درسیمون هستش که ای دغواها رو به راه انداخته. باید کتابهی درسی و دانشگاهیمون اصلاح بشه. وا اسفا از این همه تهمت و توهینی که بهم میزنین. من ایقدر عشق به گیلان و شمال دارم که حتی حاضر نشد با یک غیر شمالی ازدواج کنم. تو روخدا بیاین سطح مطالعه اتون رو ببرید بالا تا بتونیم حداقل با نشون دادن اینکه شمالیها سطح فرهگ بالایی دارن از بقیه جلو بزنیم. تورو خدا بشینید 4 تا کتاب تاریخی معتبر بخونید. اینهمه شکمی حرف نامربوط و توهین بیجا نکنید و خودتون رو دشمن شاد نکنید.
امير 6 آذر 1389
سلام من امیر از رشتم دم هر چی شمالی گرم
علی 5 ارديبهشت 1390
من اهل اصفهانم اکثر ایران و کشورها را رفتم اینها همه سیاست انگلیس خبیثه که این جکها را ساخت من به دو شهر ساری ورشت سفر کردم رشت را با کلاستر از منطقه مازندران دیدم وبا فرهنگتر -دلیلش هم نفوذ فرهنگ روس و ترک هستش و دلیل عمده جدا شدن از تفکرات مذهبی-البته قصد توهین به ساری ها را ندارم ولی حقیقته همه جای ایرانی با هم بد هستند مثلا انزلی با رشت املی با بابلی اصفهانی با مشهدی -در ضمن بی فرهنگترین مردم ایران را اطراف استان اصفهان و یزد دارند بدلیل افکار مذهبی پوچ- زیباترین مردم را ترک و کرد ورشتی تشکیل میدهند و زشترین را یزدی کرمانی و اصفهانی
پاسخ ها به این نظر
بگم؟؟؟ بگم؟؟؟ 17 آبان 1393
نظرتو واسه خودت نگه دار دوست عزيز
Citaattanocub 7 ارديبهشت 1390
Good morning Folks, Just become a member of www.shomalnews.com. I am hoping this is the appropriate place to discuss our feelings as well as the views. Anyway is this is the most suitable place to posting off topic?

_______________________________
London Escorts
bruibiche 19 ارديبهشت 1390
Hi there Every body, Just registered with www.shomalnews.com. I am hoping this is the suitable place to discuss our ideas and also views. Anyway is this is the most suitable place to publish off topic?

_______________________________
London Escorts
امير 16 تير 1390
سلام
من خيلي از جوك خوشم مياد حالا رشتي يا تركي يا قزويني ولي با وجود اين به تمام ايراني ها هم احترام ميگذارم
منظورم اينه كه جوك فقط يك جوكه همين .مثل يك فيلم كه ميبينيم و لذت هم ميبريم ولي خوب تهش متوجه ميشيم كه فقط يك فيلمه نه بيشتر
mohamadreza 28 مرداد 1390
تا سلام به همه مازنی ها و گیلک ها.من یه مهندس عمرانم که اهل ساری هستم.من همه شمالو دوست دارم و همه شهرها بودم.ساری و رشت از نظر فرهنگ شبیه هم هستند وتفاوت جندانی در انها وجود ندارد.اما عزیزان غرب مازندران از نظر فرهنگ ضعیف هستند و چشم دیدن ساروی ها را ندارند.انها باید قبول داشته باشند که هرچی دارند از مرکز استان یعنی ساری دارند.ما باید با هم متحد باشیم نه اینکه از هم بد بگوییم.گیلان و مازندران(تبرستان) سرای من است. محمد از ساری
کامران 28 مرداد 1390
بس کنید.ساری و رشت باید متحد باشند.البته اگه املی و بابلی ها و انزلی ها اجازه بدن. کامران از ساری
نا شناس 29 مرداد 1390
درود بر مردم تبرستان بزرگ استارا تا گرگان
نا شناس 29 مرداد 1390
سلام .ما ساروی ها با هیچ شمالیی مشکلی نداریم.چه رشتی چه مازندرانی.ما برادر و هم خون هستیم.توحین به رشتیها توحین به همه شمالی هاست. المیرا از ساری
نا شناس 29 مرداد 1390
سلام .اقای رشتی عشق رشت. کی گفته رشت 2برابر ساریه؟ چشاتو وا کن بد حرف بزن .من مامانم رشتیه بابام قائمشهریوخودمم همش ساریم.چون زنم سارویه و محل کارم ساریه .تراکم تو ساری خیلی زیاده و شهرشم از رشت بزرکتره.فقط خیابونهای رشت بزرگه.دریایه مستقل ساری عالیه. فربد از قائمشهر(شاهی)
ندا از آمل 23 دي 1390
من آملی ام و به اینکه یه شمالی ام افتخار میکنم و قبل از اون به ایرانی بودنم، مطمئنم که هر جای ایران زندگی میکردم همین حس رو داشتم همه شمال زیباست و همه ایران عزیزه هر جا باشیم باید از خاک وناموسمون دفاع کنیم ساری و رشت وامل وبابل نداره ایران ایرانه و ما هم مردمش وقتی ما به خودمون و مردممون وکشورمون احترام نذاریم از بیگانه ها چه توقعی دارید لطفا بیاین سعی کنیم به هم احترام بذاریم و با این حرفها سوژه دست دشمنا ندیم
همیشه سربلند باش ایران و ایرانی
نا شناس 27 بهمن 1390
اولا بايد بكم من بعنوان يه ساروي هيج مشكلي با رشتي ها ندارم.و اكرم جوكي تعريف كنم نهايتا تركي باشه.اصلا دلم نمياد.ولي من شوهر دخترخالم رشتيه و جندباري به رشت اومدم زياد فرق آنجناني نديدم نه تو وسعتش و نه ساختارش.حتي بنظرم ساخت و ساز ساري قشنكترم هست.جاده درياشم عاليه.ولي ما سارويها عشق بابلسريم.واسه خودش كيشي شده قربونش برم.ولي خدمت كساني كه فرهنك ساري تمسخر كرفتن بايد بكم نظرتون واسه ما هيج اهميتي نداره.شهري كه تو روزنامه بازاركار نوشته تحصيلكرده داره از سر و روش ميباره نوشتين بي سواد.اينم مهم نيست.مكه شما دولتمردين كه نظرتون سرنوشت ساز باشه.همه كشورها جشم انداز صدسال بعد كشورشونو از الان مستند ومدون كردن و از الان ماموريت دستيابي دارن بعد شماها هنوز تو كف صدسال بيشين؟مازندران اينجوريه كيلان اونجوريه؟تقصير ما نيست تقصير از بي هدفي و بيكاريمونه.اكه حقوق شهروندي و فردي كامل رعايت ميشد اينجوري به جون هم نميوفتاديم.
نا شناس 30 بهمن 1390
كي كفته ما ساروي ها با رشتي ها مشكل داريم،اصلا جرا بايد مشكل داشته باشيم؟بلعكس هيجوقت حتي توي محافل شخصيمون از كلمه رشت استفاده ابزاري نكرديم و نخواهيم كرد.احترام زيادي واسه همه ي رشتي ها قائليم.از رضاخان نظامي اين دست كارها بعيده.احتمالا شايد بخاطر وجود يه سري روس هاي مهاجر تو شهرتون اين جكها واستون ساخته شده.اكه خارج از كشور بريد ميبينيد از زنان روس بعنوان زنان بي احساس كه بويي از عشق و تعهد نبردند ياد ميشه و تو همه و همه كشورها ازشون استفاده ميشه.احتمالا به اين دليل ميباشه. نظرات تبعيض آميز يك سري از تنكابني ها داره ايجاد اختلاف ميكنه. من فكر ميكنم اون آقاي كه به اسم عشق ساري كامنت كذاشته اصلا ساروي نبوده احتمالا خواسته سارويهارو خراب كنه.كه مردم بسيار بسيار با فرهنك غرب استان با فحاشي و بي احترامي كه ناشي از همون فرهنك بالاشون ميشه كاسه داغتر از آش شدن و جواب دادن.البته كار يه عده از تنكابني هاست كه با اسامي مختلف كامنت ميذارن .كم تو ساري به همشهرياشون كه تو ساري زندكي ميكنن احترام ميذاريم حالا نمكدون ميشكونن.
حامد لنگرودی 9 اسفند 1390
به قول دوست ما اکنون که گلستان از مازندران جدا شده پس حتما زبانشان میشه گلستانی. چرا دارین از هویت خودتون دوری می کنین؟ چرا به تفرقه ها گوش فرا میدید؟ من حرف زیادی برای گفتن دارم ولی حیف که جاش نیست. چرا خودتون را تافته جدا بافته میدونید . من یک گیلکم دیلمی مازندرانی هستم هیچ فرقی نمیکنه اسمشو چی بزاریم آیا غیر از اینه که اگه مازندرانی بخواهیم حرف بزنیم تمام قواعد فعل و فاعل و ساختارش گیلکی هست. ما زبانی به نام مازندرانی نداریم همش یا گیلکی هست یا دیلمی . مازندارنی ساختارش گیلکی هست. از هرکی که اهل مازندران باشه سوال کنی زبانت چیه میگه گیلکی .مگر اینکه از این چرت پرت ها که درباره رشتی ها شنیده باشه خودشو جدا بدونه. نه عزیزان تمام منطقه گیلان مازندران و گلستان در یک دوره زمانی به نام دیلمستان بود . به تاریخ مراجعه کنید با تشکر حامد صابریان لنگرودی
پاسخ ها به این نظر
جاسم 23 اسفند 1394
من یک گرگانی هستم و زبان تبری یا مازندرانی هست مازندرانی زبانش به کلی با زبان گیلکی متفاوت هست حتی رشتی ها هم زبان مازندرانی رو متوجه نمیشن ولی ما گرگانی ها لهجه مخصوص خودمون داریم مثل کتولی ها چالوسی ها سارویا و بابلی ها.ریکا اسا مه تره باتمه ته وسه سیکا گرمه.لطفا این جمله منو رشتی ها ترجمه کنند نمی توانند چون دو تا زبان متفاوت هست.ترجمه می شود پسر حالا من تورو گفتم برایت اردک می گیرم.
نا شناس 30 فروردين 1391
با ساروي ها بهتر از رشتي ها ميشه ارتباط برقرار كرد حالت قومي سنتي و تعصبي ندارن.و شباهت بيشتري به فارس ها دارن ولي رشت تحت تاثير ترك ها هستند.تهراني ها مازندران را ترجيح ميديم.
امین 12 ارديبهشت 1391
س این جوکها دروغ وعقده های روانی یکسری ادماست ما شمالیها باید متحد باشیم بنده بعنوان به مازنی مردم رشت رو بسیار دوست دارم
نا شناس 21 ارديبهشت 1391
تا نباشد جيزكي مردم نكويند جيزها.البته ميدونم شمالنيوز از زير رشتي ها آب ميخوره
نا شناس 28 ارديبهشت 1391
غیرتو باید از بابک خرمدین آموخت -باید از مازیار آموخت باید از مردمی که مردن اما نگذاشتن که اعراب پاشونو توی این خاک بزارن آموخت غیرتو باید از شمالیها آموخت .که اعراب کل ایران و کل دنیا رو گرفتند اما گیلان و مازندرانو نگرفتند .اون بچه ک... های تهرانی که معلوم نیست باباشون ایرانی بوده یا عرب بوده بعد به ما میگن بی غیرت .بهر حال سید فقط به بچه های امامان گفته میشود .اما بقیه ی سربازان اعراب که به مادرای تهرانیها تجاوز
کردند دیگه معلوم نیست .اما من شک دارم که تهران ایرانی داشته باشد .مگر آن اقوام اصیل و مردم بقیه شهرهای ایران بقیه همه عربند.
پاسخ ها به این نظر
ککی 9 شهريور 1394
مردم شمال ایران از مردم قفقاز هستند واز نظر ظاهر نژاد فرهنگ با ایرانی هازمین تا اسمان فاصله دارند این را فرهنگ و تجقیقات دی ان ای نشان داده
نا شناس 16 خرداد 1391
ساروي ها نه تنها از همه شهرهاي مازندران مدرنتر و شيكترن از رشتي ها هم خيلي بهترن.اصيلترين شهر شمال ايرانه.فقط مطرب مسلك نيستيم.بيخود از واقعيت فرار نكنيد من همتونو ديدم بخصوص تنكابني ها كه واقعن منو ياد مادربزركام ميندازن .هيجوقت هيج ساروي فحاشي نميكنه اهل جاقوكشي نيست.حسوديتون ميشه از خودتون بهتر ميبينيد؟فقط مركز استان كلستان و مازندران.بياين اين دوتا شهر قديمي اصالت و تمدن و مدرن بودن بياموزيد.و با هيج شهر ايرانم دعوا نداريم و بهترين مراوده هم با هم داريم.
نا شناس 25 خرداد 1391
آي كيو رئيس بي بي سي فارسي رشتي واسه همين اسم رشت ميذاره تو سايتش.در ضمن رشتي ها اصلا سياسي نيستن و مخلوطي از ترك اردبيل و زنجان و روس هستن.تو تي وي ايرانم هم نقشهاي متشخصش واسه اصفهان و شيراز و تهران .جوك هم ربطي به رضاخان نداره ريششو تو خودشون جستجو كنن.نظرمو درج كن لطفا كه فكر نكنن ما دور از جون ....
ارسطو 3 فروردين 1392
بدون جبهه گیری بگید گیلان باکلاس تره یا مازندران؟
پاسخ ها به این نظر
علی 10 ارديبهشت 1393
گیلان
مينا 17 آبان 1393
مازندران اخه ساري كجا رشت كجا
دختري ازآذربايجان 31 مرداد 1392
من با اينكه اهل رشت نيستم ولي در رشت زندگي ميكنم از كودكي از اين شهر اصلا خوشم نمي ايد راستش متنفرم
حسين 7 بهمن 1392
باسلام خدمت همه ى دوستاى گلم... من حسين اصالتا لاهيجانى و لنگرودى هستم ولى بچه ى شهريارم... قصد ندارم با حرفام واسه خودم دلسوز پيدا کنم!!!
اين جوک ها کار هر ى ههست فرق نداره... اين جوکها باعث شده من به خود کم بينى خيلى شديد و اعتماد به نفس بسيار پايين دچار بشم.... انقدر دوستام يا هر غريبه ى ديگه اى بهم توهين کرده که هم از خودم و هم از شمال و هم از خونواده م زده شدم...
اين عقيده ى مردم نسبت به ما شماليا انقدر به من القا شده و تحت تاثيرش بودم ک خودمو از حتى آدمايى ک خيلى سطح اجمتاعى پايينى دارن ولى شمالى نيستن کمتر ببينم...
قصد توهين به شماليا رو نداشتم... توى تهران و کرج بيشتر کسايى ک اصالت شمالى دارن از بقيه پنهون ميکنن ک شمالي هستن ک مبادا مورد تمسخر قرار بگيرن... خلاصه هر کسى تا فهميد ما شماليم دگ طرفمون نيومد يا اومد ک موجبات خنده شاديش فراهم بشه...
من ميدونم خيلى از موقعيتهاى زندگيم... خيلى از استعدادهام و خيلى چيزاى دگ در من پنهان نميموند اگ اين اعتقادات نسبت به شماليها نبود.... با عرض پوزش
باسلام خدمت همه ى دوستاى گلم... من حسين اصالتا لاهيجانى و لنگرودى هستم ولى بچه ى شهريارم... قصد ندارم با حرفام واسه خودم دلسوز پيدا کنم!!!
اين جوک ها کار هر ى ههست فرق نداره... اين جوکها باعث شده من به خود کم بينى خيلى شديد و اعتماد به نفس بسيار پايين دچار بشم.... انقدر دوستام يا هر غريبه ى ديگه اى بهم توهين کرده که هم از خودم و هم از شمال و هم از خونواده م زده شدم...
اين عقيده ى مردم نسبت به ما شماليا انقدر به من القا شده و تحت تاثيرش بودم ک خودمو از حتى آدمايى ک خيلى سطح اجمتاعى پايينى دارن ولى شمالى نيستن کمتر ببينم...
قصد توهين به شماليا رو نداشتم... توى تهران و کرج بيشتر کسايى ک اصالت شمالى دارن از بقيه پنهون ميکنن ک شمالي هستن ک مبادا مورد تمسخر قرار بگيرن... خلاصه هر کسى تا فهميد ما شماليم دگ طرفمون نيومد يا اومد ک موجبات خنده شاديش فراهم بشه...
من ميدونم خيلى از موقعيتهاى زندگيم... خيلى از استعدادهام و خيلى چيزاى دگ در من پنهان نميموند اگ اين اعتقادات نسبت به شماليها نبود.... با عرض پوزش
پاسخ ها به این نظر
ککی 9 شهريور 1394
من به شما پیشنهاد می کنم کتاب های تبرستان و گیلان بخوانید تا بفهمید ما کجا ا این مچولون تهرانی کجا ادم های مانند مشدی پلور. استنداربیستون. مازیار ..... اینها باعث افتخار من هست که شمال تبری هستم حتی تو دانشگاه گلکی حرف می زنم نوری سما می کنم کشتی لوچو می گیرم
بهرام 12 ارديبهشت 1393
والا من دو سال بابل برای دانشگام زندگی کردم به جز وحشی بازی و دروغ وریا از این مردم چیزی ندیدم، از این دو سالم راضی نیستم.
شهروند 5 خرداد 1393
جوان عزیز
اگرقزاق بیچاره دستش به هزاران میلیارد بابک زنجانی و امیر خسروی و رفیق دوست می رسید آنها را می ربود و وقت ربودن چادر راهم پیدا نمی کرد . باباجان رضا شاه برای بد . رفت و پوسید برو فکری به حال خودت کن که از بیکاری و بی پولی بلاگر شده ای .
انسلادوس 26 مهر 1393
خدمت دوست عزیزمون عرض کنم که تا جایی که ما شنیدیم همیشه اسم دروازه اروپا روواسه رشت وگیلان بکار بردن تا حدودی ام غرب مازولی تا جایی میبینن که مخروبه وبهم ریخته ست فوری میگن جنگل مازندرانه حالا شما خود بخونین حدیث مفصل از این مجمل اون ساروی بلوچم که ازبلوچستان اومده بره تنگ همون بلوچا وزابلیا من متعجبم ازهمسایه های شرقی که چطوراجازه میدن اینا توخاک ماز رخنه کنن یکی ازهم خدمتیام که مازنی بود میگفت تموم شرق مازندران اکثرا بلوچ وزابلیه مردم اصیل اونجا به حاشیه رونده شدن باعث ابروریزیه البته وضعیت غربش کاملا متفاوته مثل گیلان با فرهنگ خوش قیافه وازتبار اسلاوهای شمال دریای زیبای کاسپینن
نا شناس 7 آذر 1393
جناب تاریخدان و مغز متفکر
گیلان جزئی از مازندران (طبرستان) بوده نه اینکه مازندران (طبرستان) جزئی از گیلان. اینکه میگن رشتی را اگر مساوی همه شمال بگیریم مثل این است که کل ایران را مساوی مثلا اصفهان بدانیم. پس وقتی میگن رشتی یعنی فقط رشتی نه کل شمال.
(البته من با این جوک ها موافق نیستم)
پاسخ ها به این نظر
عباس کوچصفهانی 5 آبان 1394
همه میدونن که مازندران جزو دیلمان بوده تاریخ دانا
مهدی 23 آذر 1393
واقعاً که ما بجای این که یک دست باشیم و یک صدا ولی برعکسش کار میکنیم مازالی و گیلکی هردو از یک ریشه هستن پس حرف آدمهای بی عقل رو قبول نکنیم
پاسخ ها به این نظر
نموکلا 9 شهريور 1394
تی تگ دا ..... همه ای دنیا می دانند دریا کاسپین برای مردم شمال ایران ولی بازهم می گویند خزر اینها نمیدانند هر که به ما بد کرد اشنا کرد
بچه اصفهان 2 ارديبهشت 1394
والا من اينو ميدونم كه تو مناطق ديگه به جز مازندران مردم فكر ميكنند شهر مهم شمال رشت است و بيشتر گيلان را ميشناسند تا مازندران را. من با هر دو استان تو خوابگاه رفت و آمد كردم ولي خداييش گيلاني ها از لحاظ فرهنگ و ادب و تمدن سر هستند. خونه هر دو رفتم و ديدم كه تو أمل با زناشون مثل برده رفتار مي كردن. مخصوصا عروس ها را بدجوري ميچزونند مثل عربهاي جاهليت مي مو نن. مردا قبل و بعد از غذا شكمشونو ميكنن هوا و دستور ميدن
پاسخ ها به این نظر
ککی 10 شهريور 1394
من هم رفتم اصفهان صفت چسن(دست دلبازلایق شماست) برازنده شما ..... اتا گوو اس امی دیما دله گن گی خن سگ وچ گی خن سگ
نا شناس 17 ارديبهشت 1394
خیلی بد بختید که از ادم قلدر دفاع میکنید
ککی 9 شهريور 1394
من تبری هستم باعث افتخارم از مردم کاسپین هستم انان باعث ضربالمثل انج که عرب نینداخت شدند من از همان نسلم .... ولی به غیر از گیلانی ها وتبری از هیچ قومی خوشم نمی کنم و از زمانی که تاریخ تبرستان رویان کجور و نگاهی به تاریخ مازندران را خواندم دیگر اعتقادم به شمال بیش از پیش شده ..... من نمی خواهم فارسی حرف بزنم نمی خواهم با فرهنگشان رفتار نماییم .... کشتی لوچو می گیرم ورزا ترگ می روم سما می کنم چون شمالی هستم واز مسافرینی که اینجا می ایند متنفرم تورزین می دس چوقا می دوش دشمون کمب ته ر کورکوشم
وحید 22 اسفند 1394
کی میگه مازندرانیا نیروی اصلی ماجرای مشروطیت بودن نیروی اصلی از تبریز و ستار خان و باقرخان بودند

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.184 seconds.