شمال نیوز / کوروش غفاری چراتی : هژمونی در روابط بین‌الملل به معنای فرادستی، سلطه‌جویی، چیرگی‌خواهی، سیادت‌طلبی و استیلاخواهی یک قدرت بدون رقیب جهانی اطلاق می‌شود. برای نمونه، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پشت سرگذاشتن یک دورهٔ ده ساله فترت از سال ۲۰۰۱ میلادی و به دنبال حملات ۱۱ سپتامبر ،ایالات متحده آمریکا وارد مرحله فرادستی شده‌است و می کوشد با حربه تحریم و تهدید نظامی، هژمون مورد نظر خود را بر کشورهای دیکر دیکته نماید.آنچه مسلم است جمهوری اسلامی ایران، تنها کشوری است که در نیم قرن اخیر هژمون آمریکا را به چالش کشیده است . امروزه قدرت مرعوب سازی آمریکا ،بسیاری از ممالک بسیاری را در مخمصه قرار داده است و دولتهای زیادی را به پای میز مذاکره ای کشاند که برنده آن فقط آمریکاست. به جرات باید گفت تقریبا به جز جمهوری اسلامی ایران ،همه کشورهای جهان دربرابر هژمون زورمدارانه آمریکا منفعل و تسلیم شده اند.
خاورمیانه به لحاظ ژئوپلتیک از دیرباز در مرکزتوجهات آمریکا قرارداشته است ودر تحولات اجتماعی و سیاسی ممالک این منطقه، ردپای آمریکاییان کاملا مشهود بوده است. علاقه مندی ایالات متحده به خاورمیانه ریشه های تاریخی و استعماری دارد که انرژی و نفت محور آن را تشکیل می دهد.سالهاست که آمد و شد رهبران سیاسی در ممالک خاورمیانه با اجازه آمریکا و لابی مخوف صهیونیست انجام می شود و پیوستگی منافع آمریکا و اسرائیل در هرگونه تحولات سیاسی و اجتماعی خاورمیانه کاملا ملموس و مشهود است.
بی تردید پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، هژمون نظامی و سیاسی آمریکا را به چالش کشید و تاثیرپذیری نهضت های آزادی بخش در ممالک اسلامی عملا مانع بزرگی در مقابل افزون طلبی و دخالتهای گسترده غربی ها در فرایند تحولات اجتماعی و سیاسی و چپاول منابع انرژی کشورهای منطقه خاورمیانه را به دنبال داشته است.
اجرای نقشه شوم جنگ و درگیری های ویرانگر داخلی در کشورهای محورمقاومت به ویژه سوریه را باید نقطه کانونی برخورد هژمونی آمریکا با هژمونی ایران اسلامی دانست که پس از جنگ جهانی دوم ،آمریکا را در مقابل حریفی سرسخت و غیرقابل تسخیر قرار داده است.
واقعیت انکارناپذیر این است که حضور ایران در سوریه و در پشت مرزهای رژیم صهیونستی بزرگترین تهدید غیرقابل باور و غیرقابل تحمل برای آمریکا و اسرائیل بوده است.این تهدید از آنجا که فراتر از تعارضات ژئوپلتیکی بود و ریشه های اعتقادی وتاریخی نیز داشت بزودی به جنگی غیرمستقیم بین ایران و آمریکا در خاک سوریه و متعاقب آن در عراق تبدیل شد. در چنین شرایطی تقابل منافع ایران و آمریکا در منطقه به اوج خود رسید وایران برای دفاع از حاکمیت و موجودیت خود چاره ای جز کمک به کشورهایی که با طراحی آمریکا و صهیونسیم به جنگ داخلی ویرانگر گرفتار شده بودند نداشت .چرا که شعله های جنگ به پشت مرزهای ایران رسیده بود و باتوجه به طراحی های شوم استکبار جهانی، خطرجنگ، امنیت داخلی ایران تهدید می کرد. درچنین شرایطی مسئولیت مستقیم ارائه خدمات مستشاری و هماهنگی های میدانی جهت بسیج مردمی و مقابله با تهاجم سازماندهی شده تکفیری و صهیونیستی، به فرمانده مقتدر و محبوب سپاه قدس سردار قاسم سلیمانی سپرده شد.وی که در چند سال اخیر اقدامات بسیار ارزشمندی را در راستای اهداف کلان نظام جمهوری اسلامی و در راستای ماموریتهای سپاه قدس به ویژه در ارتباط با گروههای محور مقاومت نظیر حزب الله لبنان،انصارالله یمن،حشد الشعبی عراق و سایر گروههای فعال در سرزمین های اشغالی فلسطین نظیر حماس و جنبش جهاد اسلامی به انجام رساند در خارج از مرزهای ایران بسیار شناخته شده تر از داخل کشور بود.سردار سلیمانی در حقیقت بعد از غلبه بر حکومت سلفی- تکفیری داعش در سوریه و عراق به عنوان یک نظامی کاریزماتیک در داخل و خارج ازکشورمعرفی شد و فرماندهی مقتدرانه وی بزودی نام او را سردار بی بدیل مبارزه با تروریسم بر سر زبانها انداخت. آمریکا و اسرائیل که همواره او را دشمن درجه یک و خطرناکترین  فرمانده نظامی در جبهه محور مقاومت می شناختند تمام تلاش خود را برای حذف او آغاز کردند و از همه ظرفیتهای جاسوسی و رهگیری خود برای دستیابی به هدف شوم خود استفاده نمودند.اذعان فرماندهان غربی به این نکته که « سلیمانی همه جاهست ولی هیچ جا نیست» نشان دهنده هوش بالا و مدیریت تحسین برانگیز این فرمانده ایرانی بوده است. تا اینکه در 13دی98 موفق شدند در یک اقدام جنایتکارانه و بزدلانه این فرمانده نام آور سپاه اسلام را دراطراف فرودگاه بغداد ترور نمایند.
اما این پایان نبرد سردار قاسم سلیمانی نبوده و نیست.ضربات سهمگین موشکی سپاه به پایگاههای آمریکا در عراق تنها نمونه کوچکی از به چالش کشیدن هژمونی آمریکا بواسطه خون پاک سردار سلیمانی بوده است.
حقیقت واضح و مبرهن این است که امروز شروعی دیگر بر فرماندهی قاسم سلیمانی در میان
 آزادیخواهان و مدافعان اسلام است.به گفته فرماندهان غربی امروز قاسم سلیمانی شهید برای غرب و جبهه تکفیری وصهیونیستی بسیار خطرناکتر از فرماندهی سپاه قدس در زمان حیاتش است. امروز خون قاسم سلیمانی به سان چشمه جوشان هدایت ، در همه خاورمیانه و به ویژه در ممالک اسلامی جاری است و خدمات بی بدیل و ماندگار او به اسلام و ایران هرگز در غبار زمان مستور نخواهد ماند. سربازان قاسم سلیمانی دیگر محدود به مرزهای ایران نیستند. امروز از کشمیر هند تا نیجریه درآفریقا، از سرزمینهای اشغالی فلسطین تا یمن تحت محاصره عربستان، ازکنار پایگاههای آمریکا در عراق تا ممالک حاشیه خلیج فارس،از اردن و مراکش تا لبنان وافغانستان وسوریه مجاهدان بی شماری منتقم خون قاسم سلیمانی هستند.
امروز جوانان و نوجوانان زیادی مجذوب سیمای نورانی قاسم سلیمانی به عنوان چهره بین المللی مقاومت هستند. آنان مصمم به حرکت در مسیر سعادت بخشی هستند که این سردار شهیر ایرانی با خون خود نشانه گذاری نموده است.
واقعیت این است که ؛ هژمونی سردارسلیمانی امروز به مقابله با هژمونی شرک آلود آمریکا برخواسته است و استکبارجهانی چاره ای جز عقب نشینی و ترک سرزمینهای اسلامی ندارد زیرا این وعده تخلف ناپذیر الهی است .