شمال نیوز/ کوروش غفاری چراتی : عَوامگرایی یا پوپولیسم (به فرانسوی: Populisme) )آموزه و روشی سیاسی در طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق مردم عامه است.
نظریه عوامگرایی فلسفی بر آرای «هربرت شیلر »و بر این فرض اولیه مبتنی است که عامه مردم را افرادی ناآگاه، منفعل و ضعیف میپندارد. تاریخچه آن را به اواسط سده نوزدهم و به جنبشهای مختلفی که در سرزمینهایی مثل شوروی سابق به وقوع پیوستهاست، میرسانند. ریشه عوامگرایی در میان روشنفکران تندرو روسیه در دهه ۱۸۶۰ با ظهور نارودنیکها (مردمباوران) پدید آمد. بطورکلی جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعدههای کلی و مبهم و بزرگداشت و تقدیس آنان با اظهارات فریبنده و امیدوار کننده از ویژگیهای انگاره پوپولیست یادشده است. پوپولیسم در حقیقت به معنای عوام فریبی است که در مقابل خردگرایی و عقلانیت قرار دارد.
اندیشمندان خردگرا معتقدند با توسل جریانات پوپولیستی مردم را میتوان موقتا راضی نگه داشت ولی در طولانی مدت، آثار زیان بار بسیاری بر جامعه وارد می کند که ممکن است جبران آن به سال ها زمان نیاز داشته باشد. درک درست از پوپولیسم، از ضروریات زندگی در جامعه ی مدرن است و مانع از بهره بردای افراد سودجو از ناآگاهی، ضعف و مشکلات جامعه میشود. در جامعه مبتلا به مدیریت پوپولیستی برای حل مشکلات و معضلات اساسی جامعه، به جای این که به متخصصان و دانشمندان و قشر نخبه مراجعه شود و به جای این که از استدلال و تفکری منطقی برای اثبات یک عقیده استفاده شود، دست به دامن احساسات عمومی شده و سعی می شود با تایید احساسات و هیجانات جمعی، رضایت مردم را به دست آورده و آنها را با خود همراه و همدل کرد.
« پوپولیسم » ابزاری سیاسی است که برخی با استفاده از آن، از نارضایتی ها، ترس ها و مشکلات جاری در جامعه بهره برداری می کنند و مردم را برای پیشبرد اهداف شخصی خود مورد استفاده قرار می دهند. این نوع از سیاست به جای آنکه عقلانی بوده و راه حل های منطقی برای حل مسایل موجود ارائه کند، مدعی ارایه راه حل های ساده و سریع است.
پوپولیست ها وعده هایی می دهند که نه قصد و نه توان برآوردن آنها را دارند! پوپولیست به دنبال جست وجوی ریشه نابسامانی ها نیست، برای مشکلات پیچیده راه حل های ساده ای ارائه می کند و از وعده هایی حرف می زند که عملی نیستند. تمام تلاش او القای حسی خوشایند به اقشار پایین جامعه است و از این رو توجهی به اظهارات افراد متخصص ندارد.
مقایسه تطبیقی مفروضات فوق با اظهارات برخی مدیران استان مازندران از نمایندگان مردم در مجلس گرفته تا مدیران ارشد و میانی دستگاههای اجرایی نشان می دهد که در خوشبینانه ترین حالت ،درصد بسیار بالایی از انگاره های پوپولیستی در سخنان و رفتار و کردار آنان مشهود است.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ، درد مزمن مدیریت در مازندران در تمامی سطوح ،غلبه انگاره پوپولیستی بر منطق خردگرایانه و عقلانی است.
نگاهی به عزل و نصب ها در دستگاههای اجرایی استان و یکه تازی نورچشمی های کم سواد و به حاشیه رانده شدن متخصصین و صاحبان افکار شتاب دهنده توسعه و یا تامل در سکوت و مسامحه مدیریت ارشد استان در برابر استمرار حضور مدیران ضعیف و همچنین توجه به لفاظی های بسیاری از مدیران که مدام می کوشند با توسل به انواع روشها خود را نوکر محض مردم معرفی نمایند بیانگر این مدعاست که فرهنگ پوپولیستی تا چه میزان در روح و جان مدیران و مسئولان ما ریشه دوانده است،واین مهم زمانی غم انگیزتر می شود که عده ای باور کنند با وجود اینگونه تفکرات مدیریتی قرار است گره از نابسامانی های جامعه بازشود و در پرتو سیاستهای این افراد، بحرانها مدیریت گردد. در حالیکه حضور این افراد در جایگاههایی که هیچ سنخیتی با آن ندارند خود یک چالش مدیریتی است.
حقیقت غیرقابل انگاراین است که هیچ جامعه ای با بی برنامگی ، حرف درمانی و ترفند های پوپولیستی به سعادت نرسیده و هیچ بحرانی با منطق پوپولیست ها مدیریت نشده است.