شمال نیوز: تراژدی مرگ دلخراش اهورای ۲٫۵ ساله آن جا فاجعه آمیزتر می شود که مسببان اصلی فاجعه به نسبت موردهای مشابه قتل کودکان ایرانی از جایگاه طبقه متوسط جامعه به حساب می آمدند. نه به مانند قاتل آتنا دارای سوابق منفی قتل و دزدی و تجاوز بودند ونه به مانند قاتلین بنیتای هشت ماهه معتادین سابقه داری بودند که سرقت کار اصلی زندگیشان بود. نه حتی به مانند قاتل زیر هجده ساله ستایش دارای سابقه شرارت و بد مستی و از پایگاه طبقات پائین جامعه!

متهم اصلی ماجرا نه سابقه زندان شدن دارد و بنا به گفته دادستان رشت هیچگونه اختلال روانی و یا مصرف مواد مخدر در زمان قتل را نیز نداشته است و در یکی از داروخانه های رشت کار می کرده است. مادر کودک نیز شاغل و به مانند یکی از همه مردم ایران بود که در نگاه اول قضاوت چندانی نمی توان درباره او کرد. آن ها در یکی از نقاط نسبتا خوب شهر زندگی می کردند. با همسایه ها اندکی ارتباط داشتند، اگر خلافی نیز کردند اکثرا به صراحت نمی توانند آن را اعلام کنند و یا دیده باشند. آن ها یکی بودند مثل بسیاری از مردم ایران که این روزها استوریها و پست هایشان در شبکه های اجتماعی مشاهده می شود که کنار یکدیگر از عشق و زندگی می گویند و درباره خلیج فارس، ترامپ، پرسپولیس و استقلال اظهارنظر می کنند. از آن هایی که پای پست های آتنا و ستایش لایک می زنند و نفرین می فرستند و حال خود گرفتار همان جو شده اند.

قتل اهورا تنها امری که کشف کرد زندگی خصوصی همه آن ها بود، همسایگانی که تا دیروز از بوی مواد مخدر به پدر خبر می دادند حدسشان به یقین تبدیل شد و همین بازار شایعات را داغ کرد. زندگی خصوصی که در هاله ای از ابهام قرار داشت با قتل و آزار جنسی اهورا برملا شد. ولی به راستی بر فرض که چنین شایعاتی درست یا غلط باشد آیا کسی خبر دارد که در زندگی خصوصی بسیاری از مردم گیلان و ایران چه اتفاقاتی در حال وقوع است؟ زندگی مردمی که بسیاری از آن ها مثل همین ها زندگی می کنند و لباس می پوشند و برای اهوراها«چیپس و ساندویج» می خرند. آیا می دانیم مواد مخدر آن چنان به زندگی مردم رسوخ کرده است که تشخیص فرد معتاد دیگر به همین سادگی نیست؟ نوجوانان و دخترانی رو به آن آورده اند که انواع مواد صنعتی و سنتی را بیشتر از بازی های دوران کودکی یاد گرفته اند؟ آیا می دانیم نمونه هایی مثل آن فوتبالیست گیلانی که به برنامه نود رفته و از فنا رفتن فوتبالش گفت با چه کسانی در پارک ها و خیابان های شهر حشر و نشر داشت و هیچ کس پیگیرش نشد؟ آیا می دانیم که نمونه هایی مثل اهورا هستند که هیچگاه درباره کسانی که به آن ها آزار رسانده فریاد نمی زنند و همه به این افراد احترام می گذرانند؟ آیا می دانیم که همه جلسات پیشگیری و همایش های کودک آزاری با همین قتل دود شده و به هوا رفته است؟

در مورد قاتل اهورا کار سریع و فوری که پیش بینی می شود و حتی انتظار می رود ترتیب جلسه ای بدون وقت دادگاه و اعدام متهم برای جلوگیری از برانگیختن احساسات عمومی است. یک اعدام علنی هم شاید در انتظار مردم رشت باشد تا مثل مسابقات فوتبال به تماشای به داور آویختن یک فرد شوند و از آن فیلم و عکس بگیرند. متهم زیر چوبه دار دست و پا می زند و چند لحظه بعد جان می سپارد و همه تماشا می کنند. به تماشای مردی که از خودشان بود. مثل آن ها زندگی می کرد، کار می کرد و ازدواج کرد، در اینستاگرام و تلگرام لایک می زدو کامنت می گذاشت، ولی چون به خلوت می رفت آن کار دیگر می کرد. آیا جزء این است که بگوئیم که او نیز مثل بسیاری از مردمان عصر خودش بود و شاید کمی گستاخ تر و وقیح تر! این نمایش نیز به پایان می رسد و ما بعد از مدتی دنبال سوژه دیگری می رویم. پیش به سوی شبکه های اجتماعی برای قضاوتی دیگر از میان خودمان! چه کسی می داند زیر پوست این شهر چه اهوراها زندگی می کنند. ما همه آن ها را سرخوش و شاد در صفحه اینستاگرام خودمان می بینیم. فردا زیر خروارها خاک واقعیت را جستجو می کنیم./ گیل خبر