.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
گزارشي جامع از اخراج 34 مدير ارشد اقتصادي
اخراجی های دولت نهم

 
 
گروه اقتصادي ؛ «دادگري را دوست بداريد، اي که شما به کار داوري دنياييد.»

حکمت سليمان، فصل اول


امروز قرار است مراسم تحليف محمود احمدي نژاد رئيسي که مي خواهد دولت دهم را تشکيل دهد در مجلس شوراي اسلامي انجام شود. پس از انجام اين مراسم رئيس دولت دهم موظف است طي دو هفته وزيران پيشنهادي خود را براي اخذ راي اعتماد به مجلس معرفي کند. معرفي نامزدان وزارتخانه ها، معاونان رئيس دولت و نيز دستگاه هاي ديگر مانند بانک مرکزي نشان مي دهد رئيس دولت چه نگاهي به آينده دارد. اما به نظر مي آيد مهم تر از اين نگاه، رفتار احمدي نژاد با وزيران، رئيسان دستگاه ها و حتي معاونان و مديران ارشد دولتي در چهار سال گذشته بود. رفتاري که به نظر مي آيد تاب کوچک ترين انتقاد را ندارد به طوري که حتي هشت روز هم صبر نمي کند تا عمر دولتش به پايان برسد. اين نوع نگاه و رفتار که مي توان نگاه و رفتار حذفي ناميد در طول چهار سال گذشته يقه بسياري از مديران دولت را گرفته است، به طوري که در يک نگاه مي توان مشاهده کرد احمدي نژاد در دوره چهارساله گذشته خودش بيش از 40 نفر از وزيران، معاونان و مديران ارشد خود را به راحتي حذف کرده است. به عبارت ديگر سالي حداقل 10 مدير و هر يک ماه و نيم يک مدير. هرچند آقاي احمدي نژاد کابينه خود را به مثابه تيم فوتبال و رفتار حذفي خود را به مثابه تغيير در بازيکنان در ميدان فوتبال تشبيه کرده است اما کمترين تاثير پيامدهاي اين نوع حذف که حداقل در تاريخ پس از انقلاب بي نظير است يک چيز بيشتر نبوده و آن بي دوام شدن سياست ها است. گزارش زير فهرست مديراني است که در چهار سال گذشته شمشير داموکلس حذف بر سر آنها فرود آمده است.

 داود دانش جعفري


بدون شک مهم ترين برکناري دولت نهم در بخش اقتصادي مربوط به داود دانش جعفري، وزير امور اقتصادي و دارايي است. دليل برکناري وي که يک سال به پايان کار دولت مانده بود مخالفت صريح وي با دخالت مستقيم رئيس دولت در اقتصاد و نظام بانکي بود. او روش احمدي نژاد در خرج کردن درآمدهاي نفتي را به صورت بي رويه نمي پسنديد و انحلال سازمان مديريت و برنامه ريزي، شوراي پول و اعتبار و شوراي اقتصاد را بي فايده مي دانست. در نهايت او در ارديبهشت 87 با حالتي بغض کرده از کابينه نهم خداحافظي کرد. مهم ترين فراز سخنراني خداحافظي دانش جعفري آنجا است که وي با اشاره به دلايل جهش نرخ تورم و قيمت مسکن، مي گويد؛ «بعضي ها فکر مي کنند نابساماني هاي اقتصادي ما به ويژه در تورم و بخش مسکن ناشي از فعاليت هاي بدخواهانه عليه دولت است.» داود دانش جعفري که متولد 1333تهران است عضو کميته انتخاب وزرا و معرفي آنها به احمدي نژاد بود و خود از جمله اصولگراياني است که معتقد به اقتصاد آزاد است.

عليرضا طهماسبي


عليرضا طهماسبي که او را بايد بحق وزير شاکي از رسانه ها ناميد، دومين وزير مهم اقتصادي است که شمشير داموکلس حذف بر سر وي فرود آمد. گفته مي شود مهم ترين دليل برکناري طهماسبي مخالفت هاي وي با شيوه اجراي طرح هاي زودبازده که کاملاً مورد حمايت شخص احمدي نژاد بود، بوده است. با اين حال طهماسبي آنچنان که از دولتمردان دولت نهم انتظار مي رفت نه تنها تغيير زيادي در مديريت هاي وزارتخانه انجام نداد بلکه پست مديران سابق اين وزارتخانه را يک پله ارتقا داد تا براي 22 ماه ثبات در اين وزارتخانه حاکم شود. بسياري از دست اندرکاران بخش صنعت و معدن کشور به رغم تمام انتقاداتي که به طهماسبي دارند، ايجاد ثبات و عدم تغيير مديران ارشد در وزارت صنايع و معادن را يکي از اقدامات مهم او مي دانند. اما نگاه او به صنعت باعث شد بسياري از فعالان بخش صنعت و معدن او را کابوس اين بخش بنامند. شايد به همين خاطر بود که از برکناري او نه تنها کسي نرنجيد بلکه بسياري از رفتن او خوشحال هم شدند. رفتار طهماسبي با مديران زيرمجموعه خود نيز مناسب نبود. او سر مديرانش داد مي کشيد و آنها را به خاطر کوچک ترين مسائل مورد بازخواست قرار مي داد. حتي در يکي از جلسات شوراي معاونين رئيس ايدرو را با عصبانيت مورد خطاب قرار داد که چرا آگهي شرکت ايران خودرو در مجله صنعت و توسعه که مديرمسوول آن اسحاق جهانگيري است به چاپ رسيده است. طهماسبي سرانجام هفدهم مردادماه همزمان با وزير نفت استعفا داد (بخوانيد برکنار شدند) تا يار دبستاني احمد توکلي دوباره راهي ساختمان خيابان وصال شيرازي شده و در مرکز پژوهش هاي مجلس به کار گرفته شود.

وزيري هامانه


در کنار اين برکناري ها بدون شک جنجالي ترين برکناري را مي توان برکناري وزيري هامانه وزير نفت دولت نهم قلمداد کرد. او کمتر از سه ماه پس از آنکه در يک فرآيند نامطلوب بنزين را سهميه بندي کرد- امري که باعث شد چندين پمپ بنزين به آتش کشيده شود- برکنار شد. دوران وزارت سيدکاظم وزيري هامانه وزير نامحبوب کابينه نهم حتي به دو سال هم نرسيد. او در باشگاه مملو از جمعيت صنعت نفت در خيابان شريعتي و در حالي که سخنان بسيار مهمي را عنوان کرد، برکنار شد. او در آخرين روزهاي مردادماه سال 86، صنعت نفت را با ارتش سال 57 مقايسه کرد؛ «آن زمان عده يي تلاش مي کردند ارتش را منحل کنند که امام(ره) و مسوولان با درايت ارتش را حفظ کردند و امروز عده يي مي خواهند صنعت نفت را از بين ببرند که اين نيز درايت مسوولان را مي طلبد.» (جمعيت سالن هامانه را تشويق کردند.) او همچنين تاکيد کرد؛ «امروز عده يي مي خواهند صنعت نفت را از بين ببرند و آن را شخم بزنند.» سيدکاظم وزيري هامانه که با اداي اين سخنان خشم معاون اول رئيس جمهور (پرويز داودي) را برانگيخت، درباره استعفايش که رئيس دولت نهم دوست داشت اين گونه باشد، چنين توضيح داد؛ «استعفا ندادم و توان کار کردن داشتم و دارم و اين تشخيص رئيس جمهور بود که من برکنار شوم.»
اولين وزير نفت دولت نهم در مراسم توديع اش يک بار ديگر خط بطلاني روي مافياي نفت که شعار اصلي محمود احمدي نژاد در انتخابات نهم رياست جمهوري بود، کشيد؛ «در دو سال اخير بيشترين نظارت روي سيستم نفت صورت گرفته و فشارهاي گروه هاي نظارتي در حداکثر بود و حتي انتقام هشت يا 16 سال گذشته را نيز از ما گرفتند.» او همچنين در اين مراسم برخي اصولگرايان را به خدا واگذار کرد؛ «اگرچه اصولگرايان تاکيد فراواني بر نظارت صنعت نفت داشته اند، ولي بايد همه چوب ها را به اين دو سال بزنند که انصافاً زده اند و من همه آنها را به خدا واگذار مي کنم.» هامانه در اين مراسم بيتي هم از خواجه حافظ شيرازي خواند؛ «دلا چنان معاش کن که گر بلغزد پا/ فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد».

فرهاد رهبر

برکناري فرهاد رهبر را مي توان مظلومانه ترين برکناري در دولت نهم قلمداد کرد. او که در فرآيند انحلال سازمان مديريت و برنامه ريزي به کنار گذاشته شد تا آخر به سياست هاي دولت نهم که خود وي يکي از کليدي ترين افراد در تعيين کابينه آن بود، وفادار ماند. اين وفاداري تا حدي بود که حتي پس از برکناري حاضر شد در مناظره يي که ميان طرفداران سياست هاي اقتصادي دولت و منتقدين آن که نمايندگي آن را محمد ستاري فر برعهده داشت، شرکت کند و به جد از دولت طرفداري کرد. در اين مناظره نکته قابل توجه اين بود که ستاري فر در انتقاد از سياست هاي اقتصادي دولت به فرهاد رهبر گفت؛ شما را که برکنار کردند، که رهبر گفت؛ مرا برکنار نکردند، که ستاري فر گفت؛ استعفا که داديد. باز رهبر گفت؛ من استعفا ندادم. ستاري فر گفت؛ پس چي شد، استعفا که نداديد، برکنار که نشديد. مي شود بگوييد پس چگونه رفتيد؟ اما گفته مي شود علت برکناري فرهاد رهبر جدا از مخالفت هاي صريح وي در مقابل رئيس دولت که خواهان ادغام سازمان هاي مديريت و برنامه ريزي استان ها در استانداري ها بود، دو تن از معاونان خود را از بين کساني انتخاب کرد که گرايش اصلاح طلبي داشتند. اين کار به شدت مورد انتقاد اصولگرايان قرار گرفت. رهبر به شدت به کوچک و کارا کردن دولت و به حفظ و صيانت از منابع ملي اعتقاد داشت. او در مقابل نگرش احمدي نژاد براي تحديد اختيارات سازمان مديريت و برنامه ريزي مقاومت کرد. اين دکتراي اقتصاد در آبان 85 از سمت رياست سازمان مديريت و برنامه ريزي برکنار شد و احمدي نژاد سيداميرمنصور برقعي (ليسانس مکانيک) را به جاي او گماشت.

محمد رحمتي

محمد رحمتي تنها وزير به جا مانده از دولت اصلاحات بود که حاضر شد با دولت نهم همکاري کند. اما اين همکاري تا پايان ادامه نيافت چون با حکم محمود احمدي نژاد 31 تير سال 1387 به بهانه بازنشستگي کنار گذاشته شد. او نهمين وزير و يازدهمين مدير ارشد کابينه نهم بود که نه استعفا داد و نه بازنشسته شد؛ بلکه به دليل اختلاف نظر با احمدي نژاد 11ماه مانده به پايان عمر دولت نهم عزل شد. به باور برخي نمايندگان مجلس با توجه به عضويت رحمتي در کابينه خاتمي، همواره اين انتقاد به او وارد بود که به اندازه کافي «اصولگرا» نيست و به همين دليل، از همان ابتداي تشکيل دولت احمدي نژاد، همواره موضوع کنار گذاشتن او مطرح بود اما بيش از هر چيز مقاومت رحمتي در برابر فشارهاي دولت بر سر تغيير مديران و معاونانش و اعتراض او به دخالت هاي دولت در اجراي پروژه هايي که از نظر اقتصادي توجيه منطقي نداشت و همچنين ممانعت از بهره برداري نيمه کاره از راه ها، آزادراه ها و راه آهن ها باعث شد احمدي نژاد تاب نياورده و او را برکنار کند. البته دولت نهم براي مبرا شدن خود بازنشستگي وزير راه را در ميان محافل خبري مطرح کرد که با تکذيب روابط عمومي وزارت راه و ترابري موضوع استعفاي اجباري رحمتي پررنگ تر شد. با اين حال رحمتي نه استعفا داد و نه سنش بازنشستگي را اقتضا مي کرد چراکه در زمان برکناري سه سال تا بازنشستگي قانوني مهلت داشت و وزير جديد معرفي شده نيز 18 سال بزرگ تر از رحمتي است.

ابراهيم شيباني

برکناري ابراهيم شيباني را مي توان به عنوان چاشني برکناري ها ديد. او که پس از فوت محسن نوربخش حکم رياست کلي بانک مرکزي را از خاتمي دريافت کرد در دولت نهم ماندگار شد و حتي به دفاع از سياست هاي اقتصادي دولت احمدي نژاد که خلاف دولت قبل بود پرداخت. مي گويند شيباني در دولت خاتمي با کوچک ترين سياستي که حجم نقدينگي را افزايش مي داد به شدت مخالفت مي کرد اما اين مخالفت ها در دولت نهم نه تنها ديده نشد بلکه حتي در نشستي که دولت نهم با اقتصاددانان منتقد داشت او به دفاع از سياست هايي که باعث 100 درصد شدن حجم نقدينگي شده بود پرداخت. شيباني به رغم اين دفاعيات به ناچار کنار رفت يا کنار گذاشته شد. دليل برکناري او کاملاً مشخص نشد اما سفير شدن او در اتريش نشان مي دهد او کماکان مورد قبول دولت نهم بوده است.

طهماسب مظاهري

اگر برکناري دانش جعفري مهم ترين برکناري و برکناري وزيري هامانه جنجالي ترين برکناري ها بود، برکناري طهماسب مظاهري را هم مي توان پرهياهو ترين برکناري ها ناميد. مظاهري که با هدف کنترل تورم و نقدينگي رياست بانک مرکزي را پس از شيباني برعهده گرفت از همان روز اول به انتقاد از سياست هاي انبساطي پرداخت و اولين نفر از دولت بود که اعلام کرد طي دو سال حجم نقدينگي دو برابر شده است. مهم ترين اقدام او سياستي بود که او آن را سه قفله کردن خزانه ناميد. همين امر موجب انتقاد شديد جهرمي وزير کار که طرح زودبازده را اجرا مي کرد، شد. طهماسب مظاهري در نهايت با ارائه بسته سياست هاي پولي چالش جدي را در دولت و ميان خود و جهرمي به وجود آورد که در نهايت احمدي نژاد جهرمي را بر او ترجيح داد و برکنارش کرد. او در اواخر کارش راهکارهايي را براي حل مشکلات اقتصادي کشور به احمدي نژاد ارائه کرد ولي در عين حال نوشته بود رئيس دولت نهم به اين راه حل ها توجه نمي کند. مظاهري آخرين نامه خود به احمدي نژاد را براي عالي ترين مقام کشور نيز فرستاد تا اتمام حجتي باشد با دولت. مظاهري در مهرماه 87 در مراسم توديع خود به احمدي نژاد گفت اصلاح نظام بانکي با تيغ و درفش ممکن نيست.

اکبر ترکان

کافي است بازيگر موفقي در ارائه نمايش بهترين ها نباشي آنگاه همانند اکبر ترکان از طريق تابلو اعلانات متوجه برکناري ات مي شوي. اکبر ترکان مدير موفق صنعت نفت و بازيگر ناموفق در عرصه نمايش دولت نهم است که به دليل بيان واقعيات برکنار شد. خود او در گفت وگو با «اعتماد» مي گويد؛ «آمارهاي ارائه شده آقاي احمدي نژاد درباره برخي از فازهاي پارس جنوبي و پالايشگاه پارسيان غلط است.» اکبر ترکان که با آمدن نوذري از شرکت نفت و گاز پارس به معاونت برنامه ريزي وزارت نفت کوچ کرد اين جابه جايي را خواست آقاي نوذري نمي داند بلکه معتقد است از او خواسته شده او را جابه جا کند. اگرچه خود او اين تغيير را در راستاي خدمت معنا کرد اما آوردن علي وکيلي دانش آموخته دانشگاه علم و صنعت که از قضا به رئيس دولت نهم نزديک بود به جاي او در نفت و پارس شائبه جابه جايي از سوي محمود احمدي نژاد را پررنگ کرد. اکبر ترکان که به مدت تقريباً 12 سال در صنعت نفت مديريت کرد، صنعت نفت چهار سال اخير را ضعيف ترين صنعت در عرصه مديريت مي داند و معتقد است؛ دليل اصلي تاخير در اجراي بسياري از پروژه ها از جمله پروژه پارس جنوبي ضعف مديريت است. ترکان در آخرين گفت وگويي که با «اعتماد» انجام داده يک موضوع جالب را بيان کرد و آن اينکه آقاي احمدي نژاد به برنامه و مديريت اهميتي نمي دهند بلکه اطاعت کردن از او برايش در اولويت است. او راست مي گويد چون اگر مديريت براي او مهم بود قطعاً اکبر ترکان محمدرضا نعمت زاده را برکنار نمي کرد. ترکان در کارنامه مديريت خود هشت سال را به عنوان وزير به جمهوري اسلامي خدمت کرد و هم اکنون نيز مي گويد؛ نظام تنها فقط قوه مجريه نيست و ما همچنان در خارج از قوه مجريه به نظام جمهوري اسلامي خدمت مي کنيم.

محمدرضا نعمت زاده

«محمود احمدي نژاد 180 درجه با شهيد رجايي متفاوت است.» بيان اين جمله از سوي محمدرضا نعمت زاده براي خشمگين کردن رئيس دولت نهم- که حاميانش او را نماد شهيد رجايي مي دانند- کافي است تا ظرف کمتر از 24 ساعت از سمت مشاور ارشد وزارت نفت برکنار شود. «اعتماد» که با هدف گفت وگو درباره برکناري محمدرضا نعمت زاده از سمت معاون وزير نفت در امور پالايش و پخش به وزارت نفت رفته بود خواستار مقايسه يي شد که خشم پاستورنشينان را برانگيخت. به گونه يي که غلامحسين نوذري وزير نفت کمتر از نيم روز در واکنش به گفت وگوي مشاورش سخناني بر زبان آورد که انگار سخنان خودش نبود؛ «مردم گرايي، ساده زيستي و توجه به مستضعفان مهم ترين ويژگي شهيد رجايي به عنوان رئيس جمهور کشور بود و رئيس دولت نهم با رفتار و سلوک مردمي خود خاطره نخستين روزهاي آرماني انقلاب را در يادها زنده کرد.» محمدرضا نعمت زاده تنها مديري در نفت است که دو بار برکنار شد؛ نخستين بار از شرکت پالايش و پخش فرآورده هاي نفتي آن هم به خواست محمود احمدي نژاد. چون نعمت زاده مي گويد؛ «آقاي نوذري از کار من راضي بود چون بارها کارهاي انجام شده را تاييد کرد و من هم با کمال علاقه خدمت کردم. اصولاً براي من کار کردن با فلان وزير يا رئيس جمهور فرقي نمي کند. هدف رفع نياز و اعتلاي کشور است. به همين دليل وزرا و روساي جمهوري عوض شدند ولي کار را ادامه دادم. اما در شرايط کنوني وضعيت کشور به گونه يي است که تغيير مديران عادي شده که اصلاً خوب نيست ضمن اينکه اداره کشور به اين صورت جايز نيست.» محمود احمدي نژاد خود رسماً در تغيير مديران در نفت دخالت دارد که در هيچ دولتي سابقه نداشت. حالا صنعت نفت کشور از تجربيات مدير موفقي همانند نعمت زاده که با يک مقايسه برکنار شد اما بنزين و کارت هوشمند را سر و سامان داد بي بهره است و مي توان در حال حاضر به راحتي گفت صنعت نفت تهي از مديران موفق و باتجربه است.

هادي نژاد حسينيان

هادي نژادحسينيان، ديپلمات باسابقه کشور يکي از نخستين برکنار شدگان نفت در دولت نهم است که پس از آنکه مورد غضب سيدکاظم وزيري هامانه قرار گرفت از کار برکنار شد. دليل برکناري او در 27 مهرماه سال 1385 بازنشستگي عنوان شد اما او خود را بازنشانده مي داند و بر اين موضوع تاکيد دارد؛ من بازنشسته نشدم بلکه بازنشانده شدم. هادي نژاد حسينيان پس از برکناري در گفت وگويي با «اعتماد» مي گويد؛ اين گونه که شنيده ام ژنرال مشرف رئيس جمهور سابق پاکستان زنگ زده به آقاي احمدي نژاد و گفته رئيس تيم مذاکره کننده شما در خط لوله صلح انعطاف لازم را ندارد و کار به نتيجه نمي رسد و پاسخ مي شنود چهار ماه به اين تيم فرصت مي دهيم. اگر به نتيجه نرسيد خودمان جلسه مي گذاريم و تصميم نهايي را اتخاذ مي کنيم. اين دليل واقعي برکناري هادي نژاد حسينيان است که قرار بود با استفاده از تجربيات ارزنده خود در حوزه ديپلماسي از طلاي ايران در اوج خريد و فروش صيانت کند. اما پس از کنار گذاشتن هادي نژاد حسينيان ادامه مذاکرات خط لوله صلح به حجت الله غنيمي فرد سپرده شد که تاکنون منجر به حذف هند از اين خط لوله و تخفيف ويژه به پاکستان شده است. حسين نقره کارشيرازي عضو اتاق بازرگاني ايران جايگزين او در امور بين الملل وزارت نفت شد.

کاظم پور اردبيلي

حسين کاظم پوراردبيلي يکي از باسابقه هاي نفت است که در اين دولت برکنار شد. او که در دوره رياست جمهوري آيت الله خامنه يي، دوره نخست وزيري ميرحسين موسوي و دوره هاي رياست جمهوري آقايان هاشمي رفسنجاني و خاتمي در دولت خدمت کرده، 29 ارديبهشت 1387 از صنعت نفت کنار گذاشته شد. او هم بايد مي گفت بازنشسته شدم. وقتي «اعتماد» 24 ارديبهشت ماه 87 از او درباره پشت پرده اين بازنشستگي مي پرسد، مي گويد؛ اين پرسش را از من نبايد بپرسيد. آن کسي که چنين تصميمي گرفته است، بايد پاسخ دهد. حسين کاظم پوراردبيلي با 24 سال سابقه خدمت تيرماه 87 توديع شد و جايش را به سيدمحمدعلي خطيبي طباطبايي سپرد که در ابتدا با هدف آموختن کار از غنيمي فرد در امور قراردادها به امور بين الملل فرستاده شد ولي نتوانست نمره قبولي از کلاس غنيمي فرد به دست آورد و در نتيجه نماينده ايران در اوپک شد. او يکي از کارکنان موسسه تحقيقات انرژي وزارت نفت بود.

محمدجعفر مجرد

محمدجعفر مجرد از مديران باسابقه بانک مرکزي بود. پس از انتصاب طهماسب مظاهري در شهريور 86 به رياست بانک مرکزي، محمدجعفر مجرد را از معاونت ارزي برکنار کرد و رضا راعي را به جاي او گماشت. پس از اين تغيير مظاهري، مجرد را به عنوان مشاور عالي خود منصوب کرد. مجرد در دوره رياست محسن نوربخش و ابراهيم شيباني معاونت ارزي را بر عهده داشته است. در حالي که در پايان دولت خاتمي، موجودي حساب ذخيره ارزي بالغ بر 10 ميليارد دلار بود، مجرد در شهريور 86 اعلام کرد اين حساب 3/6 ميليارد دلار موجودي دارد. محمدجعفر مجرد درخصوص تفاوت آمار بدهي کشور که از سوي بانک مرکزي اعلام شده با اطلاعات بانک تسويه حساب هاي بين المللي گفته بود؛ «موسسات بين المللي محاسبه دارايي ها و بدهي هاي ارزي کشور ها را بر اساس طبقه بندي خاصي انجام مي دهند. بانک تسويه حساب هاي بين المللي بدهي هاي خارجي ايران را در پايان سال 2004 ميلادي حدود 22 ميليارد و 300 ميليون دلار برآورد کرد اما بانک مرکزي ميزان اين بدهي را 7/15 ميليون دلار اعلام کرده است.»

مهدي مفيدي

اينکه چه کسي قرار است جانشين رضا ويسه شود خيلي مهم بود. ويسه رئيس سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران (ايدرو) در دولت خاتمي بود. پشتکار و ابداعات ويسه باعث شد او را يکي از موفق ترين مديران بخش صنعت کشور نام نهند. ويسه صنعت خودرو کشور را با توليد 280 هزار دستگاه خودرو که عمده آن پيکان بود، تحويل گرفت و ظرف چهار سال ظرفيت آن را به حدود يک ميليون دستگاه (بدون پيکان) در سال رساند. ويسه که رفت، مهدي مفيدي از سوي عليرضا طهماسبي حکم گرفت تا بر بزرگ ترين بنگاه صنعتي کشور مديريت کند. مفيدي از همان ابتدا با تفکر و نگاه طهماسبي همراه شد تا او را تنها نگذاشته باشد. او در پروژه توليد موبايل ايراني، ايدرو را مامور اين کار کرد تا توليد موبايل در ايران را عملي کند. مفيدي همچون طهماسبي کمتر در رسانه ها حاضر مي شد. او به عنوان رئيس ايدرو هرگز نتوانست جلوي خواسته ها و اقدامات سرخود مهرداد بذرپاش (که در آن زمان مديرعامل پارس خودرو بود) بايستد. مفيدي پس از روي کار آمدن محرابيان از نخستين مديراني بود که حکم برکناري اش را ديد تا احمد قلعه باني مديرعامل سابق سايپا به جاي او در راس رياست ايدرو قرار گيرد.

هدايت زاده؛ مرد ميليارد دلاري نفت

براي کسي که شناخت کوچکي از نفت و فروش نفت ايران دارد، نام سيدمجيد هدايت زاده رضوي آشناست. براي کساني که ماجراي انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي در هفتم تيرماه را فراموش نکرده اند نيز اين نام غريب نيست. مرد ميليارد دلاري نفت ايران که در سال 1331 در مشهد به دنيا آمد سال گذشته برکنار شد. برکناري او نفت را انگشت به دهان کرد چون بايد با بنيانگذار شرکت نفتيران اينترتريد (نيکو) خداحافظي مي کرد. نيکو تنها شرکتي است که اجازه دارد نفت ايران را غير از راه اصلي اش (بخش بين الملل شرکت ملي نفت) بفروشد. هدايت زاده هم چنان بود که بنزين کشور را بخرد و ميلياردها دلار براي اجراي پروژه هاي نفت و گاز فاينانس جذب کند. او اگر جلوي دوربين ظاهر نشد و سال ها مصاحبه نکرد در ازايش پشت ميز مذاکره بين المللي نفت حضوري مدام داشت تا روابط منحصربه فردي با سياسيون و نفتي هاي چهار گوشه عالم پيدا کند. هدايت زاده پول بسياري از پروژه هاي نفتي را هم به کشور آورد. گفته مي شود نيکو در اين سال ها حدود 15 ميليارد دلار فاينانس (با سپرده و سود) براي پروژه هاي نفتي ايران جذب کرده ا
استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

Page created in 5.327 seconds.