ماجرای چای گیلان یکی از وقايع تلخ در تایخ کشاورزی ایران است و میتوان گفت یکی از دردناکترین بلایایی است که بر سر کشاورزی ایران آمده است.
به گزارش شمال نیوز ، در اواخر عمر دولت اصلاحات قانونی به اجرا درآمد که بر پایه آن باید چای خصوصی میشد. بر پایه این قانون، دولت از کشاورزان خواست تا دیگر چای سبز نچینند و کارخانهها از خرید برگ سبز چای سر باز زدند. قرار شد دولت سالانه به ازای هر هکتار 600 هزار تومان به کشاورزان بپردازد، آنهم از محل واردات چای!
این اقدام که ظاهرا با توجیه سر و سامان دادن به دستگاههای خشککن و تهیه چای خشک و نیز بهینه کردن شرایط تولید صورت گرفته بود عملا منجر به نابودی هزاران هکتار باغ چای و بیکاری دهها هزار چایکار و کارگرانی شد که به انحای مختلف زندگی خود را با چای گره زده بودند.
در سایه این اقدام و نابودی هزاران هکتار باغ چای، موجبات انواع بزهکاری و گسترش اعتیاد در استان گیلان فراهم شد و به صورت یک درد جانکاه در قلب مردمی که زندگیشان با چاي و چايكاري آميخته شده بود درآمد.
از سویی دیگر این مسأله در حالی شکل میگرفت که تهیه شغل برای کشوری که طبق آمارها یکی از جوانترین کشورهای جهان است در همه سیاستهای کلی نظام در اولویت اول قرار دارد. اما چرا چنین فاجعهای به بار آمد؟
یکی از توجیهاتی که مسؤولان وقت در آن زمان بهانه کردند این بود که چای خشک گیلانی و مازندرانی بیکیفیت است و به همین علت ذائقه ایرانی آن را نمیپسندد و در نتیجه بازار را برنمیتابد، اما واقعا این توجیه درست است؟
گزارشگر در سفری که همراه یکی از مسؤولان وقت استانداری کردستان به شیراز داشت خبری ناگوار شنید. این مسؤول محترم میگفت: «مرز میان ایران و عراق کوهی است که شبانه صدها کارگر از ایران به عراق میروند و با هر وسیلهای که شده چای قاچاق میکنند.»
قاچاق بیرویه چای و از سوی دیگر واردات بیرویه آن که بسیار بیشتر از تقاضا بود، یکی از دلایل پنهان برای شکلگیری این فاجعه به شمار می رود که البته هیچکس پاسخگوی آن نشد و هیچیک از مسؤولان وقت این سؤال را مطرح نکردند که با این اوضاعی که در پیش است چه بلایی بر سر صدها هزار کارگر و کشاورزی میآید که از راه چای ارتزاق میکنند، اما آیا چای گیلان مستحق این همه بیتوجهی بود؟
چای بینظیر
بر اساس آنچه کارشناسان این صنعت میگویند همچنانکه برنج گیلان یکی از بهترین انواع برنجها در دنیاست و شاید در نوع خود بینظیر است شرایط اقلیمی دو استان گیلان و مازندران چای این منطقه را نیز از لحاظ سلامت و کیفیت بینظیر کرده است بهگونهای که تقریبا هیچنوع آفتی ندارد و به همین علت چایکاران گیلانی از هیچ نوع سمی در جهت دفع آفتهای احتمالی - كه اتفاقاً در نمونههای سیلانی و هندی و کشورهای دیگر تولیدکننده چای، زیاد است- استفاده نمیکنند. اکنون این پرسش بجا شکل میگیرد که چرا چای ایرانی با این کیفیت بسیار بد به مردم عرضه میشد؟
برای پاسخ به این پرسش سراغ غلامحسین، یکی از چایکاران قدیمی گیلانی ميرويم. وی در اینباره میگوید: «وقتی قیمت برگ سبز متناسب با هزینه تولید نباشد برای کشاورز هیچ راهی نمیماند كه اجازه بدهد چای بلند شود و به كيفيت مطلوب برسد و اینگونه است که کارگران برای حقوق بیشتر (حقوق کارگر چای بر مبنای وزن برگ سبزی که میچیند محاسبه میشود) با قیچی به جان بوته چای میافتند و اینچنین است که از همان ابتدا برگ سبز نامرغوب به کارخانه تحویل داده میشود.
از سویی دیگر دو روز طول میکشید تا کارخانه همین برگ سبز را از کشاورز تحویل بگیرد. مشخص است که در این بین چه بلایی سر زنبیلهای چای میآید. بیشتر برگها پژمرده یا سوخته و ترشیده میشوند و فاتحه این محصول از همان ابتدا خوانده است».
داستان چای ترشیده
عباس اکبری یکی از دانشآموختگان دانشگاه شریف که دوران کودکی تا جوانیاش را با خاطره چای گذرانیده نیز حرفهای جالبی دارد: «سالهای کودکی من با چای گذشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی زمینهای بایر روستای ما به کشاورزانی سپرده شد که مورد ستم ارباب روستا واقع شده بودند و ما با کاشتن دانههای چای در باغی که به ما واگذار شده بود به آرزوی پدرم که داشتن یک باغ چای بود جامه عمل پوشاندیم.
این باغ رویای پدرم بود. 10 سال طول کشید تا این باغ به محصول بنشیند و زحمات ما ثمر دهد. موقع بهار که میشد به اتفاق خواهر و برادرهایمان پس از چیدن برگ سبز چای آن را به کارخانه برای تحویل و فروش میبردیم و تا پاسی از شب و حتی یک روز بعد موفق میشدیم تا چای را آنهم با شرایط درجه دو برای خشک کردن به کارخانه تحویل دهیم.
این در شرایطی بود که صاحبان کارخانه نهتنها هیچ عجلهای برای تحویل چای نداشتند بلکه درصدد آزار کشاورزان و شکنجه روحی آنها تا حد مرگ برمیآمدند. با این وضع و پایین بودن قیمت چای که کشاورز آن را به کارخانه تحویل میداد مسلم است که چای بیکیفیت میشد.
میتوان گفت چای بسیاری از زنبیلها ترشیده شده و عملا فاسد شده بود. به هر حال من تمام درسم را در همین کارخانههای چای خواندم. چه شبهایی بود که باران چندين بار ما را خیس میکرد و ما تا صبح مجبور بودیم چندبار خودمان را به وسیله توربینهای کارخانه خشک کنیم. بعد از آن ماجرا باغ ما که بیشتر خاطرات من در آن گذشت اکنون به ویرانه تبدیل شده است و نگاه پدرم پر از یک حسرت غریب».
ایوب قاسمی یکی دیگر از جوانهایی که همشهری عباس است در همینباره میگوید: «يادم ميآيد كه موقع برداشت چای دو روز تمام در صف تحویل چای بودم، آخر وقتی نوبت به ما رسید کارشناس وقتی زنبیل چای را زیر و رو کرد گفت: اینها ترشیده است و من تحویل نمیگیرم. وقتی به این مسأله اعتراض کردم با واکنش مسؤول کارخانه و کارشناسان روبهرو شدم و درگیری به وجود آمد.
از سوی کارخانه شکایتی از من به مراجع قانونی به اتهام ضرب و شتم و متشنج کردن فضای کارخانه صورت گرفت که البته مسؤولان قضایی با ادلهای که ارائه شد و نیز حمایتهایی که چایکاران از من به عمل آوردند مرا تبرئه کردند. به هر حال بعد از اینکه دولت وقت تصمیم گرفت تا در آن سال دیگر چای را از مردم نخرد و چای خصوصی شود بسیاری از چایکاران، باغهای خود را رها کردند و هماکنون بسیاری از این باغها خانه شغالها و گرازها شده است». سعید احمدی كه دانشجوی ریاضی است و امسال باغ پدربزرگش را اجاره و احیایش کرده است نيز میگوید: «شبها دیگر نمیشود از کنار باغهایی که رها شده گذشت و هر آن ممکن است یک گراز حمله کند.
شبها آنقدر شغال و سگوحشی جمع میشوند که موجب وحشت رهگذران میشود. باید دهها میلیون تومان هزینه شود تا بلکه بتوان باغ را احیا كرد». قاسمی نیز میگوید: «یکی از چایکاران منطقه، باغ چای 10 هکتاری خود را که 50 سال قدمت داشت به مزرعه برنج تبدیل کرد. واقعا حیف بود انسان وقتی به این باغ نگاه میکرد روحش تازه میشد».
از سعید درباره اینکه چرا امسال باغ پدربزرگش را اجاره کرده میپرسیم و پاسخ میشنویم: «در سفر سال گذشته دکتر احمدینژاد به گیلان، ایشان دستور رسیدگی داد و امسال گفتهاند که میخواهند چای درجه یک را به قیمت کیلویی 580 تومان بخرند. اگر این اتفاق بیفتد برای ما خیلی خوب میشود و من میتوانم خرج تحصیلم را در بیاورم و به خانوادهام محتاج نباشم».
جنگل بیدرخت
یکی دیگر از اقدامات دولت اصلاحات در منطقه گیلان و مازندران علاوه بر رها شدن این باغها مسأله نابودی جنگلهاست. کشاورزان روستاهای دوردست استان گیلان بسیاری از زمینهای جنگلی را که درختانآن در گذشته بهوسیله اربابهای محلی قطع شده بود به زیر کشت چای درآوردند و با رها شدن این باغها جنگلهای استان عملا تخریب شده است.
این مسأله البته نیاز به اثبات ندارد. متولیان امر کافی است برای دیدن آنچه رخ داده به جنگلهای اطراف منطقه فومنات استان گیلان سری بزنند و این فاجعه را با چشمان خود مشاهده کنند.
سؤالات بیجواب
فاجعه چای در گیلان سؤالات بسیاری را بهوجود میآورد. چرا دولت هفتم و هشتم به فکر خصوصي كردن چای و در نتيجه بیکار شدن چایکاران شدند؟ این تصمیم به غیر از قاچاقچیان چای و سرمایهگذاران خارجی، منافع چه کسانی را تأمین میکرد؟
سرنوشت زمینهایی که در اثر این تصمیم، بایر و تخریب شده چه خواهد شد؟ مسؤولان دولت اصلاحات چگونه درباره هدیه بیکاری چند هزار کارگر و چایکار به دولت نهم پاسخگو خواهند بود؟ چایکاران و کارگران چای به قول مساعد و دستور رئیسجمهور امیدوارند و روزها را به امید اینکه باغهای سبز چای گیلان احیا شده و دل هر بینندهای را برباید،به انتظار مینشینند.
چای آن سوی مرزها
در بسیاری از فرهنگها در سراسر تاریخ، چای بهعنوان یک معجون شفابخش تلقی شده است. بیش از هزار سال قبل راهبان بودایی به دلایل مذهبی چای مینوشیدند و معتقد بودند در زمان مدیتیشن به بیدار ماندن آنها کمک میکند. هلندیها در قرن هفدهم چای را از چین به اروپا آوردند. در اروپا چای در مغازههای عطاری عرضه میشد. «نیکلاس تولپ»، پزشک هلندی در کتاب خود تحت عنوان مشاهدات پزشکی در سال 1641 اعلام کرد، با نوشیدن چای از همه بیماریها در امان هستید و عمرتان طولانی میشود.
پدر چای ایران
ایرانیان قدیم به جای چای، قهوه مینوشیدند به همین دلیل چایخانههای امروز همان نام سنتی خود یعنی قهوهخانه را حفظ کردهاند. سال 1269 حاجحسین اصفهانی تلاش كرد چای را از هند به ایران بیاورد که در این مسیر موفق نشد تا اینکه در سال 1280 هجری شمسی (1901 میلادی) بهعلت علاقه دولت وقت ایران به کشت چای به مرحوم کاشفالسلطنه که ژنرال کنسول ایران در هند بود دستور داده شد کشت چای و اصول و فنون چایسازی را بیاموزد. وی نخستین شخصی بود که در ایران به کاشت این گیاه و تهیه چای خشک اقدام کرد.
موزه چای
مزار کاشفالسلطنه روی تپهای از چای که توسط وی در سال 1307 شمسی خریداری شده بود، جای دارد. کاشفالسلطنه وصیت کرده بود که مزارش از مرمر سیاه، بدون سقف و حفاظ، در میان بوتههای چای قرار گیرد. از سال 1335 بنایی به سبک معماری غربی تهیه و به همت انجمن آثار ملی به شکل کنونی با اسکلتی از بتون و نمای سنگ تیشهای طوسیرنگ با زیربنای 512 متر مربع ساخته شد. از سال 1371 شمسي کل مجموعه مقبره به سازمان میراث فرهنگی کشور برای احداث موزه تاریخ چای ایران واگذار شد.
مرغوبترین
سالانه در کشور ما حدود 40 هزار تن چای سیاه تولید میشود. چای تولید شده در ایران از جمله چایهای مرغوب است. چای مرغوب باید رنگی ملایم و قهوهای مایل به سیاه داشته باشد، گس بوده و بوی غیرطبیعی نداشته باشد، در غیر این صورت چای طبیعی نیست و با افزودن طعمدهندهها، رنگها و عطرهای مصنوعی و شیمیایی فرآوری شده است و نه تنها خواص این نوشیدنی را ندارد بلكه زیانآور نیز هست. چای ایرانی عطر کاذب ندارد و باید حداقل 20 دقیقه در قوری چینی دم بکشد.