.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
سفرنامه ای به وادی حماسه و شور :
«هفت تپه» قدمگاه شهیدان؛گمنامی دراوج خوشنامی!
شمال نیوز :یادمان باشد که یادمان هفت تپه برای مازندرانی ها در خوزستان و در کل مناطق جنگی، مثل یک سفارتخانه، بخشی از خاک و مالکیت مازندران است و به هیچ وجه نمی توان حیثیت خود را با هر متاع دیگری معامله کرد و احیای هفت تپه در اصل احیای هویت رزمی و حماسی مازندران و مازندرانی هاست که....
«هفت تپه» قدمگاه شهیدان؛گمنامی دراوج خوشنامی!

شمال نیوز : ایام پایانی اسفند سال 1393 و در آستانه نوروز فاطمی 1394، توفیق رفیق شد و حقیر به اتفاق تنی چند از دوستان از جمله دو تن از فرزندان برومند سرداران شهید زندی و پاریاو فلاح، سعادت زیارت قدمگاهها و شهادتگاه های رزمندگان شجاعی را یافتم که یا با وداع سرخ و خاکستری، توفیق همزیستی با خود را از ما سلب کردند و یا در کنار ما زندگی می کنند، اما ما با بی بصیرتی هر چه تمامتر، قادر به درک درست وجود ذیجودشان نیستیم و گاهی مصاف را بر طواف آنها، ترجیح می دهیم!

معمولی پنداری معجزه آفرینان، ناسپاسی نمک خوردگان نمکدان شکنی است که یا از ابتدا قادر به درک پیشکسوتان حماسه و شهادت و ایثار نبوده اند و یا اینکه با ترک اردوگاه عشق، آنقدر از افلاکیان فاصله گرفته اند، که امروز آنها را غریبه هایی می دانند که انگار در گذشته های دور، فقط چهره های آنها را کمی تا قسمتی آشنا می پندارند و آنها را در بخشی از خاطرات خود محبوس نگه داشته اند!

راهیان نور، فرصتی برای بازگرداندن خود به ماهیت خود است و در اصل میعادگاهی است که انسان ها می توانند به فطرت الهی خود نزدیک شده و با کمی تلاش، سره را از ناسره باز شناخته و با خاک مقدس چبهه های متعلق به دفاع مقدس، تیمماً تطهیر شوند!

کار قشنگی که در مناطق جنگی دفاع مقدس انجام شده، بازسازی نقش آفرینی های لشکرهایی است که در مناطق عملیاتی و استقراری دفاع مقدس، دارای خاطرات تحرک بخش و انگیزه سازند و در اصل احیای مناطقی که رزمندگان هر استان در آنجاها دارای ثبت خاطرات قدمگاهی و شهادتگاهی اند، علاوه بر رزمندگان دیروز، برای نسل پویای امروز نیز که با خاطرات و بزرگداشت و یادمان های آنها زندگی می کنند، بسیار جذاب و انگیزه ساز است و به هیچ وجه نمی توان لوح محفوظ این مناطق را با اندک مطالب موجود در وصیت نامه ها، نامه ها، عکس ها، تصاویر و زندگی نامه های آنها مقایسه کرد!

از دوکوهه گرفته تا همه مناطق استقراری و آموزشی و عملیاتی، همه لشکرهای استانها، سنگ تمام گذاشته و تا آنجا که توانستند با بازاحیای این مناطق به شکل زمان جنگ، تاریخ را نه در قالب ماکت های مصنوعی و موزه ای، بلکه در قاب مناطق اصلی به مساحت واقعی در برابر دیدگان محققان و مخاطبانی از جنس نسل های آینده قرار دادند تا اگر چه امکان بازگرداندن زمان وجود ندارد، اما امکان احیای مکان را تا حدودی جایگزین زنده پنداری خاطراتی کنند که اگر دیر بجنبیم، قطعاً خواهند مُرد!

کار راهیان نور، کاری زینبی است، زیرا اولین کسی که با کاروان راهیان نور به منطقه جنگی کربلا بازگشت، کاروان اسراء به ابتکار و قافله سالاری حضرت زینب(س) بود که در عظمت وصف این نقش برجسته زینب(س) شاعر چه زیبا سرود که: سرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود     کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود!

در اصل حضرت زینب(س) به ما یاد داد که چگونه با یادواره ها و یادمان ها می توان کربلا را از قید مکان و محرم و عاشورا را از قید زمان آزاد کرد و در آینده جاری ساخت و بجای مقبره گرایی و زیارت خشک و خالی، از آن پندها و عبرت ها آموخت و در هر جای زمین، کربلایی ساخت و عاشورایی پدید آورد و تا قیام قیامت با حسینی رفت و یا زینبی ماند!

با چنین نگرش های گذشته نگرانه و آینده گرایانه ای، ما ملاحظه و مشاهده ظواهر مناطق جنگی را با مطالعه عمیق فلسفه دفاع مقدس در هم آمیختیم و به مرور یکی از زرّین ترین برگهای تاریخ کشورمان در تاریخچه انقلاب اسلامی پرداختیم و از هر جا تبرکاً ره توشه ای برداشتیم تا سفر راهیان نور را به افزایش نورانیت ذهنی خویش در باره دفاع مقدس منجر کنیم.

با اذعان به اینکه افلاکیان نیازی به سپاس خاکیان ندارند و اینکه آنها با نظر به وجه الله، عند ربهم یرزقون اند و این نتیجه ی نیاز ماست که ما را به تجلیل از آنها می کشاند، اما با این همه در این بازدیدها، تنها جائیکه غم مضاعفی را بر دلمان تحمیل می کرد، پادگان هفت تپه لشکر 25 کربلای مازندران و گلستان بود که متأسفانه علیرغم آن همه خوشنامی ها در زمان دفاع مقدس که عملیات های متعددی را به خود اختصاص داده بود، در گمنامی محض قرار گرفته و در مقایسه با دو کوهه و سایر پادگان های استقراری، تقریباً به یکی از مناطق فراموش شده دفاع مقدس مبدل شده است!

نه بنا و ساختمانی، نه رینگی و سوله ای، نه پادگان و یادمانی، نه امکانات خدماتی و رفاهی، نه اردوگاه و سرپناهی، نه سنگر و جان پناهی، نه مقر تیپ ها و گردان ها، نه حسینیه و نمازخانه ای، نه عَلَم و کُتَلی، نه نماد و نشانه ای، نه حضور دل انگیز و جلوه گرانه ای از راویان و راهیان نور و نه هیچ تداعی خاطره انگیزی در هفت تپه دیده نمی شد و این حقیقتِ تلخِ تفاوت هایِ فاحش را بیشتر از همه، اولاً رزمندگانی که دوران جنگ توفیق هفت تپه نشینی داشته اند و ثانیاً کسانی که این روزها از دوکوهه و یا شلمچه به هفت تپه بیایند، بطور مشهود متوجه می شوند!

اینکه چرا هفت تپه به این روز افتاده، خود داستان های زیادی دارد و باید این هویت زدایی ناشیانه از تاریخ مردم مازندران بطور جدی بررسی شود و اینکه چرا در این چند سال اخیر هم که تا حدودی مجوز احیای هفت تپه گرفته شد، کار شایان توجه ای انجام نپذیرفته است نیز باید از منظر دیگری آنالیز شود تا فرصت های موجود و پیش رو، به این راحتی ها از دست نروند!

برای همه پویندگان تاریخ دفاع مقدس باید معلوم شود که این ناکامی ها به چه دلایلی اتفاق افتاده است:

1-آیا بودجه و اعتبارات و امکانات قابل توجه و تأثیرگذاری که بتواند تأمین کننده نیازهای مالی و هزینه های مترتبه پروژه ای با این عظمت باشد، در این رابطه تخصیص نیافته است؟!

2-آیا مسئولین اجرایی مازندران در این پروژه ی فرانهادی، خودشان را کنار کشیده و همه امور را به برادران سپاهی واگذار و آنها را نیز به امان خدا رها کرده و تنها گذاشته اند !

3-آیا هماهنگی های لازم کشوری برای همکاری تام و تمام سازمان میراث فرهنگی با سپاه انجام نشده و اصطلاحاً مجوز احیای هفت تپه، صوری و نمادین بوده و احتمالاً با توجه به ضوابط سخت گیرانه میراث فرهنگی، نمی توان بنایی احداث کرده و یا دست به ترکیب آن زد؟

4-آیا احیای هفت تپه، در اولویت اقدامات فرااستانی برادران سپاهی قرار نداشته و آنها در مناطق جنگی، اولویت های دیگری مثل اردوگاه شهید باکری را مدنظر قرار داده اند؟

5-آیا تخریب بدون برنامه و زودهنگام بناهای مقدسی مثل قدمگاه شهدا، قدمگاه مقام معظم رهبری، حسینیه ها، نمازخانه ها، صبحگاه ها و شامگاه های رزمندگان که غالب آنها به شهادت رسیده اند و تبدیل آن مکان های خاطره انگیز به محل های ... در آن کویر برهوت و یا در مناطق جنگلی هفت تپه، از ضرورت های سازمانی خاصی تبعیت می کرد که حتماً می بایست انجام شوند؟

به هر حال اصرار توجیه ناپذیر صاحبان و دست اندرکاران جدید هفت تپه در تخریب تمامی آثار و یادگارهای دفاع مقدس که اصلاً نیازی به این کار نبوده است، روشن و شفاف گردد، تخریبی که شاید تنها و تنها، مربوط به نگرانی و ترس آنها از بازگشت رزمندگان و نسل شهادت طلب به این خطه مقدس از خوزستان بوده که اگر چنین باشد، واقعاً تأسف بار است!

دیدن قدمگاه، سجدگاه، صبحگاه، شامگاه، استراحتگاه، تجلی گاه، مسندگاه، آسایشگاه، اردوگاه و شهادتگاه دلیرترین و سلحشورترین فرزندان تاریخ پرافتخار مازندران در خاطره انگیزترین خطه جنوب برای مازندرانی ها یعنی هفت تپه که در برخی از موارد از جمله مقرّ واحد تخریب لشکر زیر پای گاوها و سایر حیوانات و تبدیل نمازخانه و حسینیه به ....، آنچنان غم انگیز بود که بدون هیچگونه روضه ای، کافی است که نسل حماسه و ایثار را بگریاند و نسل شهادت طلب امروز را بگریزاند!

سجده گاهی که گاهی حضرات آیات جوادی آملی و حسن زاده آملی، مرحوم آیت الله روحانی و دیگر بزرگان استان از جمله آیت الله طبرسی، مرحوم آیت الله جباری،  در آن مکان مقدس به نماز ایستاده اند و شهدای زیادی در آنجا نماز را به امامت این بزرگواران، اقتدا و اقامه کرده اند!

هفت تپه ای که بارها مورد بمباران هوایی و کینه توزی های رسانه ای ارتش بعثی قرار گرفته و شهدای زیادی را در خود دیده است که  از جمله می توان به سردار رشید اسلام شهید شیرسوار اشاره کرد که در آنجا به مقام رفیع شهادت نایل شده و عده قابل توجه دیگری از رزمندگان مازندرانی در آنجا به مقام جانبازی رسیده اند!

هفت تپه ای که قدمگاه سرداران شهیدی مانند شهید طوسی و شهید بصیر است! 

هفت تپه ای که حتی در مظلوم ترین شرایط، این روزها میزبانی تمثال های بزرگی از شهدا را به عهده دارد که نام هر یک از آنها رعشه بر اندام ارتش بعثی می انداخت، شهدایی مثل سرداران مهرزادی، نوبخت ها، بردبار، زندی، نظری، نبوی، گلگون، نژاداکبر، ایمانی، اسودی، یونسی، مزدستان، مکتبی، سجودی، بلباسی، خیریان پور، املاکی و عسکری، اسحاقی، علیزاده، شیرسوار، خداداد، خنکدار، بهداشت، رنجبر، کسائیان، دوامی، علمدار، مستشرق، درویشی، حسن پور، عالی، فکوری و دیگران که انصافاً در ردیف متشعشع ترین چهره های دفاع مقدس اند!

هفت تپه ای که هنوز یادگاران بی بدیل و بزرگی را در قید حیات دارد، امثال سرداران قربانی، کمیل، عمرانی، ییلاقی، رزاقیان، بابایی نوری، سید یحیی حسینی، مهری، خاکی، اطراچالی، وجیه الله مردای، مومنی، شالیکار، نانوا کناری، رحیمیان، میرشکار، صحرایی، رستمیان، ملکی، اکبرنژاد، فردوس، کوهستانی، حمدالله صادقی، اسرافیل کریمیان، نوریان و دیگران که حقیقتاً آفتاب های تابناک دفاع مقدس محسوب می شوند و امروز هم همسنگر شهدا هستند!

مازندرانی که علاوه بر شهدای هفت تپه نشین، شهدای بزرگ دیگری نیز مانند سرداران و امیران شهید نوری، بهرامی، افتخاریان، ذوالفقاری، شیرودی، کشوری، خلعتبری، نیاکی و دیگران را تقدیم اسلام کرده است، حقش این نیست که در احیای نمادهای معرف این نسل استثنایی، تا این اندازه مورد بی مبالاتی قرار گیرد!

مازندرانی که از همین هفت تپه، زمینه های ایفای بالاترین نقش آفرینی ها را در بزرگترین عملیات ها و تأثیرگذارترین تحرکات نظامی مانند والفجر هشت و عبور از اروند وحشی و تصرف شهر استراتژیک فاو عراق داشته، امروز نباید در حواشی حضور پررنگ سایر استانها در مناطق جنگی محو شده و قدرت مانور مازندرانی های تاریخ ساز و حماسه آفرین از آنها سلب شود!

راستی چرا هفت تپه به این روز رسیده است؟!

چرا این بخش از تاریخ روشن مازندران و مازندرانی ها به همین آسانی در حال محوشدن قرار گرفته است؟!

تا کی باید هفت تپه را قربانی آثار باستانی زیگورات و غیره ببینیم؟!

چرا گام بلندی برای بازگرداندن کامل و قطعی و دائمی هفت تپه به سپاه کربلای مازندران برداشته نمی شود؟!

یادمان باشد که یادمان هفت تپه برای مازندرانی ها در خوزستان و در کل مناطق جنگی، مثل یک سفارتخانه، بخشی از خاک و مالکیت مازندران است و به هیچ وجه نمی توان حیثیت خود را با هر متاع دیگری معامله کرد و احیای هفت تپه در اصل احیای هویت رزمی و حماسی مازندران و مازندرانی هاست که همواره در تاریخ، سرشار از خاطرات مقاومت دینی، شهادت طلبی، ناموس پرستی، غیرت انقلابی، اسلام خواهی و ولایت مداری اند!

البته شنیده های غیررسمی در جریان سفر امسال راهیان نور حاکی از این بود که برادران سپاهی قصد واگذاری پادگان شهید جعفرزاده و بازپس گیری هفت تپه را دارند که اگر این اتفاق بیافتد، قطعاً شاهد یک اقدام جهادی برای رساندن مجدد هفت تپه به همان روزهای شلوغ و پرجمعیت و پرهیجان روزهای تکرارناشدنی دفاع مقدس خواهیم بود!

به هر حال اگر نسل حماسه و ایثار بخاطر همان تواضع و نجابت خاص خود از تاراج خاطرات طلایی شان کمتر لب به گله و شکوه می گشایند، باید مطمئن بود که نسل های بعدی مازندران، قصور ما را بخاطر عدم مطالبه جدی این حق مازندران در دفاع مقدس، نخواهند بخشید و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در نگاه های پرسشگرانه نسل های بعدی، متهم خواهیم شد!

در پایان ضمن تشکر از برادران سپاهی و بسیجی و نیز همه مدیران و سایر کسانی که هفت تپه ی از دست رفته را تا همین جا، بازپس گرفته و بازاحیاء نموده اند و مازندرانی های راهیان نور را حتی به شکل کاملاً ضعیف و غریبانه، میزبانی می کنند، انتظار داریم که در فرصت های موجود نهایت اهتمام خویش را مصروف ترمیم این قطعه تاریخی از تاریخ حماسه پروری مازندران نموده و نگذارند که یادمان هفت تپه، به فراموشخانه ای مبدل شود که مانند سایر فراموشخانه های تاریخی، فقط بتوان منطقه عمومی آن را آن هم از دور ورانداز کرده و تخمین زد!

تذکر: امیدوارم شهدا و یاران شهدایی که نامشان بخاطر غفلت ذکر نشده، حقیر را مشمول عفو خویش فرمایند.

صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

احمد 9 فروردين 1394
یاد سردار دلاور اسلام شهید شیر سوار بخیر وروحش شاد انشالله
رزمنده امیرکلایی 10 فروردين 1394
سلام بر اصحاب خمینی ره-
بسیار ممنونتم باور کنید خیلی منتظر چنین مقاله ای بودم بخدا دلم به این مقاله شاد و از طرفی گریستم از مظلومیت بچه های لشگر 25 کربلا-!!
کسی با.ور ندارد هفت تپه با اون دمای 45 تا 50 درجه اونم زیر چادر اونم با لباس بسیجی چه حالی داشت!!
کسی باور ندارد وقتی هواپیمای عراقی با اون حالت میومدن و بمباران میکردن چه حالی داشت و کسی باور ندارد لشکر همیشه خط شکن و پیروز 25 کربلا در اون صحرای سوزان اقامت داشتند!!
ممنونتم باید از این قطعه بهشت بیشتر بنویسیم و از مظلومیت اصحاب خمینی ره بیشتر یاد آوریم-
به نوبه خودم یاد باد آن روز فراموش نشدنی جنگ -
یاد شهدایی همچون سید علی اکبر شجاعیان -حاج حسین بصیر حاج جعفر شیرسوار وووو بلباسی و طوسی و اسودی و شهدای گردان حمزه شهید رضا صادقیان و شهدایی همچون مهدی کاظم تبار از گردان صاحب الزمان و علی قربانی از گردان مسلم و علی مسگریان از گردان یا رسول و مرحوم علی اکبر عسگریان از گردان فاطمه الزهرا س وووووووووو -روحشان شاد باد
رزمنده گ ش- م- -ر 65 10 فروردين 1394
صحبت از پادگان شهيد جعفرزاده شد يادش بخير سال 65 وقتي وارد اين پادگان شديم در مهر 65 چه ول وله اي بود پر از نيروهاي بسجي مازندراني ، ام هفت تپه چيز ديگري بود غروب هفت تپه غروبي هم غمگين و هم دلنشين بود با اون همه چادرهاي خاكي رنگ ، بعد از ظهر روز 65/7/30 تعداد 45 فروند هواپيمايي بعثي عراق مقر لشكر و گردانهاي لشگر را بمباران كرده بود چه غروب غمگيني بود چه عزيزاني در اين بمباران شهيد و مجروح شدند ياد همه شهدا گرامي باد ، هنوز كه هنوز هست انگار آنروز همين ديروز بود و مثل يك فيلم جلوي چشمم در حال گذر هست ، البته هنوز بعد از آن روز ديگر توفيق زيارت قدمگاه شهدا در هفت تپه نشدم چون در اعزام هاي بعدي مقر ما دارخوئين بوده ، با توجه به اينكه 10 ساله كه همراه راهيان نور عازم مناطق جنگي مي شوم دلم هواي هفت تپه كرده از بس فكرم ذهنم تو هفت تپه هست نمي دانم چه نوشتم اما دست تك تك عزيران احياي هفت تپه را مي بوسم .
شبي با خاطرات 10 فروردين 1394
ياد همه شهداي هفت تپه گرامي باد .روحشان با امام حسين محشور شود.يا زهرا (س).
روايت از سردار پاسدار جعفر ضابطي هفت تپه خاك مازندران بود چون تمامي بچه هاي لشكر 25 كربلا در اونجا مستقر بودند .خيمه گاه بچه هاي لشكر 25 كربلا بوده .يادشان گرامي
نا شناس 9 فروردين 1394
مازندرانی که توانست شهر سوسنگرد را به تنهایی بازسازی کند و توانست بیشترین نقش را در بازسازی عتبات عالیات ایفاء کند، چرا نتوانست هفت تپه را بسازد تا اینگونه مظلومانه رها نشود؟!مسئواین اجرایی استان کجائید؟
نا شناس 9 فروردين 1394
ضمن تشکر فراوان از استاد ارزشی قلم و سخن استاد رنجبر، پیشنهاد می کنم که مسئولیت بازسازی هفت تپه به عهده نماینده ولی فقیه در مازندران گذاشته شود تا ایشان با تشکیل ستادی متشکل از استانداری، سپاه پاسداران، راه و شهرسازی، جهاد کشاورزی،فرمانداری ها، شهرداری ها، صدا و سیما، ارشاد اسلامی، حفظ آثار و دیگران، در دو جنبه عمرانی و فرهنگی به بازسازی و آماده سازی هفت تپه بپردازند.
نا شناس 9 فروردين 1394
چقدر مقاله دلنشینی بود، به ما روح دوباره بخشید. یاد همه شهدا گرامی باد ای کاش مقاله جای یادآوری تعداد دیگری از شهدا را هم داشت.
نا شناس 9 فروردين 1394
باسمه تعالی
یاد شهدای گردان تخریب بخیر...

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 1.095 seconds.