.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
آقای نقاره ها و ناله ها، تولدت مبارک!
مجنون تو شده ام سلطان؛ دستم را بگیر و پیدایم کن!
فاطمه حبیب پور

شمال نیوز: نشسته ام به شادی ولادتت و به شکرانه همین شادی است که بارانی بارانی ام!
عجیب هوای گریه به سرم زده؛ آقا! عجیب دلم آرزوی کبوتر شدن و پر زدن دور گنبد طلایی ات را دارد؛ عجیب دلم هوایت را کرده امام مهربانی ها!
صدای پای عاشقانه ای از جنس رضایت می آید؛ نه خوب که گوش کنم، بوی سیب عجیب می آید، بوی سیب سرخ، بوی شش گوشه، بوی کربلایی شدن...
نجمه را لحظه پروانه شدن نزدیک است. عصای دست موسای پدر در راه است و نور چشم حضرت مادر...

 

 

 

می آیی تا همه اتفاق های مبارک یک جا بیفتد. می آیی تا تقدیر رضایت به نام تو رقم بخورد. می آیی تا همه کلمه ها به امضای تو غزل شوند.

می آیی تا همه ناقوس ها خاموش بشوند به اخترام صدای نقاره هایت...

به شفاعت چشم های توست که هر چشمی در برابر گنبد باشکوهت آیینه می شوند، می شکنند و هزار تکه می شوند برای انعکاس مهربانی هاست...

دلتنگتم امام رضا!

نمی دانم این بار سنگین گناه طاقتم خواهد داد برای آمدن، برای زائر شدن، برای رضایی شدن؛ نمی دانم!

اما خوب می دانم که آقا مهربانی ات بی حد و حصر است؛ از کودکی به من آموخته اند که پنجره فولاد تو برات ها می دهد، به من گفته اند که هیچ کس دست خالی از کوی محبت تو برنمی گردد، این ها را می دانم و متوسل شده ام به تو؛ ارباب نقاره های دل!

صحن و سرایت پُر است از غوغای توسل های بال و پر شکسته، از شوق لحظه های نگران. شرمنده گی به وسعت شبستان نگاه تو مرا در میان هاله ای از خجالت به آغوش آستان مهر تو حواله می دهد؛ آقا!

اگرچه راه دور است و فرصت زیارت از نزدیک میسر نیست، ولی قاصدکم که خسته از راه رسیده ام...

در ستاره باران صحن و سرایت گم شده ام، افتاده ام! به امید اینکه تو پیدایم کنی و دستم را بگیری. دلشکستگی ام را پلک می زنم و دلشوره ام را می شورم، شاید به نگاهت بارانی بیاید و این عطش لب تر کند از محبتت و جانم آرام گیرد.

می دانم برای هر زائری که راهی خراسان می شود خودت پنجره فولاد را باز می کنی تا مرهمی شود برای همه صداهای زخمی که دخیل شبکه های ضریحت می شوند.
 
بی قراری هایم امشب پناهی جز تو ندارند. شفاعت کن، شاهی کن و نگاهی کن آقا!
 
به ضمانت تو آهوانه آرام خواهم گرفت. برای درک محضرت فرصتی ادب کافیست که در روی دو زانوی عشق بنشینم و حرمت را سبزِ سبز ببارم و زمین گیر احساس شوم.
 
نمی دانم به کدام ناله ام پاسخ داده ای که اجازه ی سلام داده اند...
 
باور خواب و بیدار این شور شیرین برایم آسان نیست، بزرگی ات را که احترام می کنم بزرگ می شوم ای امام غریب!

سلام شاه خراسان!

چه عالمی دارد خیال با تو بودن، من به وسعت عشق دلتنگ توأم یا علی بن موسی الرضا...

آقا! نگاهم کن، نیم نگاهی کافیست برای دلشکستگی های هر روزه ام، مجنون تو شده ام سلطان!

دست به سینه هنوز ایستاده ام، می دانم می بینی مرا و حتم دارم اجابت شیرینت را در پاسخ به سلام دورم:

اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي  و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.464 seconds.